Dictiornary-Farsi | shipping terms | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 89 (6 milliseconds)

English	Persian
shipping terms	شرایط حمل


Other Matches

It is for the Court to fix the terms. [ The terms are a matter for the Court to fix.]	این مربوط به دادگاه می شود که شرایط را تعیین کند.
shipping	کشتیرانی
shipping	حمل و نقل
shipping	بارگیری
shipping	بار
shipping	امور ارسال کالاها ناوگان عمومی یک کشور
shipping	ارسال کالاها
shipping	کشتیرانی ناوگان
shipping	حمل
shipping	ترابری
shipping company	شرکت حمل و نقل
shipping agent	موسسه حمل کالا
shipping agent	شرکت حمل
shipping documents	اسناد حمل
free shipping <adj.>	ارسال مجانی
shipping agent	اژانس حمل
shipping agent	نماینده شرکت کشتیرانی
shipping company	شرکت کشتی رانی
shipping company	شرکت کشتیرانی
shipping conference	کنفرانس کشتیرانی
shipping line	خط کشتیرانی
shipping marks	علامتهای روی بسته بندی
shipping time	مدت زمان ارسال کالا
shipping unit	واحد حمل
free shipping <adj.>	حمل رایگان
free shipping <adj.>	ارسال رایگان
assault shipping	ترابری دریایی در عملیات هجومی اب خاکی
shipping trade	تجارت حمل و نقل
chamber of shipping	اتاق کشتیرانی
chamber of shipping	انجمن صاحبان کشتی
shipping trade	صنعت حمل و نقل
shipping instructions	دستورات حمل
free of shipping costs <adj.>	ارسال مجانی
free of shipping costs <adj.>	حمل رایگان
free of shipping costs <adj.>	ارسال رایگان
terms	ضوابط
to come to terms	سازش یا موافقت پیداکردن
come to terms	سازش کردن
in terms of	برحسب
it is a in terms	پرازاصطلاحات است اصطلاعات فراوان دارد
To come to terms with someone .	با کسی کنا رآمدن
terms	شرایط
come to terms <idiom>	به موافقت رسیدن
terms of trade	شرایط مبادله
we are not on speaking terms	با هم حرف نمیزنیم با هم قهر هستیم
popular terms	شرایطتودهای
We are on very friendly terms .	میانه ماخیلی گرم است
We are not on speaking terms .	با هم قهر هستیم
perturbation [terms]	آشفته [در نظریه اختلال] [فیزیک]
scientific terms	شرایطعلمی
usual terms	شرایطمعمولی
technical terms	شرایطدگرگونی
terms of trade	شرایط معامله
terms of trade	رابطه مبادله
contradiction in terms	تناقص لفظی
mutual terms	شرایطی که بموجب ان دو تن بجای اینکه پول بدهند کارمیکند
mutual terms	شرایط متقابل
liner terms	شرایط خط کشتیرانی
credit terms	شرایط اعتبار
landed terms	قیمت کالا به شرط تخلیه درمقصد
delivery terms	شرایط تحویل
delivery terms	نحوه تحویل
implied terms	شرایط ضمنی
nautical terms	اصطلاحات دریایی
conference terms	شرایط کنفرانس
terms of payment	شرایط پرداخت
architectural terms	اصطلاحات معماری
terms and conditions	ضوابط و شرایط
terms of shipment	شرایط حمل
payment terms	شرایط پرداخت
settlement terms	شرایط تسویه
settlement terms	شرایط پرداخت
botanical terms	اصطلاحات گیاه شناسی
implied terms	شرایط تلویحی
the difference between the consecutive terms	اختلاف هر دو جمله متوالی [ریاضی]
ink hard terms	اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
terms and conditions of the credit	ضوابط و شرایط اعتبار
She is not well disposed towards me . She is not on particularly . fricndly terms with me .	با من میانه یی ( میانه خوبی ؟ میانه چندانی ) ندارد
She is on familiar (intimate) terms with me.	با من رویش باز است
I am on intimate terms with one of the ministers .	با یکی از وزراء نزدیک هستم
reasonableness of terms in contract	معقول بودن شرایط قرارداد
sum of the terms of an infinite sequence	مجموع یک دنباله [ریاضی]
sum of the terms of an infinite sequence	سری [ریاضی]
To talk in contradictory terms. To contradict one self .	ضد ونقیض با من حرف زدن
international commercial terms (incoterm	اینکوترمز
international commercial terms (incoterm	قراردادهای تجارت بین الملل که بوسیله اتاق بازرگانی بین الملل تهیه شده است
To talk in measured terms . To talk slowly.	شمرده صحبت کردن
to buy something on a deferred payment plan [on a time payment plan] [on deferred terms]	چیزی را قسطی خریدن