Dictiornary-Farsi | signature tune | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 72 (5 milliseconds)

English	Persian
signature tune	سرودآغازینوپایانیبرنامههایرادیوییوتلویزیونی


Other Matches

signature	امضاء
signature	اثر
signature	دستینه
signature	امضاء کردن
signature	امضا
signature	صحه
signature	کد مجوز مخصوص مثل کلمه رمز که به کاربر حق تقدم برای دستیابی به سیستم یا اجرای کار میدهد.
signature	صحه توشیح
time signature	نشان دیرند
protocol of signature	protocol
key signature	گامهای کوتاه و بلندی که پس ازکلیدموسیقی برای نشان دادن نوع ک لیدنوشته میشود
specimen signature	نمونه امضاء
to legalize a signature	اعتبار قانونی دادن
put one's signature to	امضا کردن
porotocol of signature	مقاوله نامه امضا
toa one's signature to	امضا کردن
To authenticate a signature.	تصدیق امضاکردن ( گواهی امضاء )
deed under private signature	سند عادی
Does the bank acknowledge your signature ?	آیا بانک امضای شما را قبول دارد ؟
tune up	موتور را تنظیم کردن
tune up	شروع باواز کردن
to tune up	خواندن ونواختن اغازکردن
to tune up	سازها را جفت
to tune up	کردن
to be in tune with somebody	هم آهنگ بودن با کسی [اصطلاح مجازی]
in tune <idiom>	با یکدیگر موافق بودن
tune up <idiom>	تنظیم موتور ماشین
tune in <idiom>	با چیز مهمی درارتباط بودن
tune in <idiom>	پخش از رادیو وتلوزیون
to the tune of <idiom>	به وسعت
out of tune <idiom>	باهم خوب وسازش نداشتن
tune up <idiom>	کوک کردن ساز
tune	کوک کردن
tune	تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune	تنظیم با مقدار کوچک پارامترهای سخت افزاری یا نرم افزاری برای افزایش کارایی
tune	رنگ
tune	تنظیم کردن
tune	تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tune	اهنگ صدا اواز
tune	لحن تلفظ
tune	وفق دادن کوک کردن
tune	میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tune	نغمه
tune	میزان کردن
tune	نوا
tune	وفق دادن
out of tune	خارج
out of tune	ناکوک
in tune	سازگار
tune	لحن
tune	تغییر فرکانس دادن
in tune	کوک
in tune	هم کوک
tune	اهنگ
whistle a different tune <idiom>	عوض کردن میل شخصی ویاعقیده گذشته
to tune in TV [radio]	روی کانال مشخصی تلویزیون [رادیو] را تنظیم کردن
Who has composed this tune?	این آهنگ راکی ساخته ؟
sing a different tune <idiom>	تغییر جهت دادن
to change one's tune	تغییر عقیده دادن
to play a tune	اهنگی را ساز زدن
prelude to a tune	پیشدرامد
fine tune	تنظیم خصوصیات و پارامترهای نرم افزار و سخت افزار برای افزایش کارایی
The violin is out of tune .	ویولن کوک نیست ( کوک ندارد )
to drum a tune	ضرب مقامی راباکوس گرفتن
change (one's) tune <idiom>	تغیر نظر
dance to a different tune <idiom>	نوع گفتارونوع رفتارراتغییر دادن
This tune is in the key of Isfahan .	این آهنگ درمایه اصفهان است
Theres many a good tune played on an old fiddle. <proverb>	یک ویولون قدیمى قطعات خوب بسیارى مى تواند بنوازد .
He who pays the piper calls the tune .	بی مایه فطیر است
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'.	هفته آینده کانال [تلویزیون] را برای قسمت دیگری از {ساعت شادی} تنظیم کنید.
Tune in tomorrow when we'll be exploring what things to look for in a bike computer.	کانالتان را فردا [به این برنامه] تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.