Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
soft carriage return
خط فاصله خالی
Other Matches
carriage return
تعویض سطر Return/Enter
carriage return
سیگنال یا کلیدی که به شروع خط بعد کاغذ یا صفحه نمایش می رود
carriage return
بازگشت نورد
carriage return
سر سطر رفتن
soft return
فرمان ترکیبی رد کردن خط ورفتن به خط بعدی
carriage
بردن حمل کردن باربری کرایه هزینه حمل
there is a p in the carriage
درشکه مسافردارد
carriage
نورد
carriage
کالسکه
under carriage
ارابه فرود
through carriage
حمل یکسره
to keep a carriage
درشکه داشتن
carriage
نرده
carriage
حمل
carriage
کنترل چاپگر
carriage
کدهایی که حرکت کارتریج چاپگر را کنترل می کنند
carriage and four
درشکه چهاراسبه
carriage
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
carriage
قنداق توپ یا جنگ افزار قنداق
carriage
هزینه حمل
Where is carriage no ...?
واگن شماره ... کدام است؟
Where is carriage no ...?
واگن شماره ... کجاست؟
carriage handle
دستگیرهحامل
crossrial carriage
پاگیر تیر عرضی
dead carriage
کرایه باربری جهت فرفیت استفاده نشده
carriage road
راه درشکه رو
dead carriage
کرایه حملی که پرداخت شده ولی استفادهای از ان به عمل نیامده
carriage forward
هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
artillery carriage
قنداق توپ
automatic carriage
تعویض خودکار
main carriage
حاملاصلی
lace carriage
حاملتوری
carriage control
کنترل نورد
artillery carriage
قنداق سلاح توپخانه
carriage costs
هزینه باربری
carriage drive
خیابان پارک
carriage forward
پس کرایه
carriage forward
کرایه در مقصدپرداخت میشود
carriage paid to ...
با هزینه حمل تا ...
carriage of goods
حمل و نقل کالا
carriage paid to
هزینه حمل به حامل پرداخت شده
carriage payed
کرایه حمل پرداخت شده
baby carriage
صندلی چرخدار بچه
carriage costs
هزینه حمل و نقل
dual carriage way
شاهراه دو طرفه
land carriage
حمل و نقل خشکی
the body of a carriage
بدنه یک کالسکه
railroad carriage
اطاق کالسکهای راه اهن
railroad carriage
واگن باری
sleeping carriage
واگن تختخواب دار
sleeping carriage
خوابگاه قطار
slip carriage
واگنی که از قطار راه اهن ول میشود
hackney carriage
درشکه کرایهای
gun carriage
قنداق توپ
horseless carriage
درشکه بی اسب
baby carriage
کالسکهی بچه
water carriage
حمل از راه اب
top carriage
قنداق بالا
horseless carriage
اتومبیل
ginny carriage
واگن بارکش که روی ریل حرکت میکند
smoking carriage
واگنی که سیگار کشیدن در ان مجازاست
land carriage
بار کشی زمینی
carriage control tape
نواری که اطلاعات لازم برای کنترل تعویض سطر در یک چاپگر سطری روی ان پانچ شده است
carriage and insurance paid to
هزینه حمل و بیمه به حامل پرداخت شده
car railway carriage
واگن
carriage control tape
نوار کنترل نورد
carriage control dial
کنترلشمارهگیرنورد
carriage freight paid to ...
با هزینه حمل تا ...
to limber up a gun carriage
پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن
soft
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
soft
که به طور موقت در سخت افزار ذخیره شده است
soft
کلیدی که به وسیله برنامه تغییر میکند
soft
دستوری که هر اجرای برنامه را متوقف میکند و کاربر را به برنامه نمایش داده شده یا Bios برمی گرداند
non return to zero
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
soft
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
soft
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
soft
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
to return a v to any one
کسی رابازدیدکردن ببازدیدکسی رفتن
soft
<adj.>
نرم وقابل انعطاف
soft
توپ کم جان
non return to zero
بدون بازگشت به صفر
it is too soft
پر نرم است
in return for
درعوض
soft to the f.
نرم
return to zero
با بازگشت به صفر
return to zero
بازگشت به صفر
in return for
عوض
in return for
بجای
soft
خطای تصادفی نرم افزار یا دادههای خطا
soft
متن روی صفحه
return
بازده
return
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
return
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
return
نشانههای انتهای خط
return
کلید Return
return
اعاده بازگشت
soft
<adj.>
ملایم
soft
<adj.>
لطیف
return
آدرس مراجعه شده پس از اتمام تابع فراخوانی
soft
<adj.>
نرم
return
[on something]
فایده
return
[on something]
محصول
return
[on something]
سود
return
[on something]
درآمد
return
[on something]
نرخ بازده
return
کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
return
پس فرستادن عودت
return
درامد
return
عایدی
return
گزارش دادن
return
گزارش رسمی
return
مراجعت کردن عکس العمل
return
اعاده
return
عودت
return
عودت دادن
return
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return
گزارش نهایی هیات تحقیق
return
مراجعت
return
عملکرد کارکرد
soft
نیم بند
return
برگشتن
soft
صفحه کلیدی که کار کلیدها با برنامه تغییر میکند
return
مراجعت برگرداندن
return
برگشت
return
[on something]
نرخ بازدهی
soft
نرم
soft
لطیف
return
بازگشت
soft
ملایم
soft
مهربان نازک
soft
عسلی
soft
گوارا
soft
سبک شیرین
soft
نیمبند
soft
ضعیف
return
رجعت
soft
که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
in return
درعوض
[کاری]
in return
به جای
[کاری]
in return
در تلافی
[کاری]
return
مراجعت کردن
soft radiation
تابش نرم
soft shelled
نرم پوسته
soft base
باز نرم
soft roe
تخم ماهی نر
soft shell
دارای عقیده معتدل
soft shell
حلزون دارای صدف نرم
soft shell
نرم پوسته
soft sectored
بخش شده غیر ملموس
soft sector
علامت گذاری قطاع ها وبخشهای روی یک دیسک که از اطلاعات نوشته شده ان استفاده میشود
soft shelled
دارای پوسته تردوشکننده
soft shoulder
شانه هموار
soft shell
دارای پوسته ترد وشکننده
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
soft sand
شکرسنگ
soft money
پول ضعیف
soft market
بازار با تقاضای خوب
soft lead
سرب نرم
soft goods
کالاهای مصرف شدنی
soft coal
ذغال سنگ قیردار
soft coal
ذغال سنگ چاق
soft font
فونت استقراری
soft copy
نسخه غیر ملموس
soft font
فونت نرم
soft fails
فهور ناگهانی نویزها درمدارهای ریز الکترونیکی ازطریق ذرات اشعه کیهانی
soft eye
چشمی ساده
soft copy
نسخه غیر چاپی
soft hyphen
خط تیره شرطی
soft boiled
دل رحیم
soft bill
پرنده منقار نازک حشره خوار
soft landing
فرود نرم
soft bill
مرغ مگس خوار
soft iron
اهن نرم
soft laid
نرم تابیده
soft keys
کلیدهای روی صفحه کلید که می توانند دارای معنای تعریف شدهای توسط استفاده کننده باشند
soft goods
کالاهای بی دوام
soft boiled
نیم بند حساس
soft hyphen
خط تیره اختیاری
soft boiled
احساساتی
soft error
خطای ملموس
day return
بلیط رفتو برگشت
return flight
پرواز برگشت
return ticket
بلیط رفت و برگشت
soft drinks
نوشیدنی های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
soft drinks
نوشابه های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
return match
بازیبرگشت
soft touch
آدمی که سختگیر نیست و میشود زود از او پول قرض کرد
soft drinks
شربت
soft drinks
نوشابه
soft drinks
نوشیدنی غیر الکلی
soft drink
نوشابه غیر الکلی
soft spot for someone/something
<idiom>
احساسات تندوتیز داشتن
soft ray
بالهنرم
soft pastel
پاستلخشک
return spring
فنرارتجاعی
return air
بازگشتهوا
soft currency
پولباواحدپولیکمارزش
soft furnishings
متکا پرده نورتابوروکشمبلمان
soft option
انتخابآسانترینراه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com