English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
social status پایگاه اجتماعی
social status موقعیت اجتماعی
Search result with all words
She is not mindful of her social position ( status ) . متوجه موقعیت اجتماعی اش نیست
Other Matches
status اهمیت یا موقعیت
status خط ی در بالا یا پایین صفحه که اطلاعات در مورد کار جاری میدهد روی
status مشابه 9596
status سیگنال کامپیوتری برای درخواست اطلاعات از وضعیت خط ی ترمینال
status ثباتی که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
status کلمهای حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
status وضع اجتماعی یا قانونی
status یک بیت در کلمه که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت و نتیجه یک عملیات است
status وضع
status وضعیت
status حالت
status حال پایه
status مقام
status شان
status پایگاه
inactive status حالت انتساب
inactive status وضعیت غیرفعال اتشبارغیرفعال
inactive status خط مشی خاموش
low status دون پایه
maintenance status وضعیت نگهداری
mental status وضع روانی
nonduty status حالت یا وضعیت بدون کاری عدم حضور در سر خدمت معلق
status symbol نشانهی شان و اعتبار
high status بلندپایه
flying status وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
class status پایگاه طبقهای
control status وضعیت کنترلی
control status وضعیت کنترل اتش
status symbols نشانهی شان و اعتبار
duty status وضعیت خدمتی
status symbols علامت مقام
status symbols نماد منزلت
financial status وضع مالی
nonpay status حالت انتظار خدمتی
nonpay status وضعیت قطع حقوق
personal status احوال شخصیه
socioeconomic status پایگاه اجتماعی- اقتصادی
status board تابلوی وضعیت
status board تابلوی نشان دهنده وضعیت
status board تابلو وضعیت
status code رمز وضعیت اماد در یک امادگاه
status enquiry پرسش نامه وضعیت
status enquiry پرسش درخصوص وضعیت مشتری
status map نقشه وضعیت نما
status of limitations قانون مرورزمان
status register ثبات وضعیت
status report گزارش وضعیت
status word کلمه وضعیت نما
professional status پایگاه حرفهای
status symbol نماد منزلت
personnel status وضع افراد
personnel status وضعیت پرسنلی
status symbol علامت مقام
cirro status ابرهای لایهای خاکستری رنگ یا سفید شیری در ارتفاع تقریبی 0007 متری از سطح زمین
status quo وضع کنونی وضع موجود
marital status وضع تاهل
status quo وضع کنونی حالت طبیعی
status quo وضع موجود
status quo وضع فعلی
device status وضعیت دستگاه
active status وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
achieved status پایگاه اکتسابی
caretaker status وضعیت منتظر استفاده تاسیسات ذخیره تاسیسات منتظر اشغال
active status خط مشی فعال توپخانه
program status word کلمه وضعیت برنامه
program status word کلمه وضیت برنامه
citizenship [status of a citizen] ملیت [حقوق] [سیاست]
It is not much of a reputation (status symbol) for one. اینهم برای آدم شهرت نشد
To preserve the status quo . وضع موجود ( شرایط فعلی ) را حفظ کردن
Status . Position and rank. مقام ومنزلت ( جاه ومقام )
civil status office دفتر سجل و احوال
channel status word کلمه وضعیت مجرا
equal status persons افراد همپایه
two sided disk status اعلام نصب یک دیسک دو طرفه
key status indicator نشانگر وضعیت کلید
status quo ante bellum حالت پیش از جنگ
to tarnish something [image, status, reputation, ...] چیزی را بد نام کردن [آسیب زدن] [خسارت وارد کردن] [خوشنامی ، مقام ، شهرت ، ... ]
social need نیاز اجتماعی
social self خود اجتماعی
social changes تغییرات اجتماعی
social will اراده اجتماعی
social معاشرتی
social وابسته بجامعه
social تفریحی
social جمعیت دوست
social گروه دوست
social اجتماعی
social دسته جمعی
social انسی
social outlays مخارج اجتماعی
social motive انگیزه اجتماعی
social psychiatry روانپزشکی اجتماعی
social psychology روانشناسی اجتماعی
social reinforcement تقویت اجتماعی
social relations روابط اجتماعی
social role نقش اجتماعی
social mobility تحرک اجتماعی
social secretary رئیس دفتر
social selection انتخاب اجتماعی
social minded در فکر جامعه
social programs برنامههای اجتماعی
social pressure فشار اجتماعی
social power قدرت اجتماعی
social pathology اسیب شناسی اجتماعی
social peace ارامش اجتماعی
social perception ادراک اجتماعی
social phenomenon پدیده اجتماعی
social organization سازمان اجتماعی
social norm هنجار اجتماعی
social phobia جمع هراسی
social neurosis روان رنجوری اجتماعی
social democracy عدالتاجتماعی
social planning برنامه ریزی اجتماعی
social policy سیاست اجتماعی
social service خدمات اجتماعی
social service موسسه تعاون اجتماعی
social drinking نوشیدندستجمعیمشروباتالکلی
social life زندگی اجتماعی
social order سازمانوساختاراجتماعی
social scientist کارشناسعلوم اجتماعی
social skills مهارتهایاجتماعی
social spending هزینه هایسرویسهایرفاهاجتماعی
social therapy درمان اجتماعی
social workers کارگزار اجتماعی
social workers همزی پایمرد
social workers مددکار اجتماعی
the social evil جنده بازی
social worker کارگزار اجتماعی
social worker همزی پایمرد
social welfare رفاه اجتماعی
social situation موقعیت اجتماعی
social self-concept خودپنداری اجتماعی
social transmission انتقال اجتماعی
social stratification لایه بندی اجتماعی
social strcture ساخت اجتماعی
social surplus مازاد اجتماعی
social system نظام اجتماعی
social theory نظریه اجتماعی
social type سنخ اجتماعی
social wealth ثروت اجتماعی
social welfare موسسه رفاه اجتماعی
social welfare تعاون عمومی وحمایت از بینوایان
social worker مددکار اجتماعی
social minded دارای افکاراجتماعی
social development توسعه اجتماعی
social class طبقه اجتماعی
social capital سرمایه اجتماعی
social benefit منفعت اجتماعی
social benefit نفع اجتماعی
social behavior رفتار اجتماعی
social audit ارزیابی عملکرد اجتماعی موسسه
social attitude نگرش اجتماعی
social approval تایید اجتماعی
social anomie بی هنجاری اجتماعی
social adjustment سازگاری اجتماعی
social consciousness هشیاری اجتماعی
social desirability جامعه پسندی
social decrement کاهش ناشی از کار جمعی
social credit تصادی معرفی شده است
social cost هزینه اجتماعی
social control کنترل اجتماعی
social contract اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
social contract قرارداد اجتماعی
social contract قرار داد اجتماعی
social adaptiveness انطباق اجتماعی
social action اقدام اجتماعی
social sciences علوم اجتماعی
social science علوم اجتماعی
social science جامعه شناسی
social science علم الاجتماع
anti social ضد اجتماعی
social studies مطالعات اجتماعی
social services خدمات اجتماعی
social democrats سوسیال دمکرات
social democrat سوسیال دمکرات
social security بیمه وبازنشستگی همگانی تامین اجتماعی
social acceptance پذیرش اجتماعی
politico social سیاسی اجتماعی
politico social سیاسی و اجتماعی
social climber جاه طلب
anti-social ضد اجتماعی
social engineering مهندسی اجتماعی
social work مددکاری اجتماعی
social work خدمات اجتماعی
social security تامین اجتماعی
social climbers جاه طلب
social disease بیماریهای مقاربتی بیماریهای شایع در اجتماع
social minded دارای عقیده سوسیالیستی اجتماعی
social inhibition بازداری اجتماعی
social influence نفوذ اجتماعی
social increment افزایش ناشی از کار جمعی
social immobility بی تحرکی اجتماعی
social hygiene بهداشت اجتماعی
social health بهداشت اجتماعی
social habit عادت اجتماعی
social good کالاهای عمومی
social good کالاهای اجتماعی
social institution نهاد اجتماعی
social insurance بیمه اجتماعی
social milieu محیط اجتماعی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com