Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
single barrel culvert
ابگذر استوانهای ساده
single barrel culvert
ابرولولهای
Other Matches
culvert
آب رو
culvert
اب گذر
culvert
نهر سرپوشیده مجرای اب زیر جاده
culvert
لوله مخصوص کابل برق زیرزمینی
culvert
مجرای ابگذر سرپوشیده
culvert
پل کوچک
culvert
پلک
culvert
مجرای سر پوشیده ابرو
culvert
ابگذر
culvert
مجرای اب
culvert
نهرسرپوشیده
culvert
مجرای اب ابگذر
pipe culvert
ابگذر لولهای
box culvert
پل صندوقهای
ground culvert
ابگذر روی زمین
culvert syphon
شترگلو
arched culvert
ابگذر قوسی
culvert syphon
سیفون
box culvert
اب رو صندوقهای
syphon culvert
ابگذر سیفونی
barrel
بوش
over a barrel
<idiom>
درشرایط درماندگی یا فروماندگی قرارداشتن
barrel
قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
barrel
چلیک لوله تفنگ
barrel
با سرعت زیادحرکت کردن
barrel
لوله توپ
barrel
پاتیل
barrel
لوله جنگ افزار بشکه
barrel
غلاف
barrel
زنجیر
barrel
در بشکه کردن
barrel
در خمره ریختن
barrel
وفیفه هدایت در یک ترمینال
barrel
درخمره ریختن دربشکه کردن
barrel
بشکه
barrel
خمره چوبی
barrel converter
مبدل طبلکی
barrel reflector
منعکس کننده لوله
barrel reflector
منعکس کننده وضع داخل لوله
bound barrel
لوله تاب خورده
pump barrel
سیلندر تلمبه
drum barrel
پوسته یا روکش استوانهای
bound barrel
لولهای که در اثر حرارت تاب برداشته
core barrel
لوله نمونه بردار
barrel printer
نوعی چاپگر که حروف روی لوله چرهان آن قرار دارند
barrel controller
کلید غلطکی
barrel drop
ابشار لولهای
barrel chair
صندلی فنری که پشتش سفت ومقعر است
barrel outlet
ابگیر لولهای
barrel vault
طاق گاهوارهای طاق کوره پوش
barrel vault
اهنگ
barrel temperature
دمای پاتیل
barrel switch
کلید انشعاب اژیر
barrel switch
گزینه بشکهای
barrel printer
چاپگر بشکهای
barrel sling
گره بشکه
gasoline barrel
بشکه بنزین
screw barrel
لوله خاندار تفنگ
pork barrel
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
hollow barrel
حفرهلوله
barrel organ
نوعی ارغنون اکوردئون
barrel organ
ارگ دندهای
barrel organs
نوعی ارغنون اکوردئون
barrel organs
ارگ دندهای
barrel jacket
پوششلوله
tumbling barrel
غلتک مخصوص صیقل فلزات
screw barrel
لوله خاندار
gun barrel
لوله توپ
gun barrel
لوله تفنگ
barrel cam
برجستگی طبلی
iron barrel
بشکه اهنی
inclined barrel arch
[طاق گهواره ای اریب]
lock, stock, and barrel
با همه چیز
scrape the bottom of the barrel
<idiom>
گرفتن چیزی که باقی مانده
near arm and far leg barrel
زیر یک خم با تبدیل به یک دست و یک پا مخالف
sloping barrel vault
سقف گهوارهای مایل
barrel offtake regulator
دهانه ابگیر با لوله دریچه دار
inclined barrel arch
طاق ضربی مایل
annular barrel vault
طاق ضربی
annular barrel vault
طاق اهنگ طاق گهوارهای
straight barrel vault
طاق ضربی
straight barrel vault
طاق اهنگ طاق گهوارهای
inclined barrel arch
طاق گهوارهای مایل
sloping barrel vault
طاق ضربی مایل
fireman's carry and barrel roll
یک دست از کمر
every single day
<adv.>
روز به روز
single a
زنای مردزن داریازن شوهر یازن شوهرداربامردبیزن
single
یک نفره
single last
دوخت لب به لب
single up
یک لا کردن طنابها
single
مجرد
single value
ارزش منحصر بفرد
single zero
صفرمنفرد
is he still single?
ایا هنوز تک است
is he still single?
ایا هنوزعزب یا مجرد است
single
ریبون چاپگر که فقط یک بار قابل استفاده است
single
تنها یک نفری
single
استفاده از اعدادی که در یک کلمه ذخیره میشوند
single
ازدواج نکرده
single
انفرادی
single
جدا کردن برگزیدن
single
عزب
single
انتخاب کردن
single
تنها
single
قایق یک نفره
single
ضربهای بایک امتیاز با تعویض محل دوتوپزن
single
مسابقه یکنفره
single
منفرد
single
فقط یک
single
واحد
every single day
<adv.>
همه روز
single
تک
every single day
<adv.>
هر روز
single
فرد
every single day
<adv.>
روزانه
every single day
<adv.>
بطور یومیه
every single day
<adv.>
بطور روزانه
every single day
<adv.>
روزبروز
single skinned
یک پوسته
single tax
مالیات واحد
single skinned
یک جداره
single tax
مالیات بر درامد انفرادی
single sling
باربردار یک بندی
single tax
مالیات انفرادی
single space
در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
single stepping
دقت یگانه پیمودن یگانه
single stage
یک طبقه
single space
تک فاصله تو هم
single stepping
در یک مرحله انجام دادن یا شدن
single stepping
پیمودن تک
single stage
یک طبقهای
single step
تک مرحلهای
single shot
اسلحه تک تیر
single shot
تک گلولهای تک تیر
single pneumonia
اماس یک شش
single phase
تک فازه
single phase
برق یک فاز
single perforated
باروت یک سوراخه
single name paper
سفته دارای یک امضاء
single minimum
تک کمینه
single load
بار تک
single line
مدار یک خطه مخابراتی درخواست مستقیم یا یک طرفه
single life
تجرد
single pole
تک قطب
single pole
چوبدستی تکی اسکی
single shot
گلوله منفرد
single shot
یکبارهای
single reduction
تقلیل سرعت تکی
single purpose
تک منظوره
single precision
دقت یگانه
single precision
دقت تک
single precision
دقت واحد
single precision
با دقت معمولی
single precision
تک دقتی
single life
انفرادی
single parent
بچهایکهفقطیاپدرویامادرداشتهباشد
single track
تک راهه
single flight
پرواز رفت
single sign-on
ورود یگانه به سیستم
[رایانه شناسی]
to be single-minded
<idiom>
مصمم بودن
[اصطلاح]
single yarn
نخ یک لا
[این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
single line
ردیف تکی
single line
ردیف مجزا
single throw
یک لنگی
single line
خط تنها
single line
خط مجزا
single-digit
<adj.>
تک رقمی
single-digit
<adj.>
یک رقمی
single-use tableware
ظروف یک بار مصرف
with single cream
با کرم یا خامه کم
a single room
یک اتاق یک نفره
single track
فاقد وسعت معنوی فاقد درک عقلانی
single transposition
نوعی تبدیل به رمز که فقط ازیک نوع کلید رمز استفاده میشود
single unit
یکان منفرد
single unit
یکان مستقل
single user
تک کاربری
single valued
تک ارز
single valued
تک ارزشی
single valued
تک مقدار
single way switch
کلید یکراهه
single whip
قرقره قلاب تک قرقرهای
single reed
نیتکی
single scull
پارویتکنفره
single seat
صندلییکنفره
single twist
تکدورانی
single cream
خامهپرچرب
single sex
مدرسهباشگاهویاارگانغیرمختلط
single-decker
اتوبوسیکطبقه
single life
زندگی مجردی
single combat
جنگ تن بتن
single entry
حسابداری فردی
single entry
حسابداری ساده
single breasted
دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single envelopment
احاطه یک طرفه
single file
صف نظامی که یکی یکی پشت سرهم باشند
single file
یک ردیف ستون
single file
ستون یک
single file
به ستون یک حرکت کنید
single file
به ستون یک
single flow
راه یک طرفه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com