Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
short order
خوراکی که زود مهیا میشود
Other Matches
marching order
[travel order]
دستور پیشروی
[ارتش]
order
رتبه
order
دستور سفارش
to the order of
بحواله کرد
to the order of
به حواله کرد
to the order of
در وجه
re order
سفارش دوم باره
in order to ...
برای
[اینکه]
order
پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کدگشایی کند و انجام میدهد مط ابق کد برنامه
order
دستورالعمل دستور
order
مرتب کردن
order
حکم
order
حواله
order
حواله کرد حواله کردن دستور
order
خرید سفارش خرید
order
سفارش دادن
order
دستور دادن سفارش
order
امر
order
مرتبه
order
راسته
order
کد عمل
second order
مرتبه دوم
in order to ...
تا
[اینکه ]
first order
مرتبه اول
well-order
خوش ترتیب
[ریاضی]
in order to
<idiom>
اعتماد شخص را بدست آوردن
to order
<idiom>
به ترتیب
out of order
<idiom>
برخلاف قانون ،نامناسب
out of order
<idiom>
کارنکردن
in order
صحیح
in order
درست
in order that
تا اینکه
in order that
برای اینکه
in order that he may go
برای اینکه برود
order about
پیوسته پی فرمان فرستادن
in order
دایر
order
[placed with somebody]
دستور
[ازطرف کسی]
order
[placed with somebody]
سفارش
[ازطرف کسی]
In this order. In this way.
باین ترتیب
out of order
از کار افتاده
out of order
خراب
out of order
نادرست
out of order
درهم برهم
by order of
فرمان
by order of
حسب الامر
order off
حکم خروج
in order that i may go
برای اینکه بروم
order
نظام معماری
order
دستورالعمل
order
دستور
order
سفارش
order
سفارش دادن تنظیم کردن
order
منظم کردن
order
ن
order
سفارش دادن دستور دادن
order
دستورعملیاتی
order
دستور دادن
order
نظم
order
سبک معماری
order
شیوه
order
سفارش دادن کالا یا جنس
order
ترتیب
order
نظم دادن
order
فرمان نظم
order
ترتیب انجام کار
short of
<idiom>
کمبودچیزی
short
خلاصه
very short
شعاع عمل خیلی کم
short-changes
مغبون کردن
short of
جز
short of
غیراز
short
اتصالی پیداکردن
short
مدار قطع شده
short
شلوار کوتاه تنکه
come short
قاصر امدن
i took him up short
بی مقدمه جلو او را گرفتم
short
ناقص
short
کسری داشتن
short
اتصال مدار اتصالی پیدا کردن
short
کوتاه
short-changes
کمتر پول دادن
short-changes
کش رفتن
short
کسردار
short
کوچک باقی دار
nothing short of
عینا همان
to come short
قاصر امدن
short
غیرکافی
short
قاصر
short-changes
حق کشی کردن
short
مختصر
short-changes
گوشبری کردن
short
یکمرتبه
short
بی مقدمه پیش از وقت
short
ندرتا
short
کوتاه کردن
for short
برای رعایت اختصار
short-changes
کلاهبرداری کردن
short
کمتر
short
امکانی در ویندوز که به کاربر امکان تعریف یک نشانه و اتصال آن به یک فایل یا برنامه دیگر میدهد
short
<adj.>
خلاصه
something short
عرق
something short
نوشابه تند
it was nothing short of
کم از.....نبود
short
<adj.>
کوتاه
short
<adj.>
مختصر
very short
برد خیلی کوتاه
in short
مختصرا
short
کوتاه مدت
short
مودم ارسال داده روی مسافت کوتاه
short
بدون نیاز به حمل کننده مسیر
short
تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
short
کوتاه خوردن گلوله
short
پایین تر
it was nothing short of
پای کمی از.......نداشت
in short
خلاصه
short
توپ بی هدف
short
نزدیک تور
short course
مسابقه شنا به مسافت 52 وحداکثر 05 متر
short
تک تیر کسری
short
طولانی نه
march order
ترتیب راهپیمایی
march order
ترتیب حرکت دستورراهپیمایی
minor order
صفوف روحانی پایین درجه
operation order
دستورعملیات
order arms
فرمان بجای خود در حال مسلح بودن با تفنگ
march order
دستورحرکت
order book
دفتر سفارشات
order cheque
چک به حواله کرد
march order
حاضر براه کردن
modification order
سفارش اصلاحی
movement order
دستور حرکت
operation order
دستور عملیاتی
order arm
پافنگ
night order
دستور شبانه
low order
مرتبه پایین
order arms
فرمان پافنگ
night order
دستورات شبانه
superior order
امر مافوق
order arms
پافنگ
natural order
نظم طبیعی
In chronological order.
بترتیب تاریخ ( بطور مسلسل )
ionic order
سبک متکائی
low order
انفجار کند یا ناقص
low order
پایین رتبه
lexicographic order
ترتیب لغت نویسی
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
the goods are on order
کالا را سفارش داده ایم
superior order
دستور مافوق
lever of the second order
اهرم نوع دوم
landing order
دستورتخلیه بار
job order
دستور کار
job order
حکم کار
landing order
اجازه تخلیه بار
sort order
نظم ترتیب
low order
کم اثر کم انرژی ضعیف
ionic order
سبک بالشی سبک تابخور
march order
ف__رمان ح__اضر به راه
social order
سازمانوساختاراجتماعی
postal order
هزینهپستی
corinthian order
ساختارقرمتی
doric order
سبکمعمارییونانقدیم
made to order
فرمایشی
made to order
سفارشی
lubrication order
دستور روغنکاری
law and order
اطاعتازقانون
job order
دستور انجام کارتعمیرات
order cheque
چک در نام فرد خاص
third order reaction
واکنش مرتبه سه
second order conditions
شرایط مرتبه دوم
second order conditions
شرایط ثانوی
route order
فرمان ستون راه رو
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
review order
لباس وتجهیزات و وسائل کامل
review order
لباس وتحملات سان
referral order
درخواست برای اماد غیرموجود یا جایگزین در انبار
reculaulation order
تنظیم محاسبه مجدد
purchase order
سفارش خرید
purchase order
دستور خرید
public order
نظم عمومی
provisional order
دستور موقت اداری
second order factor
عامل مرتبه دوم
second order reaction
واکنش مرتبه دوم
points of order
اخطار نظامنامهای
to set in order
درست کردن
to set in order
منظم کردن
the line is out of order
سیم خراب است
transaction in order
liability avoid to
transaction in order
معامله به قصد فرار از دین
transfer order
دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
trial order
سفارش ازمایشی
warning order
دستور اگهی
warning order
دستور اماده باش اعلام اماده باش
word order
ترتیب واژه ها
word order
ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
work order
درخواست انجام کار حکم کار
work order
برگ کار
point of order
اخطار نظامنامهای
processing of the order
انجام سفارش
probation order
دستور یا حکم تعلیق مجازات
post order
حواله پستی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com