English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
short drop دراپ کوتاه
Other Matches
Drop by drop . I n drops. قطره قطره
to drop someone off کسی را پیاده کرن
drop in <idiom> دیدار کوتاه
drop by <idiom> بازدید از کسی با جایی
drop-out ترک کننده
drop out حذف تصادفی
drop out از قلم افتادگی
to let drop انداختن
to let drop رهاکردن
to let drop ول کردن
to drop on سرزنش یاتنبیه کردن
to drop in اتفاقا دیدنی کردن
to drop in سرزدن
drop in اتفاقا دیدن کردن انداختن در
the very last drop اخرین قطره
drop behind عقب افتادن از
drop-out افت
drop جرعه کمی
drop-out ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
drop [تزئینات مخروطی شکل سر دیوار ساختمان های قدیمی]
to drop something off [at someone's] چیزی را [به کسی ] تحویل دادن
drop off بخواب رفتن
drop off مردن
drop off دفاع بیرون از منطقه خود
drop on سوزن دوراهی خط اهن
drop out افت
To drop in on someone . به کسی سرزدن
drop in درج تصادفی
drop [نوعی طاق]
drop in سرزدن
drop out حذف شدن
drop behind عقب ماندن
drop by بکسی سر زدن
drop by دیدن
drop فرود
drop کم کردن
drop سقوط
drop افت
drop انداختن قطع مراوده
drop رهاکردن
drop افتادن چکیدن
drop از قلم انداختن
drop اب نبات
drop نقل
drop چکه
drop قطره
drop ژیگ
ir drop افت ای ار
drop قطره سقوط کردن کم کنید
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop جاگذاشتن حریف
drop by مختصرکردن
drop محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drop خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
drop دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drop یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
drop افت سقوط
drop پشت سر گذاشتن حریف دو
drop بار
drop چکه سقوط
drop نشست افت کردن دریچه قلک تلفن
drop out type دخشههای متضاد
drop pass پاس بعقت
drop point نقطه پرش
drop of potential افت پتانسیل
drop master سرپرست پرش
drop mohawk چرخش از جلو بعقب و بعکس و برگشت روی پای اصلی
drop message لولههای خبر
drop hammer چکش سقوطی
drop hammer چکش سقوط ازاد
drop hammer پتک خودکار اهنگری
drop froge اهنگری کردن حدیدهای اهنگری حدیدهای
drop forging اهنگری سقوطی
drop forger اهنگر
drop forge منگنه زدن
drop forge سکه زدن
drop down menu منویی که زیر عنوان منور دیگر در هنگام انتخاب فاهر میشود
drop height ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
paradrag drop سقوط ازاد از ارتفاع کم سقوط با چتر کمکی
drop master مدیر پرش
drop manhole دهانه ریزش
drop letter نامه پست شهری
drop leaf رومیزی اویخته از اطراف میز
drop kick شوت سرضرب
drop keel centre-plate :syn
drop keel تیغه میانی
drop inlet دریچه ریزش
drop in temperature کاهش دما
drop curtain پرده جلو صحنه
drop point نقطه پرتاب عده ها یا کالا از هواپیما
To drop a brick . <idiom> دسته گل به آب دادن [افتضاح کردن]
gravity drop زنگ احضار وزنی
front drop پرش به بالا و چرخش بجلو وفرود روی شکم
free drop پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
lemon drop اب نبات ترش
letter drop صندوق پست
Drop dead <idiom> کم کردن مزاحمت
energy drop افت انرژی
ear drop گل اویز
ear drop اویزه
ear drop گوشواره اویزدار
gravity drop پرتاب بار یا بارریزی ازهواپیما با استفاده از نیروی سقوط ازاد
heat drop افت حرارت
I just cant drop my work and go . نمی توانم کارم را ول کنم وبروم
knee drop فرود روی زانو و ساق پا وبرخاستن روی پا
drop a hint <idiom> فاش کردن اتفاقی یک چیز خیلی جزئی
impedance drop ولتاژ اتصال کوتاه
leakage drop افت نشتی
drop (someone) a line <idiom> چند خط(برای کسی)نوشتن
hot drop saw اره گرم
heavy drop پرتاب بارسنگین با چتر
heavy drop بارریزی سنگین
drop back <idiom> عقب نشینی کردن
drop zone منطقه فرود چترباز
drop zone منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
drop zone منطقه فرود
drop shot ضربه دراپ
line drop افت خط
drop selector سلکتور سقوطی
drop scene پرده اخرداستان زندگی
drop scene پرده جلوصحنه نمایش
free drop برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
drop press پتک خودکار اهنگری
drop point قطران
drop point قطره
drop point چکه
drop shot ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
drop shot جاخالی
drop worm حلزونی سقوطی
drop wire سیم انشعاب
drop weight وزن سقوطی
drop vault طاق قوسی خفته
drop track تعقیب را قطع کنید
drop track تعقیب موقوف
drop test ازمایش ضربهای
drop test ازمایش سقوطی
drop tank تانک موقت
drop shot ضربه اهسته روی تور والیبال
drop point نقطه چکه
drop cap حرف درشت اولین کلمه پاراگراف
drop goal رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
pressure drop افت فشار
ear-drop گل آویز
drop by the wayside <idiom> قبل از اتمام کار ،ویران شدن
ear-drop گوشواره
drop-tracery تزئینات مشبک کاری
drop-ornament تزئینات آویزان
drop repeat واگیره [تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
drop-outs افت
drop-outs ترک کننده
drop-outs ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
potential drop افت ولتاژ
potential drop افت پتانسیل
peppermint drop قرص نعناع
drop volley جاخالی
one should not drop the pilot شخص نباید رایزنی راکه بدواطمینان پیدا کرده است رها کند
ohmic drop افت اهمی
resistance drop افت مقاومتی
resistance drop افت ای ار
syphon well drop ابشار با چاهک و لوله
the drop the veil توری یانقاب خودراپایین انداختن
the drop the veil روی خودراپوشیدن
vertical drop ابشار قائم
drop shadow سایه برجسته
voltage drop افت ولت
voltage drop افت ولتاژ
voltage drop افت فشار الکتریکی
wing drop افت ناگهانی برا روی یک بال
at the drop of a hat <idiom> بدون هیچ گونه معطلی
school drop out افت تحصیلی
school drop out ترک تحصیل کرده
crystal drop اشککریستالی
drop earrings گوشوارهآویز
drop-leaf لایهلولاییمیز
Drop me just before you get to the turning. مرانرسیده ره سر پیچ پیاده کنید
drop altitude ارتفاع بارریزی
drop cable بخشی از کابل که آداپتور یکایستگاه کاری را به کابل شبکه اصلی وصل میکند.
line drop افت ولتاژ یک خط
contact drop افت کنتاکتی
drop ball انداختن توپ بین دو بازیگر برای شرع مجدد
stepped drop شیبشکن پلکانی
drip drop چک چک
drop altitude ارتفاع پرش
drop ball دراپ بال
drop a goal ضربه زدن بر فراز دروازه
drop back جاافتادن
drop back افتادن
drop arch قوس شاه عباسی
drop annunciator زنگ احضار
drop in the bucket <idiom> مقداری جزئی
barrel drop ابشار لولهای
arc drop افت جرقهای ولت
drop out (of school) <idiom> ترک مدرسه
Drop me a line . برایم چند خط بنویس ( نامه بفرست )
no drop image [تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
a drop in the ocean <idiom> قطره ای دردریا [بسیار نا چیز] [اصطلاح]
automatic drop اتصال خودکار
Let's drop the subject. از این موضوع صرف نظر کنیم .
drop gage فشار سنج
high velocity drop بارریزی با سرعت سقوط زیاد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com