Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 34 (4 milliseconds)
English	Persian
shrug your shoulders <idiom>	نشانه بی علاقه [لاقید] یا نا آگاه بودن [اصطلاح]
Search result with all words
to reject something with a shrug [of the shoulders]	با شانه بالا انداختن چیزی را رد کردن
Other Matches
shrug off <idiom>	آزارواذیت ندیدن
shrug off	با بی اعتنایی تلقی کردن
shrug off	تکان دادن
shrug	شانه را بالا انداختن
shrug	منقبض کردن
shrug	بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
shoulders	هرچیزی شبیه شانه
shoulders	دو طرف خاکی جاده
shoulders	کتف
shoulders	دوش
shoulders	شانه
on one's shoulders <idiom>	مسئولیت شخصی
shoulders	[اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
shoulders	دوشی
shoulders	هل دادن
shoulders	فاصله بین گلوله وباروت
shoulders	باشانه زور دادن
shoulders	جناح
shoulders	شانه راه
shoulders	سمت موجی که هنوز نشکسته
cold-shoulders	خونسرد
He shrugged his shoulders.	او [مرد] شانه اش را بالا انداخت.
cold-shoulders	بی اعتنایی کردن به
broad shoulders	شانههای پهن
have a head on one's shoulders <idiom>
She is head and shoulders above others .	یک سر وگردن از بقیه بلندتر است
rub shoulders with others	با مردم امیزش کردن
broad shoulders	نیروی باربری یا طاقت تحمل مسئولیت
have an old head on young shoulders <idiom>	جوان ولی عقل بزرگترها را داشتن
rub elbows/shoulders <idiom>	دریک سطح بودن
You cannot put old heads on young shoulders . <proverb>	سر پیر نتوان بر شانه جوان بگذاشت .
To rub shoulders with people of high society. Tobecome prominent.	سری توی سرها درآوردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com