English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 177 (9 milliseconds)
English Persian
sign flip flop الاکلنگ علامت نما
Other Matches
flip flop حرکت تندپرنده وهواپیما
flip flop چرخ فلک
rs flip flop الاکلنگ ار اس
JK flip flop نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند
flip-flop قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flop نیم وارو
flip flop باصدای چلپ چلوپ
flip flop فلیپ فلاپ
d flip flop الاکلنگ نوع دی
sr flip flop الاکلنگ اس ار
t flip flop الاکلنگی "تی "
flip flop علمیات نرمش
monostable flip flop الاکلنگ تک پایا
clocked flip flop الاکلنگ با سنجش زمان
toggle flip flop الا کلنگ ضامنی
flop صدای تلپ
flop operation point floating
flop اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flop پرش از پشت
flop شیوه فاسبوری
flop شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flop شکست خوردن
flop صدای چلپ باصدای تلپ افتادن
belly flop با شکم فرود آمدن
belly flop با شکم به آب خوردن
She didnt make an impression . She was a flop . یخش نگرفت
flip پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flip out <idiom> از کوره در رفتن
flip وارو
flip پرش طول با پشتک به جلو در هوا
flip پشتک در هوا
flip پاس سریع و کوتاه
flip از خود بیخودشدن
flip تلنگر
flip ضربت سبک وناگهانی
flip :
flip تلنگر زدن
flip :گستاخ
flip پر رو
flip جسور
flip-flopping قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip turn سالتو
flip flap یکجورترقه یا اتش بازی پشتک
flip flap معلق
moebius flip پشتک از جلو یا عقب در پرش
flip-flops قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flops نیم وارو
flip-flopped نیم وارو
flip-flopped قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip shot ضربه با استفاده از مچ
flip-flopping نیم وارو
flip turn برگشت انتهای استخر
flip pass پاس کوتاه از زیر بازو پاس سریع با استفاده از مچ
back flip نیم وارو
flip side بخش ثانوی هرچیز
to flip a coin شیریاخط کردن
flip one's lid <idiom> خیلی هیجان زده شدن ،کنترل خودرا از دست دادن
flip side پشت صفحهی گرامافون
flip side پشت هرچیز
back flip شیرجه پشتک وارو
sign up <idiom> تعهددادن
I wI'll sign for him . من بجای اوامضاء خواهم کرد
V-sign علامت پیروزی
sign over <idiom> بطور قانونی
Please sign here. لطفا اینجا را امضا کنید.
sign-on ورود به سیستم [رایانه شناسی]
sign on on log
to sign on برای سربازی اسم نویسی کردن
to sign up قراردادی را امضا کردن [اسم نویسی کردن]
sign on قرارداد استخدام کسی را امضاکردن
sign off off log
sign off علامت ختم ارسال پیام
to sign up for something نام خود را درفهرست نوشتن [برای انجام کاری اشتراکی]
sign off پایان دادن به
sign off جارفتن
sign off از زیر بار تعهد یامشارکتی شانه خالی کردن
to sign away با امضامنتقل کردن
sign off علایم ختم مخابرات یامکالمات
plus sign علامت جمع
plus sign علامت بعلاوه
plus sign علامت باضافه
plus sign علامت چاپ شده یا نوشته شده
plus sign که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است
traffic sign تابلو نشانه گذاری
traffic sign علامت عبور و مرور
warning sign علامت اخطار
warning sign علامت احضار
call sign معرف رادیویی
sign languages زبان اشاره
sign languages مکالمه با اشاره
sign languages زبان مخصوص کرها
traffic sign لوحه نشانه گذاری
traffic sign تابلو علایم
sign post تابلو راهنما
sign test ازمون علامتها
sign writer تابلو نویس
sign writer لوحه نویس
stop sign علامت توقف
call sign معرف
temporal sign علامت زمانی
advance sign علامت اوانس
sign languages زبان علامات
exterior sign علامتخارجی
single sign-on ورود یگانه به سیستم [رایانه شناسی]
sign flasher چشمک زن
minus sign علامت منها
minus sign منفی
minus sign علامت چاپ شده یا نوشته شده
minus sign برای تفریق یا مقدار منفی
sign language زبان علامات
sign language زبان مخصوص کرها
sign language مکالمه با اشاره
Just sign here and leave at that . اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
sign of weakness دلیل ضعف
sign language زبان اشاره
star sign علامتزودیاک
multiplication sign نمادضرب
equals sign نمادتساوی
division sign نماد تقسیم
I wI'll get (persuade)him to sign . اورا حاضر بامضاء می کنم
pharmaceutical sign نشان داروسازی
sign bit ذره علامت نما
sign bit بیت علامت
sign character دخشه علامت نما
sign digit رقم علامت نما
sign digit رقم علامت
sign extension گسترش علامت
sign flag پرچم علامت
he gave me a sign to go اشاره کرد که بروم
sign gestalt علامت- گشتالت
sign magnitude علامت و مقدار
sign and magnitude علامت و مقدار
pharmaceutical sign علامت دواسازی
positive sign علامت مثبت
procedure sign علایم ارسالی در شبکه قبل ازشروع مکالمات
radical sign علامت جذر
sign manual امضا پادشاه
is a monetary sign انگلیسی است
romberg's sign علامت رومبرگ
is a monetary sign نشان پول
sign a waiver قبول اغماض نمودن
sign learning علامت اموزی
sign manual صحه ملوکانه
sign of zodiac برج
equal sign علامت تساوی
counter sign اسم عبور
counter sign نشانی
dollar sign حرف
equal sign علامت برابری
conventional sign علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه
sign of weakness نشان ضعف
sign position موضوع علامت
sign of the cross علامت صلیب
sign of god ایت الله
sign position مکان علامت
sign position موقعیت علامت
sign of aggregation علائم مخصوص جمله جبری
dollar sign که رد برخی زبانها برای بیان یک متغیر به عنوان نوع رشته به کار می رود
counter sign اسم شب
collective call sign معرف مشترک یکانها
net call sign معرف رادیویی شبکه
net call sign معرف شبکه
address call sign رمز ادرس
address call sign معرف ادرس
change sign key کلیددکمهتغییرات
level crossing sign علامتخطعبور
number of tracks sign شمارهعلائملبه
collective call sign معرف عمومی
radio call sign معرف ایستگاه رادیویی
radio call sign معرف رادیویی
I wI'll sign for (on behalf of)my brother. از طرف (سوی )برادرم امضاء خواهم کرد
To give a signal ( sign) . علامت دادن
These clouds are a sign of rain . این ابرها علامت بارندگی است
tactical call sign معرف رادیویی تاکتیکی
I shall not sign this contract in its present from (as it appears). این قرار داد را بصورت فعلی امضاء نخواهم کرد
A white flag is a sign ( token ) of surrender. پرچم سفید علامت تسلیم است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com