English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
social insurance fund صندوق بیمههای اجتماعی
Other Matches
social insurance بیمه اجتماعی
fund موجودی سرمایه
fund دارائی
fund اعتبار مالی
fund اعتبار
fund تنخواه قرضه دولتی سهام
fund ذخیره
fund موجودی دارائی
fund صندوق
fund سرمایه
fund وجوه
fund تنخواه ذخیره وجوه احتیاطی صندوق
fund سرمایه ثابت یاهمیشگی
fund وجه
fund پشتوانه
fund تهیه وجه کردن
fund سرمایه گذاری کردن
slush fund پولی که از فروش مواد زاید آشپزخانهی کشتی به دست میآمد
slush fund بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
benevolent fund کمکبهانجمنخیریه
contingent fund اعتبار هزینههای پیش بینی نشده ذخیره احتیاطی
fund-raising گردآوری اعانه
sinking fund دخیره استهلاک دین
sinking fund وجه استهلاکی
amortization fund وجه استهلاک
aid fund صندوق تعاون
trust fund وجوه سپرده
contingency fund وجوه احتیاطی
capital fund وجوه سرمایه
trust fund وجوه متراکم شده
blended fund سرمایههای بهم منظم شده
trust fund سپرده
trust fund وجه امانی
trust fund سرمایه امانی
sustentation fund اعانه برای روحانیون بی نوا
unemployment fund صندوق تامین بیکاری
trust fund وجوه پس انداز شده
trust fund سپرده امانی
consolidated fund سرمایه ذخیره
current fund نقدینه
current fund اموالی که سریعا "بتوان به پول تبدیل کرد
imprest fund اعتبار مربوط به پرداخت مساعده
sinking fund ذخیره مخصوص پرداخت دیون ملی و مملکتی
reserve fund وجوه ذخیره
provident fund وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
loan fund صندوق وام
pension fund صندوق بازنشستگی
point fund پاداش پایان فصل
reserve fund سرمایه احتیاطی
mutual fund شرکتی که بکار خرید سهام شرکتهای دیگر مبادرت کند
relief fund وجوه اعانه
provident fund وجوه احتیاطی
depositary for a fund سپرده برای یک صندوق
imprest fund اعتبار مساعده
reserve fund وجوه اندوخته
guarantee fund سپرده تضمینی
emergency fund وجوه اضطراری
fund code کد اعتبارات
sinkin fund وجوه استهلاکی
revolving fund اعتبار در گردش
revolving fund تنخواه گردان
fund holder دارنده سهام قرضه دولتی
international monetary fund صندوق بین المللی پول
deposit fund account اعتبار تشکیل سرمایه
craft revolving fund حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
electronic fund transfer ارسال الکترونیکی دارائی
personal deposit fund اعتبارات مربوط به پس اندازافراد
deposit fund account حساب تشکیل سرمایه
army deposit fund سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
european monetary fund صندوق پولی اروپا
exchanged stabilization fund صندوق تثبیت ارز
chaplain activities fund اعتبار امور مذهبی
chaplain activities fund اعتبارمسجد
exchanged stabilization fund مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
army deposit fund پس انداز انفرادی افراد
wage fund theory of wages نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
co insurance بیمه مشترک
insurance حق بیمه
insurance پول بیمه
self insurance بیمه شدگی توسط خویشتن بیمه شدن پیش خود
insurance امتیاز مطمئن
insurance بیمه
insurance ذخیره مطمئن
insurance agent نماینده بیمه
insurance broker دلال بیمه
insurance broker واسطه بیمه
insurance certificate بیمه مشترک
insurance agent عامل بیمه
industrial insurance بیمه صنعتی
hull insurance بیمه بدنه
health insurance بیمه بهداشتی
health insurance بیمه تندرستی
health insurance بیمه بهداشت
insurance certificate بیمه اتکایی
insurance certificate گواهی بیمه
insurance company شرکت بیمه
old age insurance بیمه بازنشستگی
pension insurance بیمه بازنشستگی
life insurance بیمه زندگی
life insurance بیمه عمر
property insurance بیمه دارائی
marine insurance بیمه بحری
marine insurance بیمه دریایی
insurance cover پوشش بیمه
insurance permium حق بیمه
insurance premium حق بیمه
cargo insurance بیمه محموله
insurance stockage ذخیره تامینی
insurance stockage ذخیره اضطراری
joint insurance بیمه اشتراکی
marine insurance بیمه حمل دریایی
insurance stockage ذخیره اطمینان
accident insurance بیمه تصادفات
cargo insurance بیمه محمولات
to u. a policy of insurance رابکسی دادن
unemployment insurance بیمه بیکاری
claim of insurance ادعای اخذ بیمه
comprehensive insurance بیمه جامع
comprehensive insurance بیمه کامل
national insurance بیمه اجتماعی
national insurance بیمه ملی
I want full insurance. من با بیمه کامل میخواهم.
cargo insurance بیمه بار
take out an insurance policy قرارداد بیمه را منعقد کردن
all risk insurance بیمه تمام حوادث
term insurance بیمه در موردمخاطره برای مدت معینی
accident insurance بیمه حوادث
third party insurance بیمه شخص ثالث
blanket insurance بیمه کلی
term insurance بیمه موقت
to u. a policy of insurance سند بیمه
contingency insurance بیمه احتیاطی
What's your insurance company? شرکت بیمه شما کدام است؟
liability insurance بیمه بدهی
insurance policy بیمه نامه
insurance policy قرارداد بیمه
insurance policies سند بیمه
insurance policies بیمه نامه
insurance policies قرارداد بیمه
fire insurance بیمه اتش سوزی
fire insurance بیمه حریق
insurance policy سند بیمه
liability insurance بیمه تعهدی
credit insurance بیمه اعتبار
credit insurance بیمه نمودن اعتبار
to have compulsory insurance [cover] اجباری [الزامی] بیمه بودن
workmen's compensation insurance بیمهء کار
public liability insurance بیمه تعهدات عمومی
to have private insurance [cover] بیمه خصوصی داشتن
index linked insurance بیمهای که با شاخص تعدیل میشود
war risk insurance بیمه خطر مرگ
workmen's compensation insurance بیمهء ایام کار
cost insurance, freight قیمت بیمه و هزینه حمل
all risk insurance policy بیمه نامه تمام خطر
freight and insurance paid to هزینه حمل و بیمه پرداخت شده
carriage and insurance paid to هزینه حمل و بیمه به حامل پرداخت شده
insurance and freight cost هزینه بیمه و حمل
ordinary life insurance بیمه عمر عادی
comprehensive insurance policy بیمه نامه جامع
cost insurance and freight سیف
professional liability insurance بیمه تعهدات شغلی
motor vehicle liability insurance بیمه ماشین [اصطلاح روزمره]
automobile liability insurance [American E] بیمه ماشین [اصطلاح روزمره]
third-party motor insurance [British E] بیمه ماشین [اصطلاح روزمره]
employer's liability insurance company شرکت بیمه
cost,insurance,freight and exchange(cif& قیمت
Any reform of the insurance law must be left to the future. هر اصلاح قانون بیمه باید به آینده باقی گذاشته شود.
The motor vehicle is covered by theft insurance. این خودرو برابر سرقت بیمه شده است.
cost,insurance,freight and exchange(cif& هزینه حمل وتغییرات ارز
cost,insurance,freight and exchange(cif& بیمه
social انسی
social تفریحی
social دسته جمعی
social وابسته بجامعه
social اجتماعی
social گروه دوست
social معاشرتی
social self خود اجتماعی
social need نیاز اجتماعی
social جمعیت دوست
social will اراده اجتماعی
social changes تغییرات اجتماعی
the 28 year-old nurse-turned-independent insurance consultant پرستار ۲۸ ساله که مشاور مستقل بیمه شده است
social strcture ساخت اجتماعی
social surplus مازاد اجتماعی
social system نظام اجتماعی
social theory نظریه اجتماعی
social therapy درمان اجتماعی
social psychiatry روانپزشکی اجتماعی
social transmission انتقال اجتماعی
social type سنخ اجتماعی
social wealth ثروت اجتماعی
social welfare موسسه رفاه اجتماعی
social welfare رفاه اجتماعی
social democrat سوسیال دمکرات
social democrats سوسیال دمکرات
social stratification لایه بندی اجتماعی
social psychology روانشناسی اجتماعی
social reinforcement تقویت اجتماعی
social relations روابط اجتماعی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com