Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
shop floor	کارگرانکارخانهدرمقایسهبامدیران
Other Matches
floor to floor time	زمان اصلی
floor	اشکوب
floor	بزمین زدن شکست دادن
floor	کف سازی کردن
floor	کف زمین
floor	طبقه
floor	محدوده زمین
floor	ناک دان
floor	بستر
floor	کف زمین
first floor	طبقه اول
on the floor	روی زمین
to take the floor	سخن گفتن
to take the floor	حرف زدن صحبت کردن
floor	کف
floor	کف اطاق
floor	کف اطاق
shop	محل ساخت
to keep shop	دکان داری کردن
shop	کارخانه خرید کردن
shop around <idiom>	به مغازههای مختلفی برای خریدچیزی رفتن
keep shop	دکانداری کردن
shop	کارخانه
shop	کارگاه
shop	مغازه گردی کردن دکه
shop	مغازه
to keep shop	دکان داشتن
shop	دکان
shop	کارگاه تعمیرگاه
shop	فروشگاه
shop	خریدکردن
floor tile	اجر کف
solid floor	کف زیر بر
stone floor	سطح سنگفرش شده روسازی سنگفرش
floor varnish	لاک کف
floor walker	راهنمای مغازه
factory floor	بخشکارگریکارخانه
dance floor	محلمخصوصرقصدر رستوران
floor shows	نمایش روی صحن
floor standard	لامپ پایه دار
floor space	سطح بنا
floor length	هم کف
floor length	اندازه کف
floor length	رسیده بکف
floor level	کف
floor plan	نقشه اشکوب
floor slab	کف تخت
floor slab	تاوه کف
floor space	فضای اشکوب
suspended floor	کف ازاد
joisted floor	کف تیرکدار
floor show	برنامه
upper floor	اشکوب بالایی
floor show	نمایش روی صحن
upper floor	بالاخانه
floor shows	برنامه
ocean floor	بستر اقیانوس
floor brush	برسکیف
floor drain	آبگذرکف
floor joist	تیرآهنکف
mezzanine floor	کفنیمطبقه
lower floor	اشکوب زیرین
lower floor	طبقه تحتانی
studio floor	زمیناستدیو
seamless floor	کف بی درز
operating floor	عملیاتزمین
price floor	حداقل قیمت
threshing floor	زمین خرمن کوبی
parquet floor	فرش چوبی
ground floor	طبقه همکف ساختمان
ground floor <idiom>
concrete floor	طاق بتنی
walk the floor <idiom>	بیقرار بودن
brick floor	اجرفروش
floor board	تخته کف
double floor	دو کفی
false floor	کف کاذب
floor-slab	کف تخت
floor standard	چراغ پایه دار
in-floor heating	سیستم گرمایش از کف زمین
ground floor	طبقه همکف زمین
ground floor	اشکوب همکف زمین
get in on the ground floor <idiom>	ازابتدا شروع کردن
To floor an adversary.	پشت حریف را بخاک رساندن [بر اوپیروز شدن]
floor leader	رهبر فراکسیونهای مجلس
floor jack	اهرم فرعی
floor covering	کف پوش
floor gully	کف خواب
floor cloth	قسمی مشمع فرشی
floor lamp	چراغ پایه دار
floor hockey	هاکی روی یخ کودکان بدون اسکیت
floor leaders	رهبران کنگره امریکا
floor insulator	عایق کف
floor lamp	اباژور زمینی
floor exercise	حرکات زمینی ژیمناستیک
union shop	یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
grocer's shop	خواربار فروشی
union shop	مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
tuck shop	مغازه حلویات
smith's shop	اهنگری
smith's shop	کارگاه اهنگری
tuck shop	مغازه قنادی
grocer's shop	بقالی
food shop	بقالی
to talk shop	در باره کار صحبت کردن
tommy shop	دکان خواربارفروشی یانانوایی
shop test	ازمایش کارگاهی
welding shop	کارگاه جوشکاری
winding shop	کارگاه سیم پیچی
window shop	به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
to shut up a shop	مغازه ای را بستن
antique shop	فروشگاه اشیاء عتیقه
betting shop	جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
talk shop <idiom>	درموردکار شخصی صحبت کردن
chip shop	مغازهایکهدر آنموادخوراکیفروختهمیشود
shop assistant	دستیار مغازه دار
corner shop	مغازهکوچک
shop-soiled	آسیبدیدهوکثیف
food shop	خواربار فروشی
shop stewards	رئیس گروه
pawn shop	مغازهی کارگشایی و گروبرداری
shop steward	رئیس گروه
chemist's shop	داروخانه
sex shop	فروشگاهمربوطبهلذاتجنسی
sweet shop	مغازهشیرینیوسیگارفروشی
coffee shop	قهوه خانه
lathe shop	تراشکاری
lathe shop	کارگاه تراشکاری
machine shop	کارگاه محاسبات ماشینی
dram shop	جایگاه نوشابه فروشی
maintenance shop	کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
tea shop	نهارخوری قهوه خانه
milling shop	کارگاه فرزکاری
tea shop	رستوران
molding shop	کارگاه قالب گیری
nickel shop	ساچمه نیکلی
jumble shop	دکانی که خرده ریز و کالای گوناگون ارزان و نیمدار دران میفروشند
fitting shop	کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
cartwright's shop	دوچرخه سازی
coffee shop	رستوران
break into a shop	دکانی را زدن
beauty shop	سالن ارایش وزیبایی
die shop	حدیده سازی
beauty shop	ارایشگاه
electroplating shop	کارگاه عملیات گالوانیزهای
base shop	تعمیرگاه پادگانی
base shop	تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
assembly shop	کارگاه مونتاژ
acre shop	حق الارض
field shop	کارگاه صحرایی
field shop	تعمیرگاه صحرایی
open shop	بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
open shop	سیستم باز
open shop	با کارکرد ازاد
closed shop	سیستم بسته
shop lifting	دزدی از مغازه ها
shop lifter	دزد مشتری نما
shop lifter	دکان بر
shop keeper	صاحب دکان
bucket shop	جای شرط بندی وقمار روی سهام و مانند ان
shop boy	پادو
shop drawing	نقشه یا تفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
shop fronts	ازاره نمای بنا
shop girl	شاگرد دکان
shop keeper	دکان دار
closed shop	با کارکردانحصاری
shop boy	شاگرد
shop supply	اماد تعمیرگاهی
pattern shop	کارگاه مدل سازی
shop front	ازاره نمای بنا
print shop	بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد
pro shop	فروشگاه باشگاه حرفهای
closed shop	قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed shop	موسسه کارشناسی
shop girl	شاگرد پادو
railway shop	تعمیرگاه راه اهن
repair shop	workshop
repair shop	تعمیرگاه
shop supply	وسایل لازم برای تعمیرگاه تدارک کردن تعمیرگاه
shop boy	شاگرد دکان
My jaw dropped to the floor! <idiom>	از تعجب داشتم شاخ در می آوردم! [اصطلاح روزمره]
ground [British] [floor]	کف اطاق
floor heating (system)	سیستم گرمایش از کف زمین
floor lamps [American]	آباژورهای زمینی
floor lamps [American]	چراغ های پایه دار
floor lamp [American]	آباژور زمینی
floor lamp [American]	چراغ پایه دار
ground [British] [floor]	کف زمین
hollow concrete floor	سقف تو خالی بتنی
floor space occupied	فضای مورد نیاز
flat slab floor	سقف قارچی
finished floor level	رقوم کف تمام شده
mastic asphalt floor	کف اسفالت قیری
deep-sea floor	سطحعمیقدریا
carpet and floor brush	جارویکفوفرش
put the ball on the floor	رد کردن توپ از حریف
to floor a room with boards	اطاق راباتخته فرش کردن
trimmed opening in a floor	قیف اشغالرو
trimmed opening in a floor	قیف زغالرو
put the ball on the floor	به زمین انداختن توپ کریکت بجای بل گرفتن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com