Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English
Persian
software command language
زبان فرمانی نرم افزاری
Other Matches
command driven software
نرم افزار فرمان گرا
command language
زبان فرمان
command language
زبان دستوری
command language
زبان فرماندهی
software
هر برنامه یا گروه برنامه هایی که نحوه اجرای نرم افزار را مشخص میکند و شامل سیستم عامل , پردازشگر کلمه و برنامههای کاربردی است
software
که امکان اجرای کار مشخص را فراهم میکند
software
مجموعه کامل برنامه ها
software
نرم افزار
software mointor
مبصر نرم افزاری
software product
محصول نرم افزاری
software librarian
بایگان نرم افزار
software house
مرکز نرم افزاری
software house
خانه نرم افزاری
software flexibility
انعطاف پذیری نرم افزار
software ergonomics
کارسنجی نرم افزار
software engineers
مهندسین نرم افزار
anthropomorphic software
نرم افزاری که به آنچه کاربر می گوید عکس العمل نشان میدهد
software portability
قابلیت حمل نرم افزار
software piracy
دزدی نرم افزار
software maintenance
نگهداری نرم افزار
software license
مجوز نرم افزار
software license
امتیاز نرم افزار
software mointor
دیده بان نرم افزاری
software mointor
برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
software oriented
نرم افزارگرا
software package
بسته نرم افزاری
software package
بسته پیش نوشته نرم افزاری
software piracy
سرقت نرم افزاری
software engineering
مهندسی نرم افزار
software engineering
مهندس نرم افزار
application software
programs application
bundled software
نرم افزاری که همراه با قیمت کامپیوتر فروخته میشود
bundled software
نرم افزار همراه
business software
نرم افزارهای تجاری
canned software
نرم افزار اماده
scalable software
برنامه کاربردی گروهی که میتواند کاربردن بیشتری را روی شبکه بدون نیاز به گسترش نرم افزار جدید جا دهد
presentation software
برنامه نرم افزاری که به کاربر امکان ایجاد نمایش تجاری با گراف و داده و متن و تصویر میدهد
mathematical software
نرم افزار ریاضی
manufacturer's software
نرم افزار سازنده
communications software
نرم افزار مخابراتی
library software
نرم افزار کتابخانهای
integrated software
نرم افزار مجتمع
custom software
نرم افزار مشتری
packaged software
بسته پیش نوشته
beta software
نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
bespoke software
نرم افزاری بکه برای یک نیاز خالص مصرف کننده نوشته شده است
application software
نرم افزار کاربردی
software engineer
مهندس نرم افزار
software encryption
پنهان کردن نرم افزاری
software documents
مستندات نرم افزاری
software development
توسعه نرم افزاری
software contigration
پیکربندی نرم افزار
software compatible
همسازی نرم افزاری
software compatible
سازگاری نرم افزاری
software compatible
نرم افزار سازگار
software compatability
سازگاری نرم افزاری
software company
شرکت نرم افزاری
software broker
دلال نرم افزار
software base
مبنای نرم افزار
compatible software
نرم افزار سازگار
packaged software
نرم افزار بستهای
port
[software]
دریچه ای
[مدار و اتصالی]
که امکان ارسال و دریافت داده را میدهد
[نرم افزار]
[رایانه شناسی]
toolkit software
بسته نرم افزاری که به شخص امکان توسعه کاربردهای خاص خود رابسیار ساده تر از حالتی که شخصا" تمام یک برنامه رامی نویسد فراهم می اورد
systems software
نرم افزار سیستم
system software
نرم افزار سیستم
unbundled software
نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
statistical software
نرم افزار اماری
software transportability
قابلیت انتقال نرم افزاری
software tool
ابزار نرم افزار
software science
علم نرم افزار
software security
امنیت نرم افزاری
wizard
[software]
دستیار
software resources
منابع نرم افزار
software switch
گزینه نرم افزاری
software system
سیستم نرم افزاری
software publisher
ناشر نرم افزار
software protection
حفافت نرم افزاری
home management software
برنامههای طراحی شده جهت استفاده داخلی
public domain software
نرم افزارعمومی یا همگانی
public domain software
نرم افزار همگانی
home grown software
برنامههای نوشته شده توسط استفاده کنندگان سیستم کامپیوتری
menu driven software
نرم افزارهای فهرست گرا
This software doesn't run on Windows.
این نرم افزار در سیستم ویندوز کار نمی کند.
command
دستور
command
فرمان دستوردادن
command
امر
command
کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
command
امریه
command
یکان قرارگاه عمده
command
فرماندهی
command.com
در -MS DOS فایل برنامهای که حاوی مفسر دستورات سیستم عامل است این برنامه همیشه در حافظه مقیم است و دستورات سیستم را تشخیص میدهد و به عمل تبدیل میکند
command
یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
command
فرمان
command
فرمایش
command
حکم
command
امرکردن
second in command
معاون
second in command
معاون فرماندهی جانشین فرماندهی
self command
خودداری
specified command
نیروی اختصاصی
command.com
COCO.ANDفایل
command
سرکردگی فرماندهی
command
فرمان دادن
specified command
فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
under command
تحت کنترل
command
حکم کردن
self command
خودفرمانی
at my command
به فرمان من
self command
کف نفس
under command
زیرفرماندهی
commodity command
یکان امادکالاهای مصرفی
joint command
فرماندهی مشترک
joint command
یکان مشترک
commodity command
فرماندهی اماد
internal command
فرمان درونی
full command
کنترل کامل
logistical command
فرماندهی لجستیکی
comp command
COفرمان P
full command
اداره کامل
external command
فرمان برونی
embeded command
فرمان تعبیه شده
dosmount command
فرمان پیاده کردن
direct command
فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
external command
فرمان خارجی
filter command
فرمان FILTER
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
combined command
فرماندهی مرکب
continuity of command
مداومت فرماندهی
logistical command
یکان لجستیکی
major command
یکان عمده
command module
نقشهراهنما
word of command
فرمان انتصاب
word of command
فرمان نظامی
unified command
نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
unified command
فرماندهی متحد
support command
فرماندهی پشتیبانی
type command
نوع یکان ناو گروه
type command
فرماندهی ناو گروه
transient command
فرمان ناپایدار
to perform a command
فرمانی را اجرا کردن
terminal command
فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
tactical command
یکان تاکتیکی
tactical command
فرماندهی تاکتیکی
support command
فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
sequence of command
ترتیب توالی فرامین
Send To command
دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
major command
فرماندهی عمده قسمت عمده ارتشی
national command
یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور
operational command
فرماندهی از نظر عملیاتی
operator command
فرمان متصدی
oversea command
یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
preparatory command
فرمان خبر
preparatory command
فرمان حاضرباش
resume command
به دست گرفتن فرماندهی شروع فرماندهی
retraining command
یکان بازاموزی
retraining command
قسمت ندامتگاه
scheme of command
طرح عملیاتی یکان
scheme of command
طرح فرماندهی
sealift command
فرماندهی حمل و نقل دریایی
sealift command
یکان حمل و نقل دریایی
support command
یکان پشتیبانی
command net
شبکه فرماندهی
high command
فرماندهی عالی
high command
سرفرماندهی
command liaison
افسر رابط فرماندهی
command key
کلید فرمان
administrative command
یکان اداری
administrative command
فرماندهی اداری
air command
فرماندهی نیروی هوایی
air command
یکان هوایی
command posts
پاسگاه فرماندهی
command posts
پست فرماندهی
command mode
وضعیت دستوری
command mode
حالت فرماندهی
command liaison
شبکه رابط یکان
command economies
اقتصاد دستوری
command economy
اقتصاد دستوری
command post
پست فرماندهی
command post
پاسگاه فرماندهی
air command
فرماندهی هوایی
command heading
مسیرپیش بینی شده
command heading
مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل
channel command
فرمان کانال
command channels
سلسله مراتب فرماندهی سلسله مراتب
combined command
یکان مرکب
command altitude
ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
command and control
کنترل و فرماندهی
command automatism
فرمانبری مطلق
command axis
محور حرکت یکان
chain of command
سلسله مراتب فرماندهی
chain of command
سلسله مراتب
airlift command
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
area command
فرماندهی منطقه
command group
گروه فرماندهی
AT command set
حالتی در مودم که آماده پذیرش دستورات با استفاده از مجموعه دستورات Hayes AT است
command ejection
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
command detonated
منفجر شونده از راه دور قابل انفجار با فرمان دور
AT command set
مجموعهای استاندارد از دستورات برای کنترل کردن یک مودم که توسط Hayes Coprotion ایجاد شده است
base command
فرماندهی پایگاه
command axis
محورحرکت قرارگاه فرماندهی محور ارتباط فرماندهی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com