English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
slip plane سطح لغزش
Other Matches
let slip از دست دادن
to let something slip چیزی را نادیده گرفتن
to let something slip چیزی را زیر سبیلی رد کردن
slip خطا در بافت
slip اشتباه در نقشه خوانی
slip-up اشتباه کردن
slip-up سرخوردن
slip on لباس گشاد
slip روش ارسال ترافیک شبکه TCP/ IP روی خط سریال مثل اتصال مودم تلفن
slip فهرست
let slip ول کردن
to slip off or away جیم شدن
to slip off or away نادیده رفتن
to let slip رهاکردن
to let slip سردادن
slip-up شکست خوردن
let slip ازاد کردن
slip up شکست خوردن
slip up اشتباه کردن
slip up سرخوردن
to let slip از دست دادن
slip صورت
slip یادداشت
slip لغزش
slip نسل لغزیدن
slip لیز خودن
slip گریختن سهو کردن
slip ازقلم انداختن
slip لغزیدن
slip جدا شدن لنگر اززمین
slip سرخوردن منحرف شدن از مسیر
slip اولاد
slip نهال
slip روکش متکا
slip خطا
slip سهو
slip اشتباه لیزی
slip گمراهی
slip قلمه سرخوری
slip تکه کاغذ
slip زیرپیراهنی
slip ملافه
slip لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
slip خفت
slip محل توپگیر پشت محافظ میله
slip شیب
slip پیش نویس تمبر نشده بیمه دریایی
slip اشتباه کردن
slip سریدن
free from slip بدون لغزش
slip one's mind <idiom> فراموش شده
half slip زیر پیراهنی
half slip ژوپن
free from slip خالی از لغزش
slip of the tongue <idiom> حرفی رانسنجیده زدن
slip-on pyjamas بیژامهراحتی
foundation slip زیرپوشبندی
land slip ریزش سنگ از کوه
To let something slip thru ones fingers . چیزی را از کف دادن
snow slip بهمن
paying-in slip فرمیکهدرزمانپرداختپولیاکشیدنچکپرمیکنید
leg slip محل توپگیر پشت میله دار
give someone the slip <idiom> از کسی فرار کردن
pink slip <idiom> برگه اخراج از شغل
pillow slip جلدبالش .
half-slip زیرداخلی
turn and slip زاویه دور زدن و لغزش مسیر هواپیما
towing slip خفت یدک
slip knot گره زود گشا
slip knot گره خفت
slip joint اتصال ازاد
slip gelley رامکا
slip gelley رانگا
slip formwork قالب بندی لغزان
slip form قالب لغزنده
slip casting روش ریخته گری لغزشی
riding slip خفت احتیاطی
slip band نوار لغزش
slide slip سردادن هر دو اسکی با هم ازپهلو
side slip بچه حرامزاده
side slip یک برشدن یا سر خوردن
slip of the pen سهو قلم
slip of the tongue لغزش زبان
slip proof مقام در برابر لغزش
to make a slip خطا کردن
to make a slip لغزش خوردن
pillow slip روبالش
slip carriage واگنی که از قطار راه اهن ول میشود
to give one the slip کسیراازخودوا کردن
to give one the slip از دست کسی گریختن
slip stitch بخیه نامریی
slip sheet صفحه اضافی
slip sheet صفحه سفیدی که بین دوصفحه چاپی دیگر قرار داده شده
slip rope مهاری که دوسرش درکشتی ومیانش بکرانه بسته باشد.....کشتی رها شود
slip ring اسلیپ رینگ
slip ring حلقه سایشی
slip regulator تنظیم کننده لغزش
screw slip خفت پیچی
forward slip جلو افتادگی لغزش به سمت جلو
forward slip پیش افتادگی
slip rings حلقههای لغزان
black slip خفت پران
billet slip لوحه اسکان افراد
billet slip کارت محلهای افراد
Freudian slip لغزش فرویدی
To slip away . To dash out . قا چاق شدن ( بی خبر رفتن )
sick slip برگ اعزام به بیمارستان
slip-ups شکست خوردن
slip of the tongue <idiom> اشتباه لپی
deposit slip اعلامیه پرداخت سپرده
slip-ons لباس گشاد
slip road سربالایی اتصال
slip road سینه کش اتصال فراز اتصال
slip road فرازبند
slip-ups سرخوردن
slip-ups اشتباه کردن
slip ring motor موتور القائی با حلقه لغزان
anti slip plate ورقه ضد لغزش
anti-slip foot پایه ضد لغزش
bubble turn and slip الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
anti-slip shoe پایهضدلغزش
slip joint pliers نوعی انبردست
Slip of the tongue (pen). اشتباه لفظی (نگارشی )
Why did you let it slip thru your fingers ? Why did you lose it for nothing ? چرا گذاشتی مفت ومسلم از دستت برود
To miss the bus . To slip up . قافیه را باختن
there is many a slip between the cup and the lip <proverb> از این ستون به آن ستون فرج است
to get [be given] the pink slip [American E] <idiom> برگه اخراج از شغل را گرفتن [اصطلاح روزمره]
slip-stitched seam کوکشیبداردرز
plane صفحه
plane سطح مستوی
plane یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
plane سطح تراز مسطح
plane سطح هموار
plane مسطح
plane صاف هواپیما
plane رویه هموار
plane رنده
plane سطح صاف
plane افقی سطح افق افقی کردن
plane صاف مسطح
plane رنده کردن
plane هواپیما
plane با رنده صاف کردن
plane صاف کردن پرواز
plane جهش شبیه پرواز سطح تراز
plane هموار
z-plane صفحه مختلط [ریاضی]
to plane a way or down بارنده صاف کردن
slip ring induction motor موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
plane [Platanus] درخت چنار
plane tree درخت چنار
slant plane صفحه مسیر هدف
complex plane صفحه مختلط [ریاضی]
plane projection طرحمسطح
scheduled plane هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
What time does the plane take off? چه وقت هواپیما پرواز می کند؟
toothing plane رنده خشخاش
toothing plane رنده خط گیری
torpedo plane هواپیمای اژدر افکن
To board a plane. سوار هواپیما شدن
diving plane پرهزیردریایی
passenger plane هواپیمای مسافربری
tooth plane رنده دندانه دار
smooth plane رنده صاف کاری
smooth with the plane رنده کردن
smoothing plane رنده پرداخت
smoothing plane رنده دو تیغ
stick plane رنده میله دار
stick plane رنده با تیغه گرد
symmetry plane صفحه تقارن
this line is p to that plane این خط نسبت به ان سطح عموداست
plane figure شکل مسطح
middle plane صفحه میانتار
plane of incidence صفحه تابش
incidence plane صفحه تابش
image plane سطح تصویر
transverse plane صفحه عرضی
transverse plane صفحه افقی
hand plane رنده کردن دستی
gyro plane سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
grooving plane رنده شیار
grooving plane رنده کام کنی
glide plane سطح لغزش
incline plane سطح مایل
incline plane غفلت گاه
inclined plane سطح شیب دار
map plane سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
jointing plane رنده بلند
jointing plane رنده دستگاه
jack plane رنده درشت تراش
jack plane رنده بزرگ
horizontal plane صفحه عرضی
jack plane رنده دستگاه
into plane service تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
inclined plane سطح مورب
inclined plane سطح شیبدار
frontal plane سطح تاجی
focal plane صفحه کانونی
core plane صفحه چنبره ها
compass plane رنده سینه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com