Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
English
Persian
soft hearted
نازک دل
soft hearted
نرم دل
Search result with all words
soft-hearted
نازک دل
soft-hearted
نرم دل
Other Matches
hearted
خوش قلب دلشکسته
hearted
دارای قلب ...
whole hearted
خاطرجمع مطمئن صمیمانه قلبی صمیمانه
proud hearted
متکبر
hollow hearted
غیرصمیمی
hen hearted
ترسو
hen hearted
بزدل
hen hearted
ضعیف القلب
shout hearted
با جرات
single hearted
امین
single hearted
وفادار
single hearted
بی ریا
single hearted
یکدل
large hearted
همدرد
large hearted
مساعد
large hearted
سخاوتمند بخشنده
proud hearted
باد درسر
simple hearted
بی تزویر
simple hearted
ساده دل
plain hearted
بی تزویر
plain hearted
ساده دل
open hearted
راست باز خوش گمان
open hearted
دل و زبان یکی
shout hearted
قوی دل
large hearted
نظر بلند
big-hearted
دست و دل باز
heavy hearted
دلتنگ
good hearted
بخشنده
good hearted
خوش قلب
full hearted
مطمئن
lion hearted
شیر دل
false hearted
خیانت امیز
false hearted
خائن
free hearted
با سخاوت
free hearted
رک گو
free hearted
نظربلند
free hearted
ازاده
free hearted
ازاده دل
evil hearted
بد دل
evil hearted
بد قلب
dead hearted
بی عاطفه
hare hearted
بزدل
half hearted
از روی بی علاقگی
half hearted
از روی دودلی
half hearted
مردد
great hearted
باجرات
great hearted
قویدل
good hearted
مهربان
chicken hearted
بزدل
chicken hearted
کم دل وجرات
cold hearted
بی عاطفه
dead hearted
سنگدل
full hearted
باجرات
kind hearted
مهربان
light hearted
سبکدل
light hearted
امیدوار
light-hearted
خوشدل
light-hearted
سبکدل
light-hearted
امیدوار
simple-hearted
<adj.>
ساده دل
broken-hearted
<adj.>
دل شکسته
heavy-hearted
<adj.>
افسرده دل
warm-hearted
بامحبت
big-hearted
نظر بلند
light hearted
خوشدل
pigeon hearted
ترسو
pigeon hearted
بزدل
kind hearted
خوش قلب
kind-hearted
مهربان
kind-hearted
خوش قلب
tender-hearted
رقیق القلب
warm-hearted
دلسوز
weak hearted
سبک مغز
faint hearted
بزدل
faint hearted
ترسو
faint-hearted
بزدل
faint-hearted
ترسو
stout hearted
قوی دل
stout-hearted
قوی دل
true hearted
صمیمی
tender hearted
رقیق القلب
tender hearted
دل نازک
tender hearted
نازک دل
stiff hearted
خودسر لجوج
stiff hearted
سرکش
stiff hearted
سرسخت
broken hearted
دلشکسته
broken-hearted
دلشکسته
half-hearted
سرد
half-hearted
بی میل
half-hearted
غیر قلبی
true hearted
بی ریا
warm hearted
دلسوز
warm hearted
با محبت
flint hearted
سنگدل
big-hearted
با گذشت
stone hearted
سنگدل
hard hearted
سنگدل
big-hearted
گشاده دست
hard-hearted
سنگدل
marble hearted
سنگدل
it is too soft
پر نرم است
soft
<adj.>
ملایم
soft
<adj.>
نرم
soft
<adj.>
لطیف
soft
<adj.>
نرم وقابل انعطاف
soft to the f.
نرم
soft
نرم
soft
توپ کم جان
soft
ضعیف
soft
گوارا
soft
سبک شیرین
soft
نیم بند
soft
عسلی
soft
مهربان نازک
soft
ملایم
soft
لطیف
soft
که هنوز بخشی از آن کار میکند حتی اگر مشکلی رخ داده باشد
soft
متن روی صفحه
soft
خطای تصادفی نرم افزار یا دادههای خطا
soft
نیمبند
soft
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
soft
که به طور موقت در سخت افزار ذخیره شده است
soft
صفحه کلیدی که کار کلیدها با برنامه تغییر میکند
soft
دستوری که هر اجرای برنامه را متوقف میکند و کاربر را به برنامه نمایش داده شده یا Bios برمی گرداند
soft
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
soft
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
soft
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
soft
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft
کلیدی که به وسیله برنامه تغییر میکند
soft x rays
پرتوایکس نرم
soft wood
چوب نرم
soft x rays
پرتو ایکس کم نفوذ
soft sell
بانرمی وملایمت بفروش رساندن
soft-pedals
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-spoken
دارای صدای نرم وملایم
soft-spoken
معتدل
soft spoken
دارای صدای نرم وملایم
soft water
اب خوشگوار
soft water
اب سبک
soft water
اب شیرین
soft soap
چاپلوسی کردن تملق
soft spot
شولات
soft shoulder
شانه هموار
soft shelled
نرم پوسته
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
soft spot
ناحیه نشست
soft start
اغاز نرم
soft start
راه اندازی نرم
soft technology
تکنولوژی نرم
soft soap
چاپلوسی
soft tooling
ابزاری که ابعاد ان معمولا تاحد کمی قابل تنظیم است
soft valve
شیر ترمویونیکی که مقداری هوا به داخل ان نشت کرده است
soft ware
وسایل نرم ابزار دستگاههای کامپیوتر یا چاپ و فیلم برداری
soft skin
پوسته نرم
soft spoken
معتدل
soft palates
شراع الحنک
She has a soft voice
صدای نرمی دارد
soft spot for someone/something
<idiom>
احساسات تندوتیز داشتن
soft drink
نوشابه غیر الکلی
soft drinks
نوشیدنی های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
soft drinks
نوشابه های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
soft palate
شراع الحنک
soft palate
کام گوشتی
soft loans
وام بدون دردسر
soft loans
وام اسان
soft loan
وام بدون دردسر
soft loan
وام اسان
soft headed
ساده لوح
soft target
هدفبدوندفاع
soft porn
بیانتمایلاتجنسیبهنحویزننده
soft option
انتخابآسانترینراه
soft palates
کام گوشتی
fail soft
تخریب تدریجی
soft drink
نوشیدنی غیر الکلی
soft drink
نوشابه
soft drink
شربت
soft drinks
نوشیدنی غیر الکلی
soft drinks
نوشابه
soft drinks
شربت
soft touch
آدمی که سختگیر نیست و میشود زود از او پول قرض کرد
soft pastel
پاستلخشک
soft ray
بالهنرم
soft currency
پولباواحدپولیکمارزش
soft furnishings
متکا پرده نورتابوروکشمبلمان
soft solder
لحیم قلع
soft shelled
دارای پوسته تردوشکننده
soft tube
لامپ نرم
soft anneal
نرم تاباندن
soft base
باز نرم
soft bill
پرنده منقار نازک حشره خوار
soft bill
مرغ مگس خوار
soft boiled
نیم بند حساس
soft boiled
دل رحیم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com