Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (7 milliseconds)
English
Persian
slow lane
محلعبورآهسته
Other Matches
lane
نای راه دریایی
lane
مسیر که باخط کشی مشخص میشود
lane
خط سیر هوایی
lane
کوچه ساختن منشعب کردن
lane
مسیر
by lane
پس کوچه
lane
راه
lane
کوره راه
lane
خیابان
lane
راه ورودی
lane
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane
مسیر هر دونده
lane
گلو
lane
راه باریک
lane
یک خط جاده برای یک مسیر
by lane
کوچه فرعی
lane
کوچه
slow down
کاهش
slow and sure
شتاب کار را خراب میکند
slow down
اهسته
slow down
کند
go-slow
آرام کارکردنکارگرانبهنشانهاعتراض
SLOW
آهسته
slow down
تاخیر کردن
slow down
به عقب انداختن
slow down
<idiom>
از حد معمول آرامتر
slow-down
<idiom>
به توقف کامل نرسیدن
slow
اهسته کردن یاشدن
slow
تدریجی
slow
کودن تنبل
slow
حرکت کند ومنحرف گوی بولینگ
slow
کند
slow
اهسته
slow
یواش
slow
مسیر خیس
lane line
بیندوخط
lane number
شمارهبینخطشناگر
feeder lane
گلوگاهاصلی
traffic lane
خط شد امد
traffic lane
مسیر عبور و مرور
storm lane
گذرگاه طوفان
sea lane
جاده دریایی
sea lane
مسیر دریایی
acceleration lane
خط سرعت گیری
lane rope
طناببینخطشناگر
lane timekeeper
نگهدارندهزمانخطشناگر
side lane
راهعبورجانبی
driving lane
یک خط جاده برای یک مسیر
traffic lane
یک خط جاده برای یک مسیر
centre lane
بیندوخط
overtaking lane
خط پیشدستی
lover's lane
<idiom>
جای دنجی که عشاق به آنجا می روند
acceleration lane
خط شتاب
air lane
خط هوایی
single lane
شاهراه یک طرفه
lefttunrning lane
خط چپ گشت
fire lane
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
helicopter lane
کریدور پرواز هلیکوپتر کریدور ازاد عبور هلیکوپترها
ice lane
مسیر یخ بندان
lane loading
سربار خط عبوری
lane marker
راهنمای معبر داخل میدان مین
lefttunrning lane
خط چپ گرد
nearside lane
خط یکم یا راه برونی
ocean lane
راه کشتی رو در اقیانوس
overtaking lane
خط سبقت
dual lane
راه دو خطه
dual lane
راه دو طرفه
deceleration lane
خط واشتاب
single lane
شاهراه یک خطه
passing lane
فاصله بین دو یار که میتوان از انجا توپ را پاس داد
approach lane
مسیر تقرب
approach lane
مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
climbing lane
خط اضافی در سر بالایی
creep lane
مسیر خزش
overtaking lane
خط پیش افت
deceleration lane
خط تقلیل سرعت
slow motion
کند جنبی
slow gaited
کندقدم
slow motion
حرکت کند
slow moving
کالاهایی که فروختن انها مدت زیادی طول میکشد
slow motion
کند
slow motion
کند نمایی
slow setting
کند گیر
slow-motion
برپیچسرخورنده
dead slow
خیلی اهسته
slow-witted
کندذهن
slow worm
کورمار
slow-witted
بیهوش
slow worm
مار شیشهای
slow whistle
تاخیر داور در سوت زدن پس از خطا
slow twitch
کند انقباض
slow learner
کنداموز
slow curing
قیرهای محلول دیرگیر
slow gait
چهارنعل کوتاه با حرکت اسب به چپ و راست
slow footedness
کندروی
slow and steady
اهسته وپیوسته
slow footedness
اهستگی
slow ahead
اهسته به جلو
slow footed
اهسته
slow footed
کندرو
at a slow pace
اهسته
slow fire
نواخت کند
slow fire
یک دقیقه فرصت برای تیراندازی به هر نفر
slow match
کبریت کند سوز
slow coach
ادم قدیمی مسلک
slow to wrath
خونسرد
slow to wrath
دیر خشم
slow to wrath
دیرغضب
slow to anger
دیر غضب
slow pill
ماده شیمیایی که بطورغیرمجاز به اسب برای کندکردن سرعتش تزریق میشود
slow paced
اهسته خرام
slow paced
اهسته گام
slow of speech
کندزبان
slow neutron
نوترون کند
slow coach
ادم بیحال یا کودن
slow witted
کند ذهن
slow moving
دارای حرکت کند
slow fire
اتش کردن بانواخت کند
free throw lane
مستطیل پرتاب ازاد
slow curing cutback
قیر مایع دیرگیر
slow-burning stove
اجاقآرام پز
slow moving depression
کمفشاری کند
slow motion picture
تصویر با حرکت اهسته
slow burning conductor
سیم اهسته سوز
He was walking with slow steps .
با قدمهای آهسته راه می رفت
Slow but sure wins the race.
<proverb>
پیروزى از آن کسى است که آهسته و مطمئن مى رود .
single lane
[file]
traffic
ترافیک تک خطی
slow and steady wins the race
اسب تازی دوتک روبشتاب شتراهسته میرودشب وروز
slow-wave sleep
[SWS]
خواب عمیق
[روانشناسی]
Be slow to promise and quick to perform.
<proverb>
در قول دادن آهسته باش ولى در انجام آن تسریع کن.
slow-wave sleep
[SWS]
مراحل سوم و چهارم خواب
[روانشناسی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com