Dictiornary-Farsi | single wire circuit | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
single wire circuit	مدار تک سیم


Other Matches

four wire circuit	مدار چهار سیمه
one wire circuit	مدار تک سیم
two wire circuit	مدار دو سیمه
two wire circuit	مدار دوسیمه
four wire circuit	مدار چهارسیمه
single circuit receiver	گیرنده یک مداره
single phase circuit	مدار تک فاز
single pole circuit breaker	مدارتکفطبشکننده
single	ازدواج نکرده
single	استفاده از اعدادی که در یک کلمه ذخیره میشوند
single	ریبون چاپگر که فقط یک بار قابل استفاده است
single	فقط یک
single last	دوخت لب به لب
single	تنها
is he still single?	ایا هنوزعزب یا مجرد است
single	انتخاب کردن
single	فرد
single	عزب
single	تک
single	تنها یک نفری
single	منفرد
single	انفرادی
single	مجرد
single	واحد
single	مسابقه یکنفره
single	جدا کردن برگزیدن
single	قایق یک نفره
single	ضربهای بایک امتیاز با تعویض محل دوتوپزن
single zero	صفرمنفرد
single	یک نفره
single value	ارزش منحصر بفرد
every single day <adv.>	روز به روز
single up	یک لا کردن طنابها
every single day <adv.>	هر روز
every single day <adv.>	همه روز
single a	زنای مردزن داریازن شوهر یازن شوهرداربامردبیزن
is he still single?	ایا هنوز تک است
every single day <adv.>	بطور روزانه
every single day <adv.>	بطور یومیه
every single day <adv.>	روزبروز
every single day <adv.>	روزانه
single hearted	یکدل
single file	یک ردیف ستون
single envelopment	احاطه یک طرفه
single file	صف نظامی که یکی یکی پشت سرهم باشند
single entry	حسابداری ساده
single entry	حسابداری فردی
single ended	یکطرفه
single footer	تک رو
single density	چگالی تک
single ended	یکسو
single reduction	تقلیل سرعت تکی
single file	ستون یک
single file	به ستون یک حرکت کنید
single handed	یکدستی
single flow	جاده یک مسیره
single handed	تنها
single foot	تک روی
single foot	تکاور تک رو بودن
single foot	اسب تک رو
single reed	نیتکی
single scull	پارویتکنفره
single seat	صندلییکنفره
single haneded	یک تنه
single haneded	تنهایی
single hearted	امین
single life	زندگی مجردی
single file	به ستون یک
single lane	شاهراه یک خطه
single lane	شاهراه یک طرفه
single interlocking	یک پیچه
single ignition	احتراق تک برقی
single flow	راه یک طرفه
single hearted	بی ریا
single hearted	وفادار
single twist	تکدورانی
god is single	خدا یکتایا واحد است
single tax	مالیات بر درامد انفرادی
single valued	تک مقدار
single stepping	در یک مرحله انجام دادن یا شدن
single stepping	دقت یگانه پیمودن یگانه
single stepping	پیمودن تک
single step	تک مرحلهای
single stage	یک طبقه
single stage	یک طبقهای
single space	تک فاصله تو هم
single space	در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
single tax	مالیات واحد
single throw	یک لنگی
single track	تک راهه
single whip	قرقره قلاب تک قرقرهای
single way switch	کلید یکراهه
single haneded	دست تنها
single valued	تک ارزشی
single valued	تک ارز
single user	تک کاربری
single unit	یکان مستقل
single unit	یکان منفرد
single transposition	نوعی تبدیل به رمز که فقط ازیک نوع کلید رمز استفاده میشود
single track	فاقد وسعت معنوی فاقد درک عقلانی
single sling	باربردار یک بندی
single skinned	یک جداره
single pole	تک قطب
single pneumonia	اماس یک شش
single phase	تک فازه
single phase	برق یک فاز
single perforated	باروت یک سوراخه
single name paper	سفته دارای یک امضاء
single minimum	تک کمینه
single load	بار تک
single line	مدار یک خطه مخابراتی درخواست مستقیم یا یک طرفه
single life	تجرد
single pole	چوبدستی تکی اسکی
single tax	مالیات انفرادی
single precision	تک دقتی
single skinned	یک پوسته
single shot	اسلحه تک تیر
single shot	تک گلولهای تک تیر
single shot	گلوله منفرد
single shot	یکبارهای
single purpose	تک منظوره
single precision	دقت یگانه
single precision	دقت تک
single precision	دقت واحد
single precision	با دقت معمولی
single life	انفرادی
single density	با تراکم واحد
single blessedness	بی زنی یا انفراد
single-decker	اتوبوسیکطبقه
single sex	مدرسهباشگاهویاارگانغیرمختلط
single parent	بچهایکهفقطیاپدرویامادرداشتهباشد
single core	کابل یک رشتهای
single cream	خامهپرچرب
single conductor	سیم تک رشتهای
single base	تک مادهای
single breasted	دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single-breasted	دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single bond	پیوند یگانه
single bond	پیوند ساده
single yarn	نخ یک لا [این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
single sign-on	ورود یگانه به سیستم [رایانه شناسی]
single line	ردیف مجزا
single line	خط تنها
single line	ردیف تکی
single line	خط مجزا
to be single-minded <idiom>	مصمم بودن [اصطلاح]
single combat	اثبات حقانیت بوسیله نبرد تن به تن battle of wager
single combat	جنگ تن بتن
single-use tableware	ظروف یک بار مصرف
single-handed	تنها
single-handed	یک دستی
single acting	یکطرفه
single-digit <adj.>	یک رقمی
single minded	امین
single minded	بی تزویر
single crystal	تک بلور
single minded	بااراده
single-minded	امین
single-minded	مصمم
single-minded	بااراده
single core	هادی تک رشتهای
single-digit <adj.>	تک رقمی
single minded	مصمم
single-minded	بی تزویر
with single cream	با کرم یا خامه کم
single address	با یک نشانی
a single room	یک اتاق یک نفره
single address	با یک آدرس
single address	بایک نشانی
single conductor	هادی تک رشتهای
single barreled	یک لول
single base	باروت یک حبهای
single action	یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
single flight	پرواز رفت
wire	وایر
wire	خط اغاز یا پایان مسابقه
wire	مفتول
wire to wire	از اغاز تا فرجام
wire	سیم کشی کردن
wire	مخابره کردن
wire	سیم تلگراف سیم کشی کردن
wire	ارتباط باسیم
wire	سیم
wire	تلگراف کردن تلگراف زدن
wire	چاپگر Matrix-dot
wire	روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wire	کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
by wire	بوسیله تلگراف
by wire	باتلگراف
to go down to the wire <idiom>	تا آخرین لحظه با تهیج نا معلوم ماندن
he sent me a wire	تلگرافی برای من فرستاد تلگرافی بمن مخابره کرد
wire	هادی فلزی نازک
down to the wire <idiom>	به آخر خط رسیدن
to go down to the wire <idiom>	تا آخرین لحظه با تهیج معلق ماندن
wire	نصب سیم بندی
single valued function	تابع یک مقداری
single throw switch	کلید یک طرفه
single u butt joint	اتصال لب به لب "یو"
indian or single file	صف تکی
indian or single file	ستون یک

single wire circuit

مدار تک سیم