Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
social breakdown syndrome	نشانگان فروپاشی اجتماعی
Other Matches
breakdown	مشابه 1352
breakdown	خرابی
breakdown	ته نشینی مواد معلق دردوغاب
breakdown	از کار افتادگی
breakdown	تفکیک
breakdown	جدایی
work breakdown	روش تقسیم یک عمل به اجزای مشخص و کوچک
car breakdown	خرابی اتومبیل
zener breakdown	شکست زنری
nervous breakdown	واماندگی روانی [پزشکی]
nervous breakdown	ناتوانی روانی [پزشکی]
nervous breakdown	فروباشی روانی
nervous breakdown	بحران روانی
nervous breakdown	درماندگی روانی [پزشکی]
impluse breakdown	شکست ضربهای
incomplete breakdown	شکست ناقص
breakdown voltage	ولتاژ جرقه زنی
breakdown lights	چراغهای عدم کنترل
breakdown drawing	رسم پرسپکتیوی برای نمایش قطعات بصورت جدا از هم
incomplete breakdown	شکست جزئی
work breakdown	روش تقسیم کار
intermediate frequency breakdown	شکست فرکانس میانی
work breakdown structure	ساختار تفکیک کار
insulation breakdown test	ازمایش شکست عایق
anode breakdown voltage	ولتاژ جرقه زنی اند
Can you send a breakdown lorry, please?	آیا ممکن است لطفا یک جرثقیل بفرستید؟
vortex breakdown/brust	جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
impluse breakdown voltage	فشار شکست ضربهای
zener breakdown voltage	ولتاژ شکست زنری
Down's syndrome	نشانگان داون
syndrome	نشانگان
syndrome	همرفت
syndrome	علائم مشخصه مرض
syndrome	مجموعه علائم بدنی وذهنی مرض
high frequency gas discharge breakdown	شکست تخلیه گازی فرکانس بالا
turner's syndrome	نشانگان ترنر
capgras syndrome	نشانگان کپگراس
cushing's syndrome	نشانگان کوشینگ
dacosta's syndrome	نشانگان داکوستا
triple x syndrome	نشانگان سه ایکسی
stockholm syndrome	نشانگان استکهلم
effort syndrome	نشانگان تلاش
ganser syndrome	نشانگان گانسر
pick's syndrome	بیماری پیک
amnesic syndrome	نشانگان یاد زدودگی
pickwickian syndrome	نشانگان پیک ویکی
scheie's syndrome	نشانگان شی
pick's syndrome	نشانگان پیک
parkinson's syndrome	نشانگان پارکینسون
munchausen syndrome	نشانگان مونچاوزن
korsakoff's syndrome	نشانگان کرساکف
klinefelter's syndrome	نشانگان کلاین فلتر
kanner's syndrome	نشانگان کانر
withdrawal syndrome	نشانگان ترک دارو
adaptation syndrome	نشانگان انطباق
gerstmann syndrome	نشانگان گرستمان
kluver bucy syndrome	نشانگان کلوور- بوسی
organic brain syndrome	نشانگان اسیب مغزی
organic brain syndrome	او بی اس
dry mouth syndrome	زروستومی [پزشکی]
slapped cheek syndrome	اریتما اینفکتیوزوم [پزشکی]
dry mouth syndrome	خشکی دهان [پزشکی]
slapped cheek syndrome	بیماری پنجم [پزشکی]
general adaptation syndrome	نشانگان انطباق عمومی
acute brain syndrome	نشانگان مغزی حاد
frontal lobe syndrome	نشانگان قطعه پیشانی
brown sequard syndrome	نشانگاه براون- سکار
atmosphere related syndrome [ARS]	حساسیت به تغییرات هوا [پزشکی]
social self	خود اجتماعی
social will	اراده اجتماعی
social	تفریحی
social changes	تغییرات اجتماعی
social need	نیاز اجتماعی
social	وابسته بجامعه
social	اجتماعی
social	دسته جمعی
social	گروه دوست
social	معاشرتی
social	جمعیت دوست
social	انسی
social power	قدرت اجتماعی
social policy	سیاست اجتماعی
social pressure	فشار اجتماعی
social service	خدمات اجتماعی
social programs	برنامههای اجتماعی
social psychiatry	روانپزشکی اجتماعی
social psychology	روانشناسی اجتماعی
social reinforcement	تقویت اجتماعی
social relations	روابط اجتماعی
social role	نقش اجتماعی
social selection	انتخاب اجتماعی
social service	موسسه تعاون اجتماعی
social secretary	رئیس دفتر
social planning	برنامه ریزی اجتماعی
social phobia	جمع هراسی
social motive	انگیزه اجتماعی
social norm	هنجار اجتماعی
social organization	سازمان اجتماعی
social outlays	مخارج اجتماعی
social pathology	اسیب شناسی اجتماعی
social peace	ارامش اجتماعی
social mobility	تحرک اجتماعی
social minded	در فکر جامعه
social minded	دارای افکاراجتماعی
social perception	ادراک اجتماعی
social minded	دارای عقیده سوسیالیستی اجتماعی
social neurosis	روان رنجوری اجتماعی
social phenomenon	پدیده اجتماعی
social situation	موقعیت اجتماعی
social scientist	کارشناسعلوم اجتماعی
social worker	مددکار اجتماعی
social worker	همزی پایمرد
social worker	کارگزار اجتماعی
social workers	مددکار اجتماعی
social workers	همزی پایمرد
social workers	کارگزار اجتماعی
social democracy	عدالتاجتماعی
social drinking	نوشیدندستجمعیمشروباتالکلی
social self-concept	خودپنداری اجتماعی
social spending	هزینه هایسرویسهایرفاهاجتماعی
social life	زندگی اجتماعی
social skills	مهارتهایاجتماعی
the social evil	جنده بازی
social transmission	انتقال اجتماعی
social welfare	رفاه اجتماعی
social status	پایگاه اجتماعی
social status	موقعیت اجتماعی
social stratification	لایه بندی اجتماعی
social strcture	ساخت اجتماعی
social surplus	مازاد اجتماعی
social system	نظام اجتماعی
social theory	نظریه اجتماعی
social therapy	درمان اجتماعی
social type	سنخ اجتماعی
social wealth	ثروت اجتماعی
social welfare	موسسه رفاه اجتماعی
social welfare	تعاون عمومی وحمایت از بینوایان
social order	سازمانوساختاراجتماعی
social development	توسعه اجتماعی
social class	طبقه اجتماعی
social capital	سرمایه اجتماعی
social benefit	منفعت اجتماعی
social benefit	نفع اجتماعی
social behavior	رفتار اجتماعی
social audit	ارزیابی عملکرد اجتماعی موسسه
social attitude	نگرش اجتماعی
social approval	تایید اجتماعی
social anomie	بی هنجاری اجتماعی
social consciousness	هشیاری اجتماعی
social contract	قرار داد اجتماعی
social desirability	جامعه پسندی
social decrement	کاهش ناشی از کار جمعی
social credit	تصادی معرفی شده است
social cost	هزینه اجتماعی
social control	کنترل اجتماعی
social contract	اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
social security	تامین اجتماعی
social contract	قرارداد اجتماعی
social adjustment	سازگاری اجتماعی
social adaptiveness	انطباق اجتماعی
social sciences	علوم اجتماعی
social science	علوم اجتماعی
social science	جامعه شناسی
social science	علم الاجتماع
anti-social	ضد اجتماعی
anti social	ضد اجتماعی
social studies	مطالعات اجتماعی
social services	خدمات اجتماعی
social democrats	سوسیال دمکرات
social security	بیمه وبازنشستگی همگانی تامین اجتماعی
social action	اقدام اجتماعی
social acceptance	پذیرش اجتماعی
politico social	سیاسی اجتماعی
politico social	سیاسی و اجتماعی
social climber	جاه طلب
social climbers	جاه طلب
social engineering	مهندسی اجتماعی
social work	مددکاری اجتماعی
social work	خدمات اجتماعی
social democrat	سوسیال دمکرات
social influence	نفوذ اجتماعی
social integration	یکپارچگی اجتماعی
social insurance	بیمه اجتماعی
social exchange	تبادل اجتماعی
social facilitation	تسهیل اجتماعی
social fission	شکافت اجتماعی
social good	کالاهای اجتماعی
social institution	نهاد اجتماعی
social good	کالاهای عمومی
social habit	عادت اجتماعی
social interaction	کنش متقابل اجتماعی
social health	بهداشت اجتماعی
social hygiene	بهداشت اجتماعی
social increment	افزایش ناشی از کار جمعی
social instinct	غریزه اجتماعی
social inhibition	بازداری اجتماعی
social intelligence	هوش اجتماعی
social immobility	بی تحرکی اجتماعی
social distance	فاصله اجتماعی
social milieu	محیط اجتماعی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com