English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
side-tilt lock قفلکنندهکناری
Search result with all words
side wall of a lock بدنه سد دریچهای
Other Matches
to tilt up به بالا زدن [یقه]
tilt سرازیری
tilt شیب
tilt شتاب پرتاب
tilt سرعت
tilt منازعه برخورد
tilt زدوخورد
tilt درنوسان بودن
tilt دراهتزاز بودن
tilt کج کردن
tilt یک ورشدن
tilt کج شدن
to tilt up به بالا پیچیدن
tilt کجی تمایل
tilt یک وری بودن
to tilt up به بالا تا زدن
tilt نوسان کردن کجی
tilt شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
to tilt up به بالا کج کردن [مهندسی]
tilt material روپوش
full tilt بسرعت
full tilt باسرعت زیاد
to tilt at the ring سر سواری حلقه اویزانی رابانوک نیزه برداشتن
tilt tube مجرایسایهروشن
tilt material روکش
tilt hammer پتک
tilt angle زاویه تمایل به طرفین
tilt angle زاویه انحراف
tilt and swivel که روی محوری نصب شده است تا بتواند در بهترین جهت مناسب اپراتور بچرخد
slat tilt device وسیلهسرازیریمیله
tilt-back head سرتنظیمکجی
coupler-tilt tablet صفحهجفتی
side by side columns ستونهای پهلو به پهلو
To take someones side . To side with someone. از کسی طرفداری کردن
lock out تعطیل کارخانه
lock on باعلائم مخابراتی و رادارچیزی را تعقیب کردن
lock on قفل کردن توپ روی هدف هنگام تعقیب ادامه مستمرتعقیب هدف
lock out درتنگنا قراردادن یا بمحل کار راه ندادن
lock out حبس کردن
lock out تحریم کردن مستخدمین رااز مزایای استخدامی محروم کردن
lock محکم نگهداشتن
lock in از بیرون در را روی کسی بستن
lock out حبس کردن تحریم کردن
to lock somebody [yourself] out [of something] در را روی [خود] کسی قفل کردن [و دیگر نتوانند داخل شوند چونکه کلید در آنجا فراموش شده]
lock away درجای قفل شده نگه داشتن
lock up وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
lock up وضعیتی که در ان امکان انجام عمل دیگری نمیباشد
lock up <idiom> اطمینال کامل از موفقیت
lock محل پرچ یااتصال دویاچند ورق فلزی قفل کردن
lock قفل شدن گیره دریچههای کانال ناو
lock قفل
lock قفل کردن بستن قفل
lock همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
lock عمل جلوگیری از نوشتن روی فایل
lock مانع دستیابی به سیستم یا فایل شدن
lock قفل کردن
lock چفت شدن
lock قفل گلنگدن
lock سدبالابر چشمه پل
lock سد متحرک
lock بغل گرفتن
lock چفت و بست مانع
lock راکدگذاردن
lock قفل شدن
lock قفل چخماق تفنگ
lock بوسیله قفل بسته ومحکم شدن محبوس شدن
lock چفت
lock up توقیف بازداشت کردن حبس کردن
lock up حبس
lock out قفل کردن
lock up زیر قفل نگه داشتن
lock دسته پشم
lock out بسته شدن کارخانه
lock طره گیسو
lock up در محلی محصور کردن
to lock out نگاه داشتن
lock up حبس کردن
to lock off جدا کردن
lock up بازداشتگاه
to lock out پشت در
door lock قفل
door lock کلید خانه
door lock قفل در
net lock سیم بند چهارراه
goldie lock فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
putlog or lock چوب بست
gust lock قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
tubular lock قفلمیلهای
lock-up garage صندوقامانات
double lock دوبارکلیدگردانیدن در
putlog or lock تیر افقی
pollack or lock یکجور ماهی روغن
elf lock زلف ژولیده
percussion lock ماشه تفنگ
firing lock قفل اتش
elf lock گیس جنی
flint lock چخماقی
putlog or lock زیرتختهای
flint lock تفنگ
tape lock قفلنوار
lock forward هرکدام از دو نفر خط تهاجم در طرفین ردکننده توپ
lock step غیر قابل انعطاف
lock hospital بیمارستان ناخوشیهای مقاربتی
lock torque قفل پیچش
lock nut مهره قفلی
lock nut مهره پشت گیر
lock step گیردار
lock step محدود
lock option اختیار کاربرد قفل
lock spring قاب ساعت فنری
lock code رمز قفل
lock chain زنجیربرای بستن چرخ
swivel lock قفلچرخان
hydraulic lock قفل هیدرولیکی
switch lock دکمهقفل
ignition lock قفل موتور
net lock قفل چهارراه
keep under lock and key مهر و موم کردن
lock washer واشر قفلی
lock washer واشر پشت گیر
light lock درب نوربند
light lock نوربند
lock spit شیاری که مسیر راه را نشان میدهد
lock dial تنظیمقفل
canal lock سرمتحرککانال
lock rail ریلقفلشده
lock ring حلقهقفل
lock switch کلیدقفل
scalp lock کاکل
ankle lock فیتیله پیچ
safety lock چفت ضامن سلاح
safety lock قفل ضامن
bail lock قفل قرقره ماهیگیری
safety lock ضامن اسلحه
column lock قفلپایه
cycle lock قفلدوچرخه
elf lock موی درهم برهم
key lock قفلرمزی
arm lock قفلبازو
equipment lock قفلتجهیزات
combination lock قفل حروفی
letter lock قفل حروفی
advisory lock قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
air lock راهروی فشار
air lock اطاقک فشارهواپیما
air lock دریچه هوابند
safety lock قفل بی خطر مخصوص حفظ محلی از خطر دستبرد
vapor lock قطع کامل جریان سیال
dead lock وقفه
dead lock کوچه بن بست
dead lock اشکال
drawbar lock قفلمیلهکشنده
mortise lock قفل و بست
dead lock گیر کردن گیر
dead lock مانع
retraction lock وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
puzzle lock قفل رمزی
die lock گیره حدیده
check lock مهره پشت گیر
cylinder lock قفل میلهای
two bolt lock قفل دو زبانه
check lock ساعت امتحان کننده
under lock and key زیر قفل
rim lock سیم بند دو راه
lock-chamber منفذقفل
time lock گاه قفل
control lock وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
time lock قفل ساعتی
rim lock قفل دو راه
horizontal motion lock دستهتنظیمافقی
num lock key کلیدی که کارایی قسمت عددی صفحه کلید را از کنترل نشانه گر به ورودی عددی تط بیق میدهد
steering wheel lock قفل غربالک
blade tilting lock قفلتیغهواژگون
steering column lock قفل فرمان اتومبیل
camera platform lock محلقفلدوربینبهپایه
lock, stock, and barrel با همه چیز
laboratory air lock آزمایشگاهحبسهوا
lift cord lock قفلطناببالابر
scroll lock key کلید Lock Scroll
num lock key کلید Lock Num
caps lock key کلید Lock Caps
Luer-Lock tip نوکلاک
mortise dead lock قفل داخل کار قفل داخل درب
Luer-Lock tip لوئر
rip fence lock قفلشکافنردهای
outside hook and overan lock لنگ تندر
To insert the key in the lock. کلید را به قفل زدن
To lock horns with someone. To take issue with someone. با کسی سر شاخ ( شاخ بشاخ ) شدن
lock filling opening قفلبازکنندهمکش
mortise dead lock قفل توکار
lock in base tube لامپ قفلی
lock emptying system قفلسیستمتخلیه
shift lock key دکمهقفل
air lock caisson صندوقه تحت فشار
lock filling intake قفلمکش
lock with wooden bolt کلیدان
lock filling and emptying system دستگاهتخلیهوپرکردن
external tooth lock washer قفلواشوندهدندانهای
interior door lock button دکمهقفلدستگیرهداخلیدر
internal tooth lock washer واشرداخلدندانهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com