Dictiornary-Farsi | single life | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
single life	زندگی مجردی
single life	انفرادی
single life	تجرد


Other Matches

Life isn't about finding yourself. Life is about creating yourself.	زندگی پیدا کردن خود نیست بلکه ساختن خود است.
single	قایق یک نفره
single	ازدواج نکرده
every single day <adv.>	روز به روز
single	استفاده از اعدادی که در یک کلمه ذخیره میشوند
single	ریبون چاپگر که فقط یک بار قابل استفاده است
single	ضربهای بایک امتیاز با تعویض محل دوتوپزن
single	مسابقه یکنفره
single a	زنای مردزن داریازن شوهر یازن شوهرداربامردبیزن
single	انتخاب کردن
single	جدا کردن برگزیدن
single	انفرادی
single	تنها یک نفری
single	فرد
single	تک
single	منفرد
single	واحد
single up	یک لا کردن طنابها
single	تنها
single	فقط یک
single zero	صفرمنفرد
every single day <adv.>	هر روز
every single day <adv.>	همه روز
every single day <adv.>	روزانه
every single day <adv.>	روزبروز
every single day <adv.>	بطور یومیه
every single day <adv.>	بطور روزانه
single	عزب
single last	دوخت لب به لب
single value	ارزش منحصر بفرد
single	یک نفره
is he still single?	ایا هنوزعزب یا مجرد است
single	مجرد
is he still single?	ایا هنوز تک است
single handed	یکدستی
single handed	تنها
single footer	تک رو
single step	تک مرحلهای
single stepping	پیمودن تک
single stepping	دقت یگانه پیمودن یگانه
single tax	مالیات بر درامد انفرادی
single tax	مالیات انفرادی
single stepping	در یک مرحله انجام دادن یا شدن
god is single	خدا یکتایا واحد است
single haneded	تنهایی
single hearted	امین
single hearted	وفادار
single hearted	بی ریا
single shot	اسلحه تک تیر
single hearted	یکدل
single shot	تک گلولهای تک تیر
single ignition	احتراق تک برقی
single shot	گلوله منفرد
single interlocking	یک پیچه
single skinned	یک پوسته
single sling	باربردار یک بندی
single haneded	دست تنها
single cream	خامهپرچرب
single parent	بچهایکهفقطیاپدرویامادرداشتهباشد
single density	چگالی تک
single sex	مدرسهباشگاهویاارگانغیرمختلط
single-decker	اتوبوسیکطبقه
single haneded	یک تنه
single stage	یک طبقه
single stage	یک طبقهای
single space	تک فاصله تو هم
single space	در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
single shot	یکبارهای
single tax	مالیات واحد
single unit	یکان منفرد
single entry	حسابداری فردی
single unit	یکان مستقل
single ended	یکسو
single ended	یکطرفه
single user	تک کاربری
single density	با تراکم واحد
single valued	تک ارز
single crystal	تک بلور
single valued	تک ارزشی
single valued	تک مقدار
single core	کابل یک رشتهای
single way switch	کلید یکراهه
single whip	قرقره قلاب تک قرقرهای
single conductor	هادی تک رشتهای
single conductor	سیم تک رشتهای
single file	صف نظامی که یکی یکی پشت سرهم باشند
single file	یک ردیف ستون
single file	ستون یک
single throw	یک لنگی
single combat	اثبات حقانیت بوسیله نبرد تن به تن battle of wager
single track	تک راهه
single twist	تکدورانی
single seat	صندلییکنفره
single scull	پارویتکنفره
single reed	نیتکی
single track	فاقد وسعت معنوی فاقد درک عقلانی
single transposition	نوعی تبدیل به رمز که فقط ازیک نوع کلید رمز استفاده میشود
single core	هادی تک رشتهای
single foot	تکاور تک رو بودن
single foot	اسب تک رو
single foot	تک روی
single flow	جاده یک مسیره
single flow	راه یک طرفه
single file	به ستون یک
single file	به ستون یک حرکت کنید
single combat	جنگ تن بتن
single reduction	تقلیل سرعت تکی
single-digit <adj.>	تک رقمی
single acting	یکطرفه
single envelopment	احاطه یک طرفه
single line	خط تنها
single line	ردیف مجزا
single line	ردیف تکی
single breasted	دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single-breasted	دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single-handed	تنها
single-handed	یک دستی
single phase	برق یک فاز
single perforated	باروت یک سوراخه
single name paper	سفته دارای یک امضاء
single minimum	تک کمینه
single action	یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
single-digit <adj.>	یک رقمی
single bond	پیوند ساده
single bond	پیوند یگانه
single blessedness	بی زنی یا انفراد
single base	تک مادهای
single base	باروت یک حبهای
single barreled	یک لول
single-use tableware	ظروف یک بار مصرف
to be single-minded <idiom>	مصمم بودن [اصطلاح]
single address	با یک نشانی
single address	با یک آدرس
single address	بایک نشانی
single phase	تک فازه
single yarn	نخ یک لا [این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
single line	خط مجزا
single-minded	بی تزویر
single flight	پرواز رفت
single entry	حسابداری ساده
with single cream	با کرم یا خامه کم
a single room	یک اتاق یک نفره
single pneumonia	اماس یک شش
single pole	تک قطب
single pole	چوبدستی تکی اسکی
single precision	تک دقتی
single precision	با دقت معمولی
single precision	دقت واحد
single lane	شاهراه یک خطه
single lane	شاهراه یک طرفه
single precision	دقت تک
single precision	دقت یگانه
single purpose	تک منظوره
single-minded	بااراده
single minded	امین
single sign-on	ورود یگانه به سیستم [رایانه شناسی]
single minded	بی تزویر
single minded	مصمم
single minded	بااراده
single-minded	امین
single line	مدار یک خطه مخابراتی درخواست مستقیم یا یک طرفه
single skinned	یک جداره
single load	بار تک
single-minded	مصمم
single carriageway road	راه با یک شوسه
single clause bill	ماده واحده
single bevel but weld	جوش لب به لب "وی " ساده
single phase transformer	ترانسفورماتور یک فاز
single board computer	کامپیوتر تک بردی
single phase rectifier	یکسوکننده یک فازه
single valued function	تابع یک مقداری
single valued function	تابع یک جوابی
single phase motor	موتور یک فازه
single variable function	تابع یک متغیره
single stand mill	دستگاه نورد یک مقامه
single barrel culvert	ابرولولهای
single u butt weld	اتصال لب به لب "یو"
single phase locomotive	لکوموتیو یک فازه
single u butt joint	اتصال لب به لب "یو"
single rail logic	منطق تک خطی
single acting cylinder	سیلندر یک طرفه
single acting pump	پمپ یکطرفه
single phase winding	سیم پیچی یک فازه
single pole cutout	فیوز تک پل
single phase transformer	مبدل تک فاز
single armature converter	مبدل یک ارمیچری
single circuit receiver	گیرنده یک مداره
single pole switch	کلید یک پل
single banked boat	قایق تک پارو زن
single barrel culvert	ابگذر استوانهای ساده
single throw switch	کلید یک طرفه
It wI'll pass off without one single incident	آب از آب تکان نخواهد خورد
A single town and two different rates!. <proverb>	یک شهر و دو نرخ؟!.
single curtain rail	ریلپردهتکی
He has not a single star in all the seven skies. <proverb>	یک ستاره در هفت آسمان ندارد.
indian or single file	ستون یک
indian or single file	صف تکی
single core cable	کابل یک رشتهای
single-decked pallet	سکویتکعرشه
book keeping by single e.	دفترداری ساده