Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 53 (5 milliseconds)
English
Persian
sleeping pill
قرص خواب
Other Matches
sleeping
وضعیت سیستم که منتظر سیگنال است
sleeping
خواب رفتن خفتن
sleeping
خوابیدن
sleeping
خواب
sleeping
پیش از انجام کاری
to take the pill
[to be on the pill]
[to go on the pill]
قرص خوردن
[طبق دستور از پزشک]
pill
حب دارو
pill
تل
[گلوه های کوچک ایجاد شده در سطح پارچه و فرش]
pill
حب ساختن
pill
دانه
pill
قرص
[داروسازی]
pill
حب
sleeping carriage
واگن تختخواب دار
sleeping partnership
مضاربه
Where is the sleeping car?
واگن خواب کجاست؟
sleeping compartment
قسمتخوابیدن
sleeping carriage
خوابگاه قطار
sleeping sickness
داء النوم
sleeping sickness
مرض خواب
sleeping pills
قرص خواب
sleeping room
خوابگاه
sleeping room
اطاق خواب
sleeping partner
شریک سرمایه رسان
sleeping partner
شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد
sleeping partners
شریک سرمایه رسان
sleeping partners
شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد
sleeping car
واگن تختخواب دار راه اهن
sleeping cars
واگن تختخواب دار راه اهن
to sugar the pill
<idiom>
چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید
[اصطلاح مجازی]
to sweeten the pill
<idiom>
چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید
[اصطلاح مجازی]
pep pill
قرص محرک
pep pill
داروی انگیزان
fast pill
ماده محرک غیرمجاز برای افزایش سرعت اسب
slow pill
ماده شیمیایی که بطورغیرمجاز به اسب برای کندکردن سرعتش تزریق میشود
to gild the pill
چیزناگواری راکه انسان ناچاراست تحمل نمایدبصورت خوشی دراوردن
pill box
خانه کوچک اشیان مسلسل
pill box
قوطی گردونه کوچک
pill box
حب دان
to swallow the pill
تن بکاردشواری دادن بخواری تن دردادن
pep pill
قرص نیرو بخش
pill box
قوتی حب
pep pill
قوتی
How can the sleeping one awaken another who is asl.
<proverb>
خفته را خفته کى کند بیدار.
Wake not a sleeping lion .
<proverb>
شیر خفته را بیدار نکن.
let sleeping dogs lie
<idiom>
[دنبال دردسر نگرد]
One must let sleeping dogs lie.
دنبال شر نباید رفت
let sleeping dogs lie
<idiom>
[شر به پا نکن]
pill pool billiard
بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
a bitter pill to swallow
<idiom>
یک واقعیت ناخوشایند که باید پذیرفته شود
to swallow a bitter pill
تن بکاردشواری دردادن بخواری تن در دادن
to sugar-coat the pill
[American E]
<idiom>
چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید
[اصطلاح مجازی]
I am in the habit of sleeping late on Friday mornings.
عادت دارم جمعه ها صبح دیر از خواب بیدار می شوم
Recent search history
✘ Close
Contact
 |
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com