Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 191 (9 milliseconds)
English	Persian
solid rubber tyre	لاستیککائوچوییسفت
Other Matches
tyre	لاستیک اتومبیل
tyre	تایر
tyre	لاستیک چرخ
tyre	دوره چرخ
tyre	لاستیک
tyre valve	ذریچهلاستیک
tyre pump	پمپتایر
Would you change the tyre please?	آیا ممکن است لطفا لاستیک را عوض کنید؟
tyre inflator	پنچرگیری
spare tyre	لاستیک زاپاس
I've a flat tyre.	یک طایر اتومبیلم پنچر شده است.
radial tyre	لاستیکشعاعی
Please check the spear tyre, too.	لطفا تایر زاپاس را هم کنترل کنید.
The tyre is punctured (flat).	لاستیک سوراخ شده
inflated guiding tyre	مسطحراهنما
The car has a flat tyre.	باد یکی از لاستیکها ی اتومبیل خالی شده
belted radial tyre	تایرباتسمهشعاعی
cross-ply tyre	لایهعرضیلاستیک
inflated carrying tyre	لاستیکعاجدار
inflated guiding tyre	لاستیک
to have a flat tire [tyre]	پنچر بودن [لاستیک اتومبیل ]
car tyre [British]	تایر ماشین
Could you check the tyre pressure?	آیا ممکن است باد تایر را کنترل کنید؟
car tyre [British]	چرخ ماشین
flat tyre [British]	چرخ پنچر
rubber	لاستیک
rubber	کائوچو لاستیکی
rubber	رزین
rubber	ابریشمی یا کاپوت مالنده یاساینده
foam rubber	لاستیک متخلخل
full rubber	حرکت هریک از این سطوح تااخرین حد ممکن
rubber stopper	درپوش لاستیکی
hard rubber	لاستیک سخت
foam rubber	ابر حمام ابرلاستیکی
foam rubber	اسفنج لاستیکی
india rubber	ساخته شده از لاستیک
india rubber	لاستیک هندی
sponge rubber	ابرحمام
synthetic rubber	لاستیک مصنوعی
butyl rubber	لاستیک بوتیل
cold rubber	لاستیک سرد
synthetic rubber	لاستیک ساختگی
coral rubber	لاستیک کورال
crepe rubber	کرپ
crepe rubber	لاستیک تخت کفش
crepe rubber	لاستیک کرپ
hevea rubber	لاستیک طبیعی
rubber tile	فرش لاستیکی
synthetic rubber	لاستیک همگذاشت
rubber separator	میان گیر لاستیکی
rubber bands	نوارکش
rubber bitumen	لاستیک قیری
rubber banding	قابلیتی از CAD که به یک مولفه اجازه میدهد تا درطول صفحه نمایش بوسیله قلم الکترونیکی یا دستگاه ماوس به مکان مورد نظرکشیده شود
rubber bands	نوار لاستیکی
rubber band	کش
rubber band	نوارکش
rubber band	نوار لاستیکی
rubber banding	مراجعه شود به GLASTIC BANDING
rubber bands	کش
to metallizo rubber	گوگرد زدن پلاستیک و انراکشدارتر کردن
natural rubber	کائوچو
natural rubber	لاستیک طبیعی
hevea rubber	کائوچو
rubber tube	لوله لاستیکی
rubber plants	درخت کائوچو
rubber stamps	با مهر لاستیکی مهر کردن
rubber bulb	بالبسائنده
rubber stamp	تصدیق کردن
rubber stamp	با مهر لاستیکی مهر کردن
rubber stamp	مهر لاستیکی
rubber ferrule	حلقهلاستیکیبهعصا
rubber mat	کنارهلاستیکی
rubber thread	ریسمانلاستیکی
rubber bullet	پاککنتوپی
rubber stamps	مهر لاستیکی
rubber plant	درخت کائوچو
to burn rubber	بوکس و باد کردن چرخ
rubber stamps	تصدیق کردن
rubber-stamp	مهر لاستیکی
rubber-stamp	با مهر لاستیکی مهر کردن
india rubber	لاستیک
india rubber	کائوچو
rubber boot	چکمهلاستیکی
rubber-stamps	تصدیق کردن
rubber-stamps	با مهر لاستیکی مهر کردن
rubber-stamps	مهر لاستیکی
rubber-stamping	تصدیق کردن
rubber-stamping	با مهر لاستیکی مهر کردن
rubber-stamped	مهر لاستیکی
rubber-stamping	مهر لاستیکی
rubber-stamped	با مهر لاستیکی مهر کردن
rubber-stamp	تصدیق کردن
rubber-stamped	تصدیق کردن
rubber snaffle bit	لجام لاستیکی
foam-rubber insulation	عایقاسفنجیلاستیکی
thread rubber separator	میانگیر نخدار
flexible rubber hose	شلنگلاستیکیانعطافپذیر
rubber covered wire	سیم با روکش لاستیکی
wiper blade rubber	تیغهپاککنندهبرفپاککن
solid	جسم [بدن]
solid	بدن [کالبد]
solid	تنه
solid	تن
solid looking	دارای قیافه جامد وبیروح
solid	سه بعدی سایه دار ایجاد میکند
solid	یکسان فضائی
solid	یکپارچه
solid	توپر سخت محکم
solid	دج
solid	قابل اطمینان
solid	توپر نیرومند
solid	سخت
solid	سخت پا
solid	تیمی با بازیگران خوب
solid	خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
solid	رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
solid	ثابت
solid	توپر
solid	پر
solid	مکعب حجمی
solid	ز جسم
solid	جامد
solid	مکعب
solid	سه بعدی
solid	ماده جامد سفت
solid	چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
solid	محکم
solid	استوار
solid	یک پارچه
solid	منجمد سخت
solid	بسته
solid	ناب
solid	قوی خالص
solid figure	جسم [بدن]
solid color	رنگ یکدست
solid figure	بدن [کالبد]
solid state	نیمه هادی
solid figure	تن
solid fuel	سوخت جامد
It must have a solid foundation.	اساس کار باید محکم باشد
regular solid	کثیرالاضلاع پنج ضلعی منظم
Seven solid years.	هفت سال تمام (پیاپی،آز گار )
This is a very solid car.	این اتوموبیل خیلی محکم است
solid figure	تنه
solid shot	ساچمهخالص
solid line	خط پر
solid geometry	هندسه سه بعدی
solid geometry	هندسه فضایی
solid geometry	هندسه ی فضایی
solid wire	سیم تک رشته
solid sodding	پوشش یکدست چمنی
solid support	تکیه گاه جامد
solid state	حالت جامد
solid solution	کریستال مخلوط
solid solution	محلول جامد
solid shaft	محور توپر
solid propellant	سوخت جامد
solid partition	جداگر یکپارچه
solid jet	فوران پر
solid floor	کف زیر بر
solid door	لنگه در توپر
solid dike	اب بند
of solid build	خوش بنیه
monoatomic solid	جامد تک اتمی
solid body	جسم سخت
crystalin solid	جامد متبلور
solid angle	زاویه سه بعدی مخروط وامثال ان
color solid	سه بعدی رنگ نما
solid angle	زاویه فضایی
solid dam	سد کور
solid-state	مربوط به وسایل نیمه هادی
solid-state	وسیله ذخیره حافظه با وضعیت ساکن
solid dam	سد بی دررو
solid-state	وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
airless solid injection	تزریق بدون کمپرسور
solid-state laser	لیزر حالت جامد [فیزیک]
gas solid chromatography	کروماتوگرافی گاز- جامد
solid-shade dyeing	رنگرزی یکنواخت
solid state cartridge	کارتریج حالت جامد
substitutional solid solution	محلول جامد جانشینی
unit solid angle	زاویه واحد فضایی
solid-rocket booster	راکدثابتبالارونده
solid state physics	فیزیک حالت جامد
solid state diffusion	پخش حالت جامد
solid state device	دستگاه حالت جامد
solid state component	مولفهء حالت جامد
solid state circuitry	مدارات حالت جامد
solid state cartridge	کارتریج نیمه هادی
solid-shade dyeing	یکدست و همرنگ
Iranian goods are usally solid.	جنس ساخت ایران غالبا" محکم است

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com