Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 63 (2 milliseconds)
English	Persian
soldier's deposits	حسابهای پس انداز سربازان
Other Matches
soldier	نظامی شدن
soldier	سپاهی سربازی کردن
soldier	نظامی
soldier	سرباز
f.soldier	همنوع
soldier	فرد نظامی
soldier's manual	ائین نامه راهنمای سربازان
foot soldier	سرباز پیاده نظام
seasoned soldier	سرباز ورزیده و جنگ دیده
soldier ship	سربازی
soldier of fortune	سرباز جویای نام وثروت
soldier's manual	کتاب راهنمای سرباز
the soldier's occupation	شغل سربازی
to p a soldier to duty	سربازی را به پاسگاهی مامور کردن
he was meant for a soldier	او برای سربازی در نظرگرفته بودند
The soldier had been blinded in the war .	چشم های سرباز درجنگ کور شده بودند
to invalid a soldier home	سربازیرا بواسطه ناتوانی ازخدمت رها کردن
deposits	ذخیره کانسار
deposits	ته نشین
deposits	ترسیب
deposits	نهشته
deposits	نوشتن داده روی یک ثبات یا محل ذخیره سازی
deposits	پوشاندن سطح با لایه نازکی از ماده
deposits	چاپ گرفتن ازکل یا بخشی از فضای حافظه
deposits	لایه نازکی از ماده که روی سطح قرار دارد
deposits	ذخیره رسوب
deposits	رسوب
deposits	: ته نشین کردن گذاشتن
deposits	پس انداز
deposits	کنار گذاشتن
deposits	سپردن پس اندازکردن
deposits	سپردن ذخیره سپردن
deposits	سرمایه گذاری کردن
deposits	پس مانده
deposits	به حساب بانک گذاشتن
deposits	ته نشینی
deposits	سپرده
deposits	ته نشست ته نشین
deposits	گرو
deposits	پول بیعانه
deposits	: سپرده
deposits	نهشت
deposits	ذخیره معدنی
deposits	رسوب کردن
deposits	ایداع
deposits	ودیعه گذاشتن ذخیره کردن
deposits	ذخیره ودیعه
deposits	پیش پرداخت
deposits	ودیعه
deposits	امانت
time deposits	سپردههای مدت دار
time deposits	مطالبه نقدی موجل از بانک
organic deposits	رسوبهای الی
special deposits	سپردههای ویژه
public deposits	سپردههای عمومی
pelagic deposits	نهشتهای دریامیانی
organic deposits	نهشتهای الی
furnace deposits	ته نشستهای کوره
deltaic deposits	نهشتهای دلتایی
chemical deposits	نهشتهای شیمیایی
certificate of deposits	گواهی نامه سپرده
tidal mud deposits	گل رسوب شده حاصل از جزرو مد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com