English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 31 (1 milliseconds)
English Persian
signalled سیگنال
signalled علامت
signalled نشان راهنما
signalled اخطار
signalled اشکار مشخص
signalled با علامت ابلاغ کردن
signalled با اشاره رساندن
signalled خبردادن
signalled علامت دادن
signalled نشانه
signalled پیام
signalled علایم مخابراتی مخابرات
signalled مخابره کردن علامت دادن
signalled رسته مخابرات
signalled علامت راهنمای خودرو
signalled علامت نشانه
signalled هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
signalled مخابره کردن
signalled اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
signalled پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
signalled تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signalled تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signalled شماره محل بیت ها با محتوای مختلف در دو کلمه داده
signalled پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signalled کوچترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
signalled 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled ارسال پیام به کامپیوتر
signalled نشان
signalled سیگنال علامت دادن
Other Matches
he was signalled to go باو اشاره شد که برود
China has signalled [its] readiness to resume talks. چین آمادگی [خود را ] برای از سرگیری مذاکرات نشان داد.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com