Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
sole distributor contract
قرارداد توزیع انحصاری
Other Matches
open-ended employment contract
[employment contract of unlimited duration]
قرارداد کار بدون مدت
distributor
موزع
distributor
دلکو
distributor
تقسیم برق توزیع کننده
distributor
توزیع کننده
take off distributor
اب پخشان
take off distributor
اب پخشکن مقسم برداشت اب
distributor
چکش برق
ignition distributor
دلکو
distributor duct
کانال توزیع کننده
distributor head
چکش برق
magneto distributor
دلکوی مگنت
distributor finger
انگشتی دلکو
cable distributor
قسمتکابلقرقرهایپیچشده
wire contact distributor
دلکوی تماسی
distributor service loop
خطسرویسپخش
high tension distributor
مقسم فشار قوی
jump spark distributor
دلکو با جرقه جهنده
sole
تیر کف
sole right
حق انحصاری
sole
تخت
sole
تنها
sole
ته چوب گلف
sole
مجرد
sole
منحصر بفرد
sole
ازدواج نکرده
sole
تنها انحصاری
sole
کف پا
sole
تخت زدن
sole
منحصربفرد
sole
زیر قسمت ته هر چیز
sole
شالوده تنها
sole
انحصاری
sole
تخت کفش
sole
یگانه
sole representative
نماینده منحصر بفرد
half sole
نیم تخت زدن
sole selling right
حقوق فروش انحصاری
lemon sole
ماهیخوراکی
middle sole
لژمیانی
sole tenant
مستاجر انحصاری مستاجری که شریک ندارد
sole arbitrator
داور منفرد
sole argument
تنها دلیل
sole agent
نماینده انحصاری
sole agent
نماینده منحصر بفرد
sole arbitrator
حکم یا داور انحصاری
sole argument
یگانه دلیل
feme sole
زن بی شوهر
feme sole
زن غیرمحصنه
sole argument
دلیل منحصربفرد
half sole
نیم تخت
sole kick
ضربه با کف پا
half sole
نیم تخت انداختن
sole plate
کف پنجره
sole a for iran
تنهانماینده برای ایران نماینده انحصاری برای ایران
sole plate
بالشتک
sole owner
مالک منحصر
sole offspring
فرزند منحصر بفرد
sole trap
ضربه با کف پا
vinyl grip sole
کفبستهوینلی
sole of the foot kick
ضربه با کف پا
contract with
عقد کردن
in contract
طبق قرارداد
contract
قرردادبستن
contract
:قرارداد
contract
عقد
contract
تعهد
contract
پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract
منقبض کردن
contract
مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
contract
قرارداد بستن
contract
کنترات پیمان .
contract
: پیمان بستن
contract
مقاطعه کاری کردن
contract
کنترات کردن منقبض کردن
contract
منقبض شدن مخفف کردن
contract
پیمان
contract
قرارداد
contract
همکشیدن
contract
منقبض شدن
contract
دچارشدن
according to the contract no. ...
طبق قرارداد شماره ...
all in contract
قراداد کلی
all in contract
قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
by contract
بطور مقاطعه
to contract something from somebody
از کسی چیزی
[بیماری]
گرفتن
contract
مقاطعه
privity in contract
انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
void contract
عقد باطل
prime contract
قرارداد اصلی
we demand p in our contract
ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
unconditional contract
عقد منجز
privity of a contract
مسئوولیت طرفین قرارداد
privity of contract
مسئولیت طرفین قرارداد
value cost contract
پیمان بستن با قیمتهای پایه
validity of contract
صحت قرارداد
privity of contract
رابطه متعاقدین
provisions of a contract
شرایط قرار داد
provisions of a contract
مواد قرار داد
quasi contract
شبه عقد
quasi contract
شبه قرارداد
performance of a contract
اجرای قرارداد
parties to the contract
طرفین عقد
open contract
قرارداد باز
open contract
قرارداد غیر معین
operation of contract
نفوذ قرارداد
optional contract
عقد خیاری
optional contract
مجازی
optional contract
خیاری
written contract
پیمان نامه
optional contract
غیر واجب
parol contract
قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
parties to a contract
طرفین قرارداد
parties to the contract
متعاملین
parties to the contract
طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
parties to the contract
متعاقدین
quasi contract
عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
requirements of a contract
مقتضای عهد
social contract
اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
unilateral contract
پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract
قرارداد یک جانبه
unauthorized contract
عقد فضولی
to guarantee a contract
اجرای قراردادی راضمانت کردن
to draw up a contract
قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
to come within the scope of a contract
در حیطه یک قرارداد بودن
to put to contract
بمناقصه گذاشتن
the life of a contract
مدت یک قرارداد
the contract is still valid
خودباقی است
Bilateral contract.
پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
the contract is still valid
قراردادباعتبار
cottage contract
نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
unilateral contract
قراردادایقاعی
revocable contract
عقد جایز
revocable contract
عقد مجاز
validity of a contract
اعتبار قرارداد
social contract
قرارداد اجتماعی
reward contract
عقد جعاله
sales contract
قرارداد فروش
service contract
قرارداد خدمت
service contract
قرارداد انجام خدمت
valid contract
عقد صحیح
unilateral contract
تعهد یک جانبه ایقاع
service contract
قرارداد خدماتی
simple contract
قرارداد شفاهی
simple contract
عقد منعقد درسند عادی
social contract
قرار داد اجتماعی
stipulation of a contract
مفاد قرارداد
negotiated contract
قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
contract record
سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
contract of affreightment
قرارداد اجاره کشتی
contract note
سند مقاطعه توافق نامه
contract note
سند قرارداد
contract guarantee
ضمانت قرارداد
contract guarantee
ضمانتنامه قرارداد
contract for supply
قرارداد جهت ارائه کالا
contract curve
منحنی قرارداد
contract curve
منحنی مبادله
contract control
کنترل دینامیکی
contract control
کنترل تغایر
contract of affreightment
قراردادحمل
contract of farmletting
مزارعه
contract quantity
حجم قرارداد
contract period
مدت قرارداد
contract period
دوره قرارداد
contract of sales
قرارداد فروش
contract of sale
عقد بیع
contract of sale
قرارداد فروش
contract of reward
جعاله
contract of guarantee
عقد ضمان
contract of guarantee
ضمان عقدی
contract of farmletting
قرارداد مزارعه
contract clause
شرط متعارف در هر قرارداد
conditions of contract
شرایط قرارداد
breach of contract
تخلف از قرارداد
breach of contract
نقض مفادقرارداد
breach of contract
نقض قرارداد
bilateral contract
قرارداد دو جانبه
based on a contract
قراردادی
award a contract
قراردادی را واگذار کردن
avoidance of a contract
لغو یک قرارداد
assignment of contract
انتقال قرارداد
completion of a contract
انجام یک قرارداد
completion of a contract
انجام دادن قرارداد
conditional contract
عقد معلق
conditional contract
عقد مشروط
conclusion of a contract
مبایعه
conclusion of a contract
parties two between asale of
enter into a contract
منعقد کردن عقد
enter into a contract
عقد بستن
conclude a contract
منعقد کردن عقد
conclude a contract
عقد بستن
composition contract
قرارداد ارفاقی
completion of contract
امضای قرارداد
assignment of contract
واگذاری قرارداد
contract scheduling
برنامه ریزی قرارداد
marriage contract
عقد نکاح
haulage contract
قرارداد حمل و نقل
parties to a contract
طرفین متعاهدین
guarantee a contract
اجرای قراردادی را ضمانت کردن
gratuitous contract
عقد غیر معوض
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com