English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 178 (9 milliseconds)
English Persian
slate blue رنگ ابی مایل به خاکستری
Other Matches
slate فهرست نامزدهای انتخاباتی
slate واقعهای راثبت کردن
slate تعیین کردن
slate مقدرکردن
slate سنگ لوح
slate پلمه
slate با لوح سنگ پوشاندن
slate <adj.> <noun> رنگی میان آبی و خاکستری
slate تخته سنگ
slate لوح سنگ
slate ورقه سنگ
slate تورق
slate سنگ متورق سنگ لوح
slate ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
slate black رنگ سیاه سنگ لوحی
slate pencil قلم تخته سنگ
natural slate سنگ لوح
slate clay شیست
clean slate <idiom> بدون هیچ اشتباهی
slate black رنگ ارغوانی مایل بسیاه
slate clay شیست خاک رسی
asbestos cement slate ارداواز
to wipe the slate clean <idiom> شروع تازه ای کردن [تخلفات قبلی را کاملا از پرونده پاک کردن] [اصطلاح]
We are now quits. We are now even . The slate is now cleaned. حالادیگر حسابمان پاک شد (نه بدهکار نه بستانکار )
the blue اسمان
to look blue افسرده یابوربنظرامدن
ox blue ابی سیرمایل به ارغوانی
out of the blue <idiom> غیرمتقربه
the blue دریا
out of the blue غیر منتظره
go off into the blue ناپدید شدن
blue اسمان نیلگون
blue اسمان
blue مستعد افسردگی دارای خلق گرفته
blue نیلی
go off into the blue آب شد و به زمین رفت
blue آبی
methyl blue ابی متیل
milori blue ابی میلوری
teal blue رنگ ابی مایل به خاکستری
sky blue اسمانی
sky blue نیلگونی
light blue کبود
sky blue رنگ ابی اسمان
steel blue رنگ ابی فولادی
king's blue رنگ ابی متوسط
intense blue ابی سیر
once in a blue moon گاه گاهی
navy blue کبود
oxford blue ابی سیر مایل به ارغوانی
paris blue یکجور نیل فرنگی
paris blue جوهرابی روشن
peacock blue رنگ ابی مایل بسبز
peacock blue رنگ ابی طاووسی
powder blue نیل رخت شویی
powder blue گردلاجوردفرنگی
prussian blue نیل فرنگی
prussian blue ابی پروس
navy blue ابی سیر
prussian blue رنگدانه ابی رنگ اهن دار
thumb blue نیل گلولهای یاقالبی
royal blue رنگ ابی مایل بارغوانی روشن
I kept saying it tI'll I was blue in the face. آنقدر گفتم با زبانم مودرآورد
It tends to be blue . It is bluish. بیشتر برنگ آبی می زند
She comes here once in a blue moon . سالی ماهی یکبار می آید اینجا ( بسیار بندرت )
blue in the face <idiom> آرام گرفتن
once in a blue moon <idiom> به ندرت
once in the blue moon خیلی بندرت
a bolt from the blue از غیب
a bolt from the blue مثل عجل معلق
to burn blue شعله یا نور ابی دادن
blue [joke] <adj.> زمخت [جوک]
blue [joke] <adj.> خشن [جوک]
ice-blue آبیکمرنگ
electric-blue آبیروشن
blue-black آبیپررنگ
thymol blue ابی تیمول
to by blue muder فریاد کردن
to by blue muder دادزدن
blue law قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
blue law قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
blue laws قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
blue laws قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
true-blue پیرو متعصب
true-blue هوادار دو آتشه
blue ball توپآبی
blue beam اشعهآبیکلاهکآبی
blue cap صدفکبود
blue mussel صدفدوکفهایآبی
blue tit پرندهایکوچکبابالسرودم آبیوسینهزرددراروپا
indigo blue ابی ایندیگو
blue chip ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد
blue bark گزارش حرکت
blue bark تقاضای هزینه سفر و معاش حرکت
blue bell گزارش جنایت
blue bell گزارش بدرفتاری
blue blood عضو طبقه اشراف
blue blood نجیب زاده اشراف زاده
blue book هرکتاب یانشریه رسمی دولتی
blue book کتاب ابی
blue book کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند
blue brittle شکستگی ابی
blue brittleness شکنندگی ابی رنگ
blue book هر کتاب یا سند مستندوقابل اعتماد
blue commander فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
blue devil افسردگی
blue devil ال
blue devil دیو
blue baby طفلی مبتلا به یرقان ازرق
blue anealing بازپخت ابی رنگ
blue chip سهام مرغوب
blue-chip ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد
blue-chip سهام مرغوب
black and blue کبود و سیاه
blue water دریای ازاد
blue jeans شلوار کار ابی رنگ
blue jeans شلوارکاوبوی
blue collar کارگری
blue-collar کارگری
blue-blooded نجیب زاده
acid blue ابی اسیدی
alkali blue ابی قلیا
blue fox سگ روباه
big blue نام غیر رسمی IBM
big blue IB
big blue ابی بزرگ لقبی برای شرکت بین المللی ماشینهای تجاری
blue eyed زاغ
dark blue سرمه ای
blue moon زمان دراز
blue moon مدت طولانی
blue mud گل کبود
blue print زمینه ابی
blue print رسم فنی
blue print فون ابی
blue print تون پلات ابی
blue shift جابجایی به سوی ابی
blue vitriol کات کبود
blue blooded نجیب زاده
bright blue لاجوردی
cobalt blue لاجورد
dark blue ابی سیر
blue liner مدافع
blue line خط دفاعی هاکی
blue forces نیروهای خودی
blue forces نیروهای ابی
blue flag پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
blue eyed ابی چشم
blue gun لوله پرتاب ابی
bromthymol blue ابی برم تیمول
blue jay زاغ کبود
blue key نقطه کمکی ابی برای تنظیم عکس در موقع فاهر کردن فیلم
blue jacket سرباز نیروی دریائی
his coat was in blue velvet مخمل ابی بود
blue water school انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
blue yellow blindness رنگ کوری ابی- زرد
to beat black and blue کوفته یاکبودکردن
the greenish hue of blue حالتی از رنگ ابی که به سبزی بزند
green with a blue tint سبز مایل به ابی
his coat was in blue velvet نیمتنه اش
blue ribbon program برنامه کاملی که در ابتدا و بدون هر گونه خطا یا مشکل اجرا شود
blue or copper vitriol کات کبود
blue-eyed boy دراصطلاح"تافتهجدابافته"
white with blue stripes سفید با خطهای ابی سفید باراه راه ابی
red, green, blue سه اشعه تصویردرتلویزیون رنگی
blue or copper vitriol زاج کبود
red, green, blue سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال ورودی مجزا برای کنترل اشعههای قرمزوسبزوابی استفاده میکند
They beat each other black and blue. همدیگر را خونین ومالین کردند
blue collar employees کارگران
She talked tI'll she was blue in the face . آنقدر حرف زد که زبانش مودرآورد
blue beam magnet مغناطیس اشعه ابی
blue chip personal computer IB که در کشور کره توسط شرکت HYUNDAI ساخته میشودکامپیوترهای شخصی ارزان سازگار با
to drink till alls blue مست شدن
to drink till alls blue بحدمستی نوشیدن
To be between the devil and the deep blue sea. راه پس وپیش نداشتن
red green blue monitor مانیتور قرمز- سبز- ابی
to drink till alls blue پاتیل شدن
acid alizarian blue black ابی سیر الیزارین اسیدی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com