Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
single jet blowing	مشعل یک شعلهای
Other Matches
blowing	وزش
blowing	خروج هوا با فشار و سرعت زیاد
blowing	پوف کردن
blowing	دمیدن
To be puffing and blowing .	به نفس نفس افتادن
he is blowing glass	شیشه را با فوت درست کردن
glass blowing	شیشه گری
double blowing	دمش مضاعف
blowing nozzle	مبدل
blowing nozzle	شیپوره دم
blowing engine	ماشین یا موتور دمنده
blowing agent	عامل پف کننده
back blowing	عمل شستشو و توسعه چاه
air blowing	دمیدن هوا
mind-blowing	رجوع شود به psychedelic
mind-blowing	شگفت انگیز
mind-blowing	دشوار
mind-blowing	تکان دهنده
mind-blowing	بغرنج
mind-blowing	کوبنده
time of blowing	زمان دم
upper surface blowing	دمیدن جریان جهت پیشراننده اصلی روی سطح فوقانی بال
piston blowing engine	موتور دمنده پیستونی
A cold wind is blowing.	باد سردی می وزد
core blowing equipment	تجهیزات دمیدن هسته
single value	ارزش منحصر بفرد
single up	یک لا کردن طنابها
single last	دوخت لب به لب
single	جدا کردن برگزیدن
every single day <adv.>	روز به روز
is he still single?	ایا هنوز تک است
is he still single?	ایا هنوزعزب یا مجرد است
single	یک نفره
single a	زنای مردزن داریازن شوهر یازن شوهرداربامردبیزن
single zero	صفرمنفرد
single	تنها
single	ریبون چاپگر که فقط یک بار قابل استفاده است
single	استفاده از اعدادی که در یک کلمه ذخیره میشوند
single	ازدواج نکرده
single	فرد
single	عزب
single	تنها یک نفری
single	قایق یک نفره
single	انفرادی
single	مجرد
single	انتخاب کردن
single	مسابقه یکنفره
single	فقط یک
every single day <adv.>	بطور روزانه
every single day <adv.>	روزانه
every single day <adv.>	هر روز
every single day <adv.>	همه روز
single	ضربهای بایک امتیاز با تعویض محل دوتوپزن
single	واحد
single	منفرد
single	تک
every single day <adv.>	روزبروز
every single day <adv.>	بطور یومیه
single skinned	یک پوسته
single tax	مالیات بر درامد انفرادی
single tax	مالیات انفرادی
single stepping	در یک مرحله انجام دادن یا شدن
single space	در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
single stepping	دقت یگانه پیمودن یگانه
single sling	باربردار یک بندی
single shot	اسلحه تک تیر
single stage	یک طبقهای
single step	تک مرحلهای
single skinned	یک جداره
single stage	یک طبقه
single space	تک فاصله تو هم
single shot	تک گلولهای تک تیر
single pneumonia	اماس یک شش
single phase	تک فازه
single phase	برق یک فاز
single perforated	باروت یک سوراخه
single name paper	سفته دارای یک امضاء
single minimum	تک کمینه
single load	بار تک
single line	مدار یک خطه مخابراتی درخواست مستقیم یا یک طرفه
single stepping	پیمودن تک
single life	زندگی مجردی
single pole	تک قطب
single pole	چوبدستی تکی اسکی
single shot	گلوله منفرد
single shot	یکبارهای
single reduction	تقلیل سرعت تکی
single purpose	تک منظوره
single precision	دقت یگانه
single life	انفرادی
single precision	دقت تک
single precision	دقت واحد
single precision	با دقت معمولی
single precision	تک دقتی
single valued	تک مقدار
single tax	مالیات واحد
with single cream	با کرم یا خامه کم
single flight	پرواز رفت
single sign-on	ورود یگانه به سیستم [رایانه شناسی]
single yarn	نخ یک لا [این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
single line	ردیف تکی
single line	ردیف مجزا
single line	خط تنها
single line	خط مجزا
to be single-minded <idiom>	مصمم بودن [اصطلاح]
single-use tableware	ظروف یک بار مصرف
single-digit <adj.>	یک رقمی
a single room	یک اتاق یک نفره
single-decker	اتوبوسیکطبقه
single sex	مدرسهباشگاهویاارگانغیرمختلط
single throw	یک لنگی
single track	تک راهه
single track	فاقد وسعت معنوی فاقد درک عقلانی
single transposition	نوعی تبدیل به رمز که فقط ازیک نوع کلید رمز استفاده میشود
single unit	یکان منفرد
single unit	یکان مستقل
single user	تک کاربری
single valued	تک ارز
single valued	تک ارزشی
single way switch	کلید یکراهه
single whip	قرقره قلاب تک قرقرهای
single reed	نیتکی
single scull	پارویتکنفره
single seat	صندلییکنفره
single twist	تکدورانی
single cream	خامهپرچرب
single parent	بچهایکهفقطیاپدرویامادرداشتهباشد
single-digit <adj.>	تک رقمی
single lane	شاهراه یک خطه
single file	ستون یک
single crystal	تک بلور
single core	هادی تک رشتهای
single core	کابل یک رشتهای
single conductor	هادی تک رشتهای
single conductor	سیم تک رشتهای
single combat	اثبات حقانیت بوسیله نبرد تن به تن battle of wager
single combat	جنگ تن بتن
single bond	پیوند ساده
single density	با تراکم واحد
single density	چگالی تک
single file	یک ردیف ستون
single file	صف نظامی که یکی یکی پشت سرهم باشند
single envelopment	احاطه یک طرفه
single entry	حسابداری ساده
single entry	حسابداری فردی
single life	تجرد
single ended	یکسو
single ended	یکطرفه
single bond	پیوند یگانه
single blessedness	بی زنی یا انفراد
single base	تک مادهای
single-minded	امین
single minded	بااراده
single minded	مصمم
single minded	بی تزویر
single minded	امین
single-handed	یک دستی
single-handed	تنها
single-breasted	دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single-minded	بی تزویر
single-minded	مصمم
single-minded	بااراده
single base	باروت یک حبهای
single barreled	یک لول
single address	با یک نشانی
single address	با یک آدرس
single address	بایک نشانی
single action	یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
single acting	یکطرفه
god is single	خدا یکتایا واحد است
single breasted	دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single file	به ستون یک حرکت کنید
single hearted	بی ریا
single hearted	وفادار
single foot	تک روی
single hearted	امین
single handed	تنها
single handed	یکدستی
single haneded	تنهایی
single haneded	یک تنه
single haneded	دست تنها
single footer	تک رو
single foot	تکاور تک رو بودن
single interlocking	یک پیچه
single lane	شاهراه یک طرفه
single file	به ستون یک
single flow	راه یک طرفه
single flow	جاده یک مسیره
single ignition	احتراق تک برقی
single hearted	یکدل
single foot	اسب تک رو
single phase generator	تناوب گر تک فاز
single phase circuit	مدار تک فاز
single quotation marks	علامتنقلقولتکی
single acting pump	پمپ یکطرفه
single phase current	جریان یک فازه
single-decked pallet	سکویتکعرشه
single armature converter	مبدل یک ارمیچری
single curtain rail	ریلپردهتکی
single banked boat	قایق تک پارو زن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com