Dictiornary-Farsi | simple motion | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 163 (8 milliseconds)

English	Persian
simple motion	حرکت ساده در خط مستقیم یادایره یا مارپیچ


Search result with all words

simple harmonic motion	حرکت نوسانی ساده
simple harmonic motion	حرکت هماهنگ ساده
Other Matches

simple	بسیط
simple mean	میانگین ساده
simple	ساده
simple mean	میانگین حسابی
simple	آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simple	وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simple	که استفاده و کار کردن با آن ساده است
simple	اسان
simple	نادان ساده کردن
simple	ناازموده
simple	خام
simple	ساده دل
simple	بی تکلف
fee simple	میراث قانونی بلامعارض ملک مطلق
simple schizophrenia	اسکیزوفرنی ساده
fee simple	حق الزحمه متعارف
fee simple	حق تملک دائم
simple circuit	مدار توان
simple shear	برش ساده
simple shear	دراین برش تنش عمودی وجودندارد
simple strain	تغییر طول نسبی ساده
simple magnet	مغناطیس ساده
simple premission	اذن محض
simple leaves	برگهایتازه
simple hearted	ساده دل
simple hearted	بی تزویر
simple majority	اکثریتنسبی
simple correlation	همبستگی ساده
simple minded	ساده لوح
simple minded	ساده دل
simple regression	رگرسیون ساده دو متغیره
simple oscillator	نوسانگر ساده
simple parry	دفاع ساده
simple structure	ساخت ساده
simple support	تکیه گاه ساده
simple truss	خرپای ساده
simple compression	فشار ساده
simple stress	تنش ساده
simple contract	قرارداد شفاهی
simple contract	عقد منعقد درسند عادی
simple distillation	تقطیر ساده
simple equation	معادله خطی
simple eye	چشم ساده
simple fraction	کسر ساده
simple-minded	ساده لوح
simple beam	تیره ساده
simple bending	خمش ساده
simple beam	تیر ساده
simple design	طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
simple-hearted <adj.>	ساده دل
simple wing	طرح تهاجمی با خط نامتعادل
simple arc	لامپ قوسی ساده
simple attack	حمله ساده
simple interest	سود پول بر اساس سال 063 روزه
simple interest	سود ساده
simple average	میانگین ساده
simple cubic lattice	شبکه مکعبی ساده
tenant in fee simple	متصرف مطلق و دائمی ومادام العمر مال غیر منقول که تصرفاتش به اخلاف وی نیز منتقل میشود
simple periodic current	جریان دورهای ساده
simple axis of symmetry	محور ساده تقارن
simple content debt	دین ناشی از قرارداد شفاهی
simple leg ride	شگک خراب کردن حریف
There is more to it than meets the eye . It is not simple as all that.	موضوع اینقدرها هم ساده نیست
In simple (plain) English.	به انگلیسی ساده
This is treason, pure and simple.	خیانت که دیگه شاخ ودم ندارد
simple randon sampling	نمونه گیری تصادفی ساده
The dilemma has no simple answers.	این مخمصه راه حل ساده ای ندارد.
simple list text chart	جدول نوشتاری با لیست ساده
simple network management protocol	سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
motion	پیشنهادکردن
motion	جنبش
motion	طرح دادن
motion	تکان
motion	حرکت
motion	اشاره کردن
motion	جنب وجوش
motion	پیشنهاد
motion [politic]	پیشنهاد
equation of motion	معادله حرکت [فیزیک]
uniform motion	حرکت متشابه
to carry a motion	پیشنهادی را اجرا کردن
to make a motion	اشاره کردن
to make a motion	پیشنهاد کردن بر ان شدن
to put in motion	در جنبش دراوردن
wave motion	حرکت موجی
upward motion	حرکت رو به بالا
translational motion	حرکت انتقالی
to put in motion	بکار انداختن
to put in motion	راه انداختن
to set in motion	راه انداختن
transitional motion	حرکت انتقالی
vibrational motion	حرکت راتعاشی
vortex motion	حرکت گردابی
to decide on a motion	در مورد تقاضایی تصمیم گرفتن
To set in motion.	بحرکت ؟ رآوردن
to put in motion	بحرکت در اوردن
slow-motion	برپیچسرخورنده
slow motion	کند نمایی
slow motion	حرکت کند
slow motion	کند جنبی
slow motion	کند
wave motion	انتشار موج
wave motion	حرکت موج
to set in motion	بجریان انداختن به جنبش اوردن
apparent motion	حرکت فاهری
forward motion	جنبش پیشرو
harmonic motion	اهنگ مرکبی که از ترکیب چند موج صوتی ساده تر ترکیب شده باشد
harmonic motion	حرکت هماهنگ
helicoidal motion	حرکت پیچی یا مارپیچی
circular motion	حرکت گردشی
motion analysis	تحلیل حرکات
motion analysis	تجزیه حرکت
motion study	حرکت پژوهی
motion study	مطالعه ی حرکت
equations of motion	معادلات حرکت
drift motion	حرکت سوقی
ballistic motion	حرکت پرتابی
circular motion	حرکت مستدیر
circular motion	حرکت دایرهای
compound motion	حرکت مرکب
compound motion	حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
conrotatory motion	چرخش همسو
constant of motion	ثابت حرکت
motion pictures	سینما
disrotatory motion	چرخش ناهمسو
motion study	تحرک سنجی
harmonic motion	الحان مرکب
range of motion	دامنه حرکت
polar motion	وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
retrograde motion	حرکت رجعی
rotary motion	حرکت دایرهای
proper motion	حرکت خاص
rotational motion	حرکت چرخشی
relative motion	حرکت نسبی
sampling in motion	نمونه برداری در حال انتقال
set in motion	راه انداختن
motion picture	سینما
perpetual motion	حرکت دائم
oscillatory motion	جنبش تاب وار
oscillatory motion	نوسان
nonliner motion	حرکت غیرخطی
oscillating motion	حرکت نوسانی
to carry a motion by acclamation	درخواستی [رأیی] را بوسیله بله گفتن اکثریت پذیرفتن
laws of motion of capitalism	قوانین حرکت سرمایه داری
time and motion study	بررسی زمان و حرکت
newton's laws of motion	قوانین حرکت نیوتن
newton's laws of motion	قوانین نیوتون
perpetual motion machine	ماشین خودکار دائمی
lagrange's equations of motion	معادلات حرکت لاگرانژ
perpetual motion machine	ماشین با حرکت دائم
horizontal motion lock	دستهتنظیمافقی
slow motion picture	تصویر با حرکت اهسته
newton's laws of motion	قوانین حرکت نیوتون
hamilton's equations of motion	معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
damped harmonic motion	حرکت هماهنگ میرا
transmission of the rotary motion to the rotor	ناقلحرکتدواریبهقسمتگردندهماشین
main motion [at a party conference etc.]	دادخواست اصلی [در همایش حزبی و غیره]
steady state wave motion	حرکت موجی پایا
To get things moving. To set the wheels in motion.	کارها راراه انداختن
To get things moving. To set the ball rolling. To set the wheels in motion.	کارها را بجریان انداختن