Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 52 (4 milliseconds)
English	Persian
snake bitten	مارگزیده
Other Matches
snake out	خارج کردن کالا از انبار ناو
snake	مار
snake	اژدر بنگال
snake	مارپیچ رفتن
snake	مارپیچی بودن
snake	دارای حرکت مارپیچی بودن
i was bitten	مغبون شدم
bitten with	الوده دچار
bitten	زننده
bitten	گزیدگی
i was bitten	کلاه سرم رفت
bitten	گازگرفته
snake dance	رقص مارپیچی
snake in the grass	خطر محتمل
snake in the grass	خطر نزدیک دوست دو رو
snake fence	نرده مارپیچ
snake mode	روش تعقیب مارپیچی درپدافند هوایی روش پروازمارپیچی هواپیما
snake oil	داروهایی که ادم دوره گرد
snake oil	تبلیغ میکند
snake oil	دوای ضدزهرمار
water snake	مار ابی
snake in the grass <idiom>	دشمنی که وانمود به دوستی میکند (دشمن دوست نما)
snake charmers	ساحر مار
ring snake	مار حلقه دار اروپایی
rat snake	مار موش خوار
snake charmer	مارگیر
snake charmer	ساحر مار
snake charmers	مارگیر
garter snake	مار بی زهرزنده زای راه راه امریکا
glass snake	نوعی سوسمارمخصوص امریکای جنوبی
grass snake	مارحلقه دار
plumber's snake	فنر یاسیم لوله پاک کن
milk snake	مار بی زهرخاکستری
king snake	انواع مارهای جنس Lampropeltis
indigo snake	snake bull=
hard bitten	سخت گیر
frost bitten	سرمازده
flea bitten	کک گزیده
hard-bitten	سخت هنگام جنگ
hard-bitten	دیرشکست خور
hard-bitten <adj.>	سرد و گرم چشیده
I was bitten by a dog.	من توسط [بوسیله] سگی گاز گرفته شدم.
hard bitten	سرسخت
hard bitten	سگ خو
Once bitten,twice shy. <proverb>	یک بار گزش ,دوبار ترس .
hard bitten	سخت گاز گرفته شده
hard bitten	گاز گیر
To snake the dust off the carpet.	خاک قالی را تکان داد (تکاندن )
venomous snake's head	سرمارزهری
My finger is bitten by frost.	انگشتم راسرما زده است
Much as the snake hates the penny-royal, the herb . <proverb>	مار از پونه بدش مى آید در لانه اش سبز مى شود .

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com