English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
software house خانه نرم افزاری
software house مرکز نرم افزاری
Other Matches
software هر برنامه یا گروه برنامه هایی که نحوه اجرای نرم افزار را مشخص میکند و شامل سیستم عامل , پردازشگر کلمه و برنامههای کاربردی است
software مجموعه کامل برنامه ها
software که امکان اجرای کار مشخص را فراهم میکند
software نرم افزار
custom software نرم افزار مشتری
toolkit software بسته نرم افزاری که به شخص امکان توسعه کاربردهای خاص خود رابسیار ساده تر از حالتی که شخصا" تمام یک برنامه رامی نویسد فراهم می اورد
bundled software نرم افزاری که همراه با قیمت کامپیوتر فروخته میشود
bundled software نرم افزار همراه
canned software نرم افزار اماده
integrated software نرم افزار مجتمع
software engineering مهندس نرم افزار
software engineer مهندس نرم افزار
beta software نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
manufacturer's software نرم افزار سازنده
software broker دلال نرم افزار
software company شرکت نرم افزاری
software compatability سازگاری نرم افزاری
software compatible نرم افزار سازگار
software compatible سازگاری نرم افزاری
software compatible همسازی نرم افزاری
software contigration پیکربندی نرم افزار
software development توسعه نرم افزاری
library software نرم افزار کتابخانهای
anthropomorphic software نرم افزاری که به آنچه کاربر می گوید عکس العمل نشان میدهد
application software programs application
application software نرم افزار کاربردی
software documents مستندات نرم افزاری
software encryption پنهان کردن نرم افزاری
bespoke software نرم افزاری بکه برای یک نیاز خالص مصرف کننده نوشته شده است
software engineering مهندسی نرم افزار
software engineers مهندسین نرم افزار
software oriented نرم افزارگرا
software piracy دزدی نرم افزار
software portability قابلیت حمل نرم افزار
software product محصول نرم افزاری
software protection حفافت نرم افزاری
software publisher ناشر نرم افزار
software science علم نرم افزار
software security امنیت نرم افزاری
software switch گزینه نرم افزاری
software system سیستم نرم افزاری
software tool ابزار نرم افزار
software transportability قابلیت انتقال نرم افزاری
systems software نرم افزار سیستم
system software نرم افزار سیستم
software piracy سرقت نرم افزاری
software package بسته پیش نوشته نرم افزاری
software ergonomics کارسنجی نرم افزار
communications software نرم افزار مخابراتی
compatible software نرم افزار سازگار
software flexibility انعطاف پذیری نرم افزار
software librarian بایگان نرم افزار
software license امتیاز نرم افزار
software license مجوز نرم افزار
software maintenance نگهداری نرم افزار
software mointor مبصر نرم افزاری
software mointor دیده بان نرم افزاری
unbundled software نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
software mointor برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
wizard [software] دستیار
software package بسته نرم افزاری
statistical software نرم افزار اماری
port [software] دریچه ای [مدار و اتصالی] که امکان ارسال و دریافت داده را میدهد [نرم افزار] [رایانه شناسی]
scalable software برنامه کاربردی گروهی که میتواند کاربردن بیشتری را روی شبکه بدون نیاز به گسترش نرم افزار جدید جا دهد
mathematical software نرم افزار ریاضی
business software نرم افزارهای تجاری
presentation software برنامه نرم افزاری که به کاربر امکان ایجاد نمایش تجاری با گراف و داده و متن و تصویر میدهد
software resources منابع نرم افزار
packaged software نرم افزار بستهای
software base مبنای نرم افزار
packaged software بسته پیش نوشته
public domain software نرم افزارعمومی یا همگانی
command driven software نرم افزار فرمان گرا
menu driven software نرم افزارهای فهرست گرا
public domain software نرم افزار همگانی
software command language زبان فرمانی نرم افزاری
home management software برنامههای طراحی شده جهت استفاده داخلی
home grown software برنامههای نوشته شده توسط استفاده کنندگان سیستم کامپیوتری
This software doesn't run on Windows. این نرم افزار در سیستم ویندوز کار نمی کند.
her house خانه ان زن
house 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house مجلس
house شرکت
her house خانه اش
house خانه نشین شدن
house سرای
house خانه
house قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
in house درون ساختمان یک شرکت
in-house درون ساختمان یک شرکت
house منزل
house محکم کردن
house جا دادن
house جایگاه جا
the house over the way خانه روبرو
house خاندان
house برج
house اهل خانه اهل بیت
house جادادن
house منزل دادن پناه دادن
house منزل گزیدن
house of d. توقیف گاه
to keep house خانه داری کردن
to keep house خانه نشین شدن
house of d. زندان موقتی
to let a house خانهای را اجاره دادن
house to get خانه اجارهای
house to let خانه اجارهای
Outside the house. بیرون از خانه
It is not very far from our house. خیلی ازمنزل ما دورنیست
own a house خانهای دارم
This house is my own . این خانه مال خودم است ( اجاره یی نیست )
necessary house خلوت
necessary house محرم
necessary house نهانی
necessary house محرمانه
necessary house خصوصی
keep house خانه داری کردن
keep house <idiom>
keep house در خانه ماندن
He came out of the house. از منزل درآمد
house-to-house جستجویخانهبهخانه
on the house <idiom> مجاز درکاری
own a house دارای خانهای هستم
i do not know your house خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
i own that house من صاحب ان خانه هستم
solar house گلخانه شیشهای
station house ایستگاه کلانتری
station house مرکزکلانتری
Golden House [سرای رومی ساخته شده توسط نرو]
station house ایستگاه راه اهن
pot house ابجو فروشی خرابات
slaughter house سلاخ خانه مسلخ
slaughter house کشتارگاه
poor house گدا خانه
summer house خانه تابستانی
summer house کوشک
safe house خانه امن
poor house مسکین خانه
poor house نوانخانه
pot house میخانه
porter house جایگاه فروش و صرف ابجووکباب و مانند انها
house of justice عدالتخانه
power house کارخانه برق
printing house چاپخانه
pump house تلمبه خانه
range house دفتر میدان تیر
range house اطاق انبارمیدان
ranch house خانه یک اشکوبه
rest house مهمان سرا
round house بازداشت گاه اطاق عقبی درعرشه بالای کشتی
poor house دارالمساکین
auction house شرکی کهکارش برگزار کردن حراج باشد
How dirty the house is ! چقدر خانه کثیف است
bring the house down <idiom> باعث خنده زیاد دربین تماشاچیان
house of cards <idiom>
trap house محل خروج هدفهای متحرک
Where is the guest house? مهمانسرا کجاست؟
speciality of the house غذای مخصوص طبخ منزل
clean house پاک کردن
clean house پاکیزه کردن
His house was redeemed . خانه اش از گرو در آمد ( در آورد )
As I entered the house… هینطور که وارد خانه شدم
country house خانهروستایی
doll's house خانهعروسکی
free house مغازهایکهچندیننوعآبجومیفروشد
house guest میهمان
house servant خدمتکارمنزل
publishing house خانهنشر
To let (rent out) a house. خانه ای رااجاره دادن
I have no claim to this house. نسبت به این خانه ادعایی ندارم
To vacate a house. خانه ای را خالی کردن ( بلند شدن از محل )
The house burned down . خانه سوخت
clean house تمیز کردن
clean house زدودن
archery-house روزنه باریک تیزاندازی
dike-house خاک ریز
farm-house خانه رعیتی
gin-house [ساختمان مزرعه با طرح مدور یا چند گوشه]
hall-house تالار باز
ice-house [ساختمان یخچال مانند]
long-house مسکن اشتراکی
house of cards ساختمان سست بنیاد [اصطلاح مجازی]
house of cards طرح پوشالی [اصطلاح مجازی ]
house of cards ساختمان با ورقهای پاسور
dike-house سنگر
dead-house مرده شوی خانه
bath-house حمام عمومی
block-house دژ چوبی
bone-house [جایی برای نگهداری استخوان مردگان]
cap-house خرپشته
cap-house سرستون
chapter-house ساختمان جلسات
charnel-house [انبار استخوان مردگان]
coach-house ساختمان خدمه [در کنار ساختمان اصلی]
common-house نشیمنگاه صومعه
culver-house [سوراخی در کبوترخانه]
[the house] is haunted [این خانه] روح دارد
acid house نوعی موسیقی رقص کهاصولا با استفاده از مواد مخدر توهمزا همراه است
summer house کلاه فرنگی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com