Dictiornary-Farsi | single core cable | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (4 milliseconds)

English	Persian
single core cable	کابل یک سیمه
single core cable	کابل یک رشتهای


Other Matches

cable core	سیم کابل
four core cable	کابل چهاررشتهای
three core cable	کابل سه رشتهای
four core cable	کابل چهار سیمه
single core	کابل یک رشتهای
single core	هادی تک رشتهای
single conductor cable	کابل تک لایی
booster cable [jumper cable]	کابل باتری به باتری [اتومبیل رانی ]
core	مغزی
core	مغز
core	هسته یا دیوارهستهای
core	هسته سنگ
core	وسیله تبدیل اشعه به انرژی الکتریکی
core	نمونه مواد حفاری
core	درون
core	برنامه کامپیوتری ذخیره شده در حافظه اصلی
core	بخش هدایت مرکز یک کابل
core	1-حافظه مرکزی کامپیوتر. 2-روش ذخیره سازی غیر فرار در کامپیوترهای قدیمی
core	رشته سیم هسته وسط سیم
core	مغزه
core	ماهیچه
core	مرکزی
core	مغز ودرون هرچیزی
core	هسته
core	چنبره
core	هسته مرکزی مفتول
core of the earth	هسته زمین
core nail	سوزن هسته
wire core	مغزی سیمی
watertight core	هسته اب بندی
core memory	حافظه هستهای
air core	بی هسته
core memory	حافظه چنبرهای
core storage	انباره هستهای
core oven	کوره هسته
core pin	خار هسته
core plane	صفحه چنبره ها
core print	تکیه گاه ماهیچه
core sample	نمونه استوانهای
core sand	ماسه ریخته گری
core storage	انباره چنبرهای
core storage	انبار چنبرهای
core loss	اتلاف اهن
core loss	اتلاف هسته
core iron	اهن هسته
coil core	هسته سیم پیچ
coil core	هسته بوبین
core matrix	ماتریس چنبرهای
concrete core	نمونه استوانهای بتن
core barrel	لوله نمونه بردار
core binder	ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
core box	قالب ماهیچه
core drill	مته نمونه بردار
core drilling	نمونه برداری با مته
core dump	روگرفت حافظه
bobbin core	هسته سیم پیچ
core gap	چاک هسته
core hole	سوراخ هسته
armature core	هسته ارمیچر
apple core	تخمدان سیب
transformer core	هسته ترانسفورماتور
core transformer	مبدل هسته دار
hollow core	هسته مجوف
hard core	مصالح اوار
clay core	مرکزخاکرس
magnetic core	هسته مغناطیسی
magnetic core	چنبره مغناطیسی
magnet core	هسته
magnet core	هسته اهنربا
magnet core	هسته مغناطیسی
it is rotten at the core	ازدرون خراب است
laminated core	هسته متورق
iron core	هسته اهن
impervious core	هسته نفوذناپذیر
impervious core	هسته ناتراوا
hard core	مصالح تخریب
ferrite core	جمبره فریتی
reactor core	هستهرآکتور
ferrite core	به کار می رفت
solenoid core	هسته سولنئید
ferrite core	ماده مغناطیسی کوچک که بار الکترومغناطیسی را نگه می دارد در هسته حافظه
radiator core	هستهرادیاتور
hard core	زیرسازی جاده
hard core	پی جاده
extendeo core	حافظه چنبرهای توسعه یافته
core baking oven	کوره خشک کننده
iron core choke	پیچک با هسته اهنی
closed magnetic core	هسته مغناطیسی بسته
air core chuke	پیچک با هسته هوایی
rosin core solder	لحیم با مغز کولوفان
concrete core wall	دیوار با هسته بتنی
toroid magnetic core	هسته مغناطیسی چنبرهای
iron core coil	پیچک با هسته اهنی
core blowing equipment	تجهیزات دمیدن هسته
iron core transformer	مبدل با هسته اهنی
rubble hard core	مصالح تخریب
rubble hard core	مصالح اوار
magnet core aerial	آنتن با هسته آهنربایی
magnetic core memory	حافظه چنبرهای مغناطیسی
air core transformer	ترانسفورماتور با هسته هوایی
core molding machine	دستگاه ریخته گری هسته
smooth core armature	ارمیچر با هسته صاف
spilt core type transformer	ترانسفورماتور انبری
cable way	مسیر کابل
cable way	راه اهن برقی
have her cable	لنگر جواب دادن
cable way	سیم یا کابل نقاله
d.c. cable	کابل جریان دائم
cable	کابل
cable	مفتول فلزی بافته
cable	طناب فلزی
cable	تلگراف کردن
cable	سیم
cable	تلگراف
cable	اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر
bx cable	لوله ب ایکس
cable	ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
cable	وسیله بررسی امیدانس که به کابلهای غیر استاندارد اجازه استفاده در وسایل خاص میدهد
cable	اتصال در انتهای کامل
cable	هادی
cable	طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable	واحد طول دریایی برابر 022 یارد
cable	شاه سیم
cable	تمام کابلها اتصالات و تابلو ها در یک اداره یا ساختمان
cable	طناب سیمی
cable	سیم تلگراف
cable	سیم کشی کردن تلگراف کردن
cable	پیغام تلگرافی تلگراف زدن
flexible cable	کابل خم پذیر
gas cable	کابل گازی
subscriber's cable	کابل مشترک
starter cable	کابل استارتر
transmission cable	کابلانتقال
throttle cable	کابلساسات
cable television	تلویزیونکابلی
ignition cable	کابل احتراق
ignition cable	سیم سیستم جرقه زنی
starting cable	کابلراهاندازی
exchange cable	کابل اتصال بین مرکز تلفنی ومشترک تلفنی
suspension cable	کابل معلق
subscriber's cable	کابل اتصال
hook cable	کابل قلاب اتصال مهار هواپیما
flat cable	کابل پهن
flat cable	کابل تخت
cable weft	پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
snub cable	ناگهان ترمز کردن
hoisting cable	کابل بالاکش
hoisting cable	طناب بالابر
supply cable	کابل تغذیه
suspension cable	کابل اویزان
cable tail	انتهای سیم
hook cable	کابل قلاب
duplex cable	کابل دو سیمه
insulated cable	کابل عایق بندی شده
microphone cable	سیم میکروفن
sheathed cable	کابل زره دار
service cable	کابل مصرف کننده
multicore cable	کابل افشان
multicore cable	کابل چند رشتهای
ribbon cable	کابل نواری
quadoed cable	کابل چهارسیمه
power cable	کابل جریان قوی
outgoing cable	کابل خروجی
phantomed cable	کابل چهار سیمی
quadded cable	کابل چهار سیمی
microphone cable	کابل میکروفن
measuring cable	کابل سنجش
mains cable	کابل شبکه
insulated cable	کابل عایق شده
multiple cable	کابل چند رشتهای
junction cable	کابل اتصال
lighting cable	کابل نور روشنایی
shorten in cable	کوتاه کردن زنجیر
telecommunication cable	کابل ارتباطی
sheating of cable	پوشش کابل
sheathed cable	کابل زرهی
sheathed cable	کابل غلاف دار
cable connector	دو شاخه کابل
main cable	کابل اصلی
power cable	کابل قدرت
connection cable	کابل اتصال
cable cleat	بست کابل
coaxial cable	سیم هم مرکز
coaxial cable	کابل هم مرکز
coaxial cable	کابل هم محور
cable support	بست کابل
cable clip	پل کابل
cable clamp	بست کابل
communication cable	کابل جریان ضعیف
connecting cable	کابل رابط
cable block	مجموعه کابل
cable block	قسمت کابل
concentric cable	کابل هم مرکز
tape cable	کابل نواری
telegraph cable	کابل تلگراف
telephone cable	کابل تلفن
communication cable	کابل ارتباطی
chain cable	زنجیر لنگر
caoxial cable	سیم هم مرکز
caoxial cable	کابل کواکسیال