Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
short term loan
وام کوتاه مدت
Other Matches
Short – term ( long – term ) projects .
طرحهای کوتاه مدت ( دراز مدت )
term loan
وام مدت دار
long term loan
وام بلند مدت
medium term loan
وام میان مدت
short term
دوره کوتاه
short term
حداقل مدت تنبیه و زندانی
in the short term
<adv.>
برای دوره کوتاه مدت
short term
مختصر
short-term
کوتاه مدت
short-term
کم مدت
short term
کوتاه مدت
short term memory
حافظه کوتاه مدت
short term forecast
پیش بینی کوتاه مدت
short term rate of interest
نرخ بهره کوتاه مدت
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover.
برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند.
have the loan of
قرض گرفتن
have the loan of
وام گرفتن
to have the loan or
قرض گرفتن
loan
وام
loan
قرض
to have the loan or
وام گرفتن
loan
قرضه
loan
عاریه واژه عاریه
loan
عاریه دادن قرض کردن
loan
مساعده
loan
عاریه وام دادن
loan
قرض دادن عاریه دادن
on loan
به عنوان قرض
loan value
ارزش استقراض
loan value
ارزش وام
loan interest
بهره وام
loan market
بازار وام
loan on deposit
اعطای وام به وثیقه سپرده
non performing loan
وام غیر رایج
loan word
واژهای که از زبان دیگری گرفته باشد
loan word
لغت اقتباسی
loan holder
مرتهن
loan holder
دارنده سهام وام
loan fund
صندوق وام
guaranteed loan
عاریه مضمونه
time loan
وام مدت دار
time loan
گاه وام
foreign loan
وام خارجی
soft loan
وام بدون دردسر
soft loan
وام اسان
loan account
حساب وام ها
loan bank
بانک وامی
loan bank
بانک استقراضی
make a loan
وام دادن
one who asks for a loan
وام خواه
receiving a loan
استقراض
receiving a loan
وام گرفتن
redemption of a loan
ادای دین
national loan
وام ملی
loan shark
کسی که پول با بهرهی زیاد قرض میدهد
loan shark
رباخوار
loan sharks
کسی که پول با بهرهی زیاد قرض میدهد
one who asks for a loan
مقترض
loan sharks
رباخوار
bank loan
وام بانکی
bridging loan
وام -قرض
bridge loan
وام موقتی
[تا دریافت وام اصلی ]
application for loan
تقاضای وام
loan conversion
تجدید نظر در شرایط وام
interest free loan
وام بدون بهره
interset free loan
قرض الحسنه
saving and loan associations
شرکتهای پس انداز و وام
savings and loan association
صندوق پس انداز تعاونی ورهنی
free loan of non fungible things
عاریه
his equitable savings and loan building
[پس انداز عادلانه و ساختمان وام
term
مدت
term
اصطلاح
term
دوره
term
شرط
term
زمان
term
عبارت
term
پاره سال تحصیلی
term
نامیدن لفظ
term
عبارت
[ریاضی]
term
دوره انتصاب
term
جمله عبارت
term
نیمسال
term
سمستر
term
ثلث تحصیلی
term
شرایط
term
روابط فصل
term
موقع
term
هنگام
term
واژه
term
جمله
[ریاضی]
term
مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است
term
جمله طیفی
term
جمله
term
اجل
electoral term
دوره مقننه
[سیاست]
parliamentary term
دوره مقننه
[سیاست]
a pejorative term
عبارتی تنزل دهنده
long term
دراز مدت
residual term
جمله باقیمانده
implied term
شرط ضمنی
law term
اصطلاح حقوقی
mathematical term
جمله
[ریاضی]
mathematical term
عبارت
[ریاضی]
long term
طویل المدت
long term
بلند مدت
term of maintenance
مهلت نگاهداری
the propriety of a term
درستی یک لفظ یا یک اصطلاح مناسبت یک واژه یا لفظ
to serve one's term
دوره خدمت خود را طی کردن
term symbol
نشانه جمله طیفی
stochastic term
جمله تصادفی
stochastic term
متغیر تصادفی
sum term
لفظ جمعی
term insurance
بیمه موقت
term insurance
بیمه در موردمخاطره برای مدت معینی
term of reproach
سخن سرزنش امیز یا ننگ اور
long-term
دراز مدت
serve one's term
دوره خدمت خود را طی کردن
long term
<adj.>
بلند مدت
major term
شرط عمده واساسی
long term
<adj.>
دراز مدت
half-term
تعطیلیبینترم
to serve one's term
خدمت خودرا انجام دادن
middle term
قیاس مشترکی که در صغری وکبری صدق کند
minor term
صغرای قیاس منطقی
relative term
لفظ نسبی
residual term
جمله پسماند
term of maintenance
دوره نگاهداری
an abstract term
تعبیر تصویری
final term
جمله نهایی
credit term
مدت اعتبار
express term
شرط صریح
expiry of the term
انقضاء مدت
exercise term
اسم تمرین
exercise term
عنوان مانور
error term
جمله خطا
error term
ضریب خطا
easy term
کوتاه مدت
medium term
میان مدت
longer-term
دوره دراز مدت
grammatical term
اصطلاحات دستوری
term paper
رساله کوتاه
longer-term
دراز مدت
long-term
دوره دراز مدت
an abstract term
اسم بی مسما
electoral legislative term
دوره انتخابیه
fixed term deposit
سپرده ثابت
medium term forecast
پیش بینی میان مدت
serve one's term of imprisonment
حبس خود را گذراندن
long term project
پروژه طویل مدت
reasonable term and condition
قید و شرط معقول
medium term planning
برنامه ریزی میان مدت
long term memory
حافطه دراز مدت
long term interest rate
نرخ بهره طویل المدت
deflection under long term loading
خیز ریز بار طویل المدت
long term credit commitment
تعهد اعتبار بلند مدت
short-changes
گوشبری کردن
very short
برد خیلی کوتاه
short
طولانی نه
short
پایین تر
short
کوتاه خوردن گلوله
something short
عرق
short
کسری داشتن
short
ناقص
short-changes
مغبون کردن
short
اتصال مدار اتصالی پیدا کردن
short
مدار قطع شده
something short
نوشابه تند
short
اتصالی پیداکردن
very short
شعاع عمل خیلی کم
short
تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
short-changes
حق کشی کردن
short-changes
کلاهبرداری کردن
short course
مسابقه شنا به مسافت 52 وحداکثر 05 متر
short
کوتاه مدت
short-changes
کش رفتن
short-changes
کمتر پول دادن
short
نزدیک تور
short
مودم ارسال داده روی مسافت کوتاه
short
بدون نیاز به حمل کننده مسیر
short
توپ بی هدف
short of
<idiom>
کمبودچیزی
short
امکانی در ویندوز که به کاربر امکان تعریف یک نشانه و اتصال آن به یک فایل یا برنامه دیگر میدهد
short
<adj.>
کوتاه
short
کوچک باقی دار
short
یکمرتبه
short
شلوار کوتاه تنکه
i took him up short
بی مقدمه جلو او را گرفتم
in short
مختصرا
in short
خلاصه
short
غیرکافی
it was nothing short of
کم از.....نبود
short
کمتر
short
کسردار
come short
قاصر امدن
it was nothing short of
پای کمی از.......نداشت
short
مختصر
short
قاصر
to come short
قاصر امدن
short
خلاصه
short
تک تیر کسری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com