English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 147 (7 milliseconds)
English Persian
simultaneous display نمایش سیمولتانه
Other Matches
simultaneous with each other مقارن یکدیگر
simultaneous with each other با هم واقع شونده
simultaneous with each other باهم رخ دهنده
simultaneous آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
simultaneous دو یا چند فرآیند که همزمان اجرا شوند
simultaneous ارسال دو طرفه
simultaneous ارسال داده و کدهای کنترل در دو جهت همزمان .
simultaneous متقارن
simultaneous باهم واقع شونده همزمان
simultaneous همزمان
simultaneous در یک لحظه
simultaneous همبود
simultaneous processing پردازش همزمان
simultaneous foul خطای متقابل در یک لحظه واخراج هر دو بازیگر
simultaneous extinction خاموشی همزمان
simultaneous equations معادلات همزمانی
two way simultaneous operation عملکرد همزمان دو طرفه
simultaneous equation system نظام معادلات همزمانی
simultaneous input/output ورودی و خروجی همزمان
simultaneous color television تلویزیون رنگی همزمان
h display ارائه اچ
d display ارائه دی
g display ارائه جی
j display ارائه جی
c display ارائه سی
i display ارائهای
f display ارائه اف
k display ارائه کی
l display ارائه ال
m display ارائه ام
n display ارائه ان
self display جلوه گری
self display خودنمایی
p display ارائه پی
display نمایشگر صفحه نمایش
display نشان دادن اطلاعات
display وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
display ویترین
display در معرض نمایش
display نمایش
display اشکار کردن
display نمایش دادن
display ارائه
display نمایشگری
display جلوه نمایاندن
display نمایاندن
display تظاهر
display اشکارکردن نمایش
display نشان دادن ابراز کردن
b display ارائه ب
graphic display یک ترمینال کامپیوتر برای نمایش نقاشی ها و تصاویرروی یک صفحه
menu display روش محاورهای ارتباط باسیستم کامپیوتری از طریق سوال و جواب یا انتخابهای چند گانه
text display نمایشگرمتن
graphics display نمایش گرافیکی
message display نمایشپیغام
heads up display وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی
marching display وسیله نمایش که حاوی بافر نمایش آخرین حروف وارد شده است
plasma display صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
plasma display نمایش پلاسما
plasma display نمایشگرپلاسمایی
colour display نمایشرنگ
teletype display نمایش تایپ راه دور
digital display صفحهنمایشعددی
display cabinet بوفه
situation display صفحه نمودار وضعیت افق دیدرادار
display setting تنظیمصفحهنمایش
function display نمایشگرتابع
vector display نمایش برداری
teletype display نمایش تله تایپ
RGB display سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال و ورودی قرمز و سبز و آبی استفاده میکند تا اشعه تصویر را کنترل کند
raster display صفحه نمایش شبکهای
raster display نمایش محل تصویر
pyrotechnic display اتش بازی
visual display نمایش بصری
backlit display صفحه نمایش پشت نور
display image نمای تصویر
display menu فهرست انتخاب نمایشی
display menu فهرست نمایش
display surface سطح نمایش
display adapter اداپتور صفحه نمایش
display terminal پایانه نمایشگر
display terminal ترمینال نمایش
display tolerance میزان دقتی که با ان اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند
display foreground پیش نمای تصویر
display device دستگاه نمایش
data display داده نما
data display داده نمایی
display architecture معماری نمایشی
display background زمینه نمایش
display board تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
display console کنسول نمایش
display controlled نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
display cycle چرخه نمایش
display tube لامپ نمایشگر
display type نوع نمایش
affect display نمایش عاطفه
display highlighting جلوه دادن تصویر
formatted display نمایش شکل یافته
display console پیشانه نمایشگر
backlit display واحد نمایش کریستال مایع که برای بهبودبخشیدن به شدت تصویرنور مناسبی دارد
display unit واحد نمایشگر
display unit واحد نمایش
dial-type display نمایشصفحهاعداد
liquid-crystal display نمایشکریستالمایع
aperture/exposure value display دهانهنمایشیمقدارنمایش
video display terminal ترمینال نمایش تصویری
liquid crystal display صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
row number display نمایشگرتعدادرجها
vector graphics display بردار نمایش گرافیکی
language display button دکمهنمایشگر
visual display unit واحد نمایش دیداری
video display unit واحد نمایش تصویری
visual display unit ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit واحد نمایشگر بصری
digital frequency display شمارهتکرارنمایش
alphanumeric display terminal ترمینال نمایش الفبا عددی
liquid crystal display کریستال مایع که در اثر اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتها و صفحه نمایش ماشین حسابها به کار می رود
visual display terminal ترمینال نمایش بصری
visual display terminal ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
touch sensitive display صفحه نمایش حساس لمسی
thin window display نمایشی یک خطی که روی صفحات کلید و کامپیوترهای دستی بکار می رود
full page display نمایش تمام صفحه
flat panel display صفحه نمایش مسطح
ibm /a display adapter IBاداپتور نمایش A/4158
enhanced graphics display صفحه نمایش نگاره سازی پیشرفته
graphic display mode مد نمایش گرافیکی
gas plasma display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
plasma display panel صفحه نمایش گازی
gas discharge display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
plasma panel display وسیله نمایش مسطح باحبابهای کوچک نئون
gas plasma display صفحه نمایش پلاسمای گازی
gas plasma display صفحه نمایش مسطح که براساس اصولی هماننداصول تابلوهای نئون کارمیکندfraxinella
character mapped display نمایش طرح دخشهای
data display unit واحد داده نما
monochrome display adapter اداپتور نمایش تک رنگ
refresh display cycle زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش
range bearing display ارائه بی
graphic display resolution وضوح نمایش گرافیکی
glass-fronted display cabinet بوفه
To assert oneself . To display ones merit . خودی را نشان دادن
data display illumination button دکمهنمایشگراطلاعات
alarm threshold display button دکمهنمایشسرحدهشدار
high resolution bit mapped display تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
battery integration end radar display وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه
battery integration end radar display equipment
liquid crystal display colour pigmented صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com