Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
sole agent
نماینده انحصاری
sole agent
نماینده منحصر بفرد
Other Matches
sole
کف پا
sole
مجرد
sole
ازدواج نکرده
sole
تنها انحصاری
sole
انحصاری
sole
تیر کف
sole right
حق انحصاری
sole
ته چوب گلف
sole
منحصر بفرد
sole
تخت کفش
sole
تخت
sole
زیر قسمت ته هر چیز
sole
شالوده تنها
sole
یگانه
sole
منحصربفرد
sole
تخت زدن
sole
تنها
sole trap
ضربه با کف پا
sole offspring
فرزند منحصر بفرد
sole owner
مالک منحصر
sole plate
بالشتک
sole plate
کف پنجره
sole representative
نماینده منحصر بفرد
sole selling right
حقوق فروش انحصاری
middle sole
لژمیانی
sole kick
ضربه با کف پا
sole argument
دلیل منحصربفرد
feme sole
زن بی شوهر
feme sole
زن غیرمحصنه
half sole
نیم تخت انداختن
sole tenant
مستاجر انحصاری مستاجری که شریک ندارد
sole a for iran
تنهانماینده برای ایران نماینده انحصاری برای ایران
lemon sole
ماهیخوراکی
sole arbitrator
حکم یا داور انحصاری
sole arbitrator
داور منفرد
sole argument
یگانه دلیل
half sole
نیم تخت
sole argument
تنها دلیل
half sole
نیم تخت زدن
vinyl grip sole
کفبستهوینلی
sole distributor contract
قرارداد توزیع انحصاری
sole of the foot kick
ضربه با کف پا
agent
پیشکار
agent
عامل
agent
واسطه
agent
ارگان
agent
ماده
agent
کاگزار
agent
واسطه عامل
agent
فرستنده
agent
عامل اطلاعاتی
agent
عنصر
agent
نماینده عامل شیمیایی خرج
agent
مامور
agent
نماینده
agent
گماشته وکیل
agent
مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
agent
وکیل
agent
برنامه یا نرم افزاری که روی یک ایستگاه کاری در شبکه اجرا میشود
agent
نرم افزار کارایی و اطلاعات آماری را درباره ایستگاههای کاری به مدیریت مرکزی شبکه ارسال میکند
nerve agent
گازعصب
mercantile agent
بازرگانی
mercantile agent
نماینده
masking agent
عامل پوشاننده
manufacturers' agent
نماینده تولیدکننده
nerve agent
عامل شیمیایی عصبی
news agent
روزنامه فروش
psychoactive agent
ماده روانگردان
proxy agent
نرم افزاری که دستورات مدیریت شبکه را ترجمه میکند تا به نرم افزار مدیریتی امکان دهد تا وسیلهای که از پروتکل دیگر استفاده میکند را کنترل کند
press agent
مامور اگهی و تبلیغ
precipating agent
عامل رسوب دهنده
oxidizing agent
عامل اکسنده
oxidizing agent
عامل اکسیداسیون
overseas agent
نماینده درکشور بیگانه
overseas agent
نماینده خارجی
news agent
خبرگزار
undercover agent
کارآگاه مخففی
manufacturers' agent
نماینده سازنده
land agent
دلال معاملات ملکی
law agent
نماینده قضایی
incapacitating agent
گازبیهوشی
manufacturer's agent
نماینده تولیدکننده
incapacitating agent
عامل بیهوش کننده
manufacturer's agent
نماینده سازنده
igniting agent
عامل احتراق
insurance agent
عامل بیمه
house agent
دلال خانه
undercover agent
مامورتحقیق مخففی
law agent
نماینده حقوقی
warning agent
گند گاز
fusing agent
عامل ذوب
forwarding agent
نماینده حمل و نقل
forwarding agent
متصدی حمل ونقل
insurance agent
نماینده بیمه
psychochemical agent
عامل عصبی
psychochemical agent
گاز عصبی
toxic agent
ماده سمی
toxic agent
عامل شیمیایی سمی
toxic agent
گاز سمی
universal agent
وکیل تام الاختیار
universal agent
وکیل مطلق الوکاله
vesicant agent
گاز تاول زا
vesicant agent
عامل شیمیایی تاول زا
vomiting agent
گازاستفراغ اور
vomiting agent
عامل تهوع اور
wetting agent
ماده خیس کننده
wetting agent
عامل خیس کننده
secret agent
مامور مخفی
secret agent
جاسوس
estate agent
فروشندهزمینوملک
publicity agent
نمایندهافکارعمومی
stripping agent
ماده رنگ بر
stripping agent
رنگ زدا
thickening agent
عامل غلیظ کننده
stripping agent
عامل رنگ گیر
reducing agent
عامل کاهنده
releasing agent
عامل رهاکننده
resolving agent
عامل تفکیک کننده
scholastic agent
دلال تدریس
scholastic agent
شاگرد پیدا کن
sequestering agent
عامل کمپلکس دهنده
sequestering agent
عامل منزوی کننده
shiping agent
کارگزار بارگیری کشتی
shiping agent
حق العمل کار بارگیری کشتی
shipping agent
شرکت حمل
shipping agent
موسسه حمل کالا
shipping agent
اژانس حمل
shipping agent
نماینده شرکت کشتیرانی
smoke agent
عامل شیمیایی دودانگیز
smoke agent
ماده دودانگیز
special agent
وکیل یا نماینده مقیدالوکاله
sales agent
نماینده فروش
washing agent
مواد شوینده
choking agent
گاز خفه کن
biological agent
عامل زیستی
biological agent
عامل میکربی
antiplant agent
عامل ضد رویش گیاهان
antimateriel agent
عامل مخصوص فاسد کردن اماد
antimateriel agent
عامل فساد اماد
anticrop agent
عامل ضدمحصولات کشاورزی
anticrop agent
عامل ضد غلات
alloying agent
عنصر الیاژی
alkylation agent
عامل الکیل دار کننده
alkylating agent
عامل اکلیل دار کننده
agent representative
عامل
bleaching agent
عامل رنگبر
blister agent
عامل تاول زا
choking agent
عامل خفه کننده
chlorinating agent
عامل کلردار کننده
chemical agent
ماده شیمیایی
chemical agent
عامل شیمیایی
chelating agent
عامل کی لیت ساز
catalytic agent
عامل فعل وانفعال شیمیایی بوسیله اثرمجاورتی
casualty agent
عامل ایجاد تلفات و ضایعات
blowing agent
عامل پف کننده
blood agent
عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
blood agent
مدت پرواز
blister agent
گاز تاول زا
agent officer
افسر عامل پرداخت
agent net
شبکه اطلاعاتی
acidulating agent
اسیدی کننده
acetylizing agent
عامل استیل دار کننده
acetylating agent
عامل استیل دار کننده
accelerating agent
کاتالیزور
accelerating agent
ماده تسریع کننده
absorbing agent
عامل جذب
travel agent
بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
travel agent
سفر ارا
travel agent
سفرچین
double agent
عامل اطلاعاتی دو جانبه
free agent
بازیگر بدون قرارداد
acidulating agent
ماده اسیدی کننده
action agent
مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
agent de change
دلال ارزی
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
aerating agent
مادهای که به بتن اضافه میشود تا توزیع حبابهای هوا را در بتن یکنواخت نماید و اثر ان ازدیادمقاومت در مقابل یخبندانهای سخت میباشد
aerating agent
هوادهنده
adhesion agent
عامل چسبندگی
adhesion agent
چاشنی چسب افزا
adhesion agent
ماده تشدیدکننده خواص
adhesion agent
مایه چسب افزا
addition agent
عامل افزودنی
addition agent
ماده افزودنی
acylating agent
عامل اسیل دار کننده
agent provocateur
مامور اگاهی که با لباس مبدل در باندی کار میکند
forwarding agent
عامل حمل و نقل
drying agent
خشک کننده
dispersing agent
عامل پاشنده
emulsifying agent
عامل امولسیون کننده
diplomatic agent
وزیرمختار کاردار
diplomatic agent
سفیر
diplomatic agent
مامور سیاسی
developer agent
ماده فهور
developer agent
عامل فهور
detonating agent
عامل منفجر کننده
demasking agent
عامل عریانساز
degreasing agent
عامل پاک کننده روغن
dual agent
عامل دو جانبه
dual agent
عامل اطلاعاتی دو جانبه
foaming agent
عامل کف زای
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com