English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
solid state cartridge کارتریج حالت جامد
solid state cartridge کارتریج نیمه هادی
Other Matches
solid state حالت جامد
solid-state وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
solid-state مربوط به وسایل نیمه هادی
solid-state وسیله ذخیره حافظه با وضعیت ساکن
solid state نیمه هادی
solid state circuitry مدارات حالت جامد
solid state physics فیزیک حالت جامد
solid-state laser لیزر حالت جامد [فیزیک]
solid state diffusion پخش حالت جامد
solid state component مولفهء حالت جامد
solid state device دستگاه حالت جامد
national [state, federal state] <adj.> دولتی
national [state, federal state] <adj.> حکومتی
cartridge درایوی که یک دیسک یا نوار را در کارتریج به کار می گیرد
cartridge کارتریج ROM که روی چاپگر نصب میشود تا فاهر هر چاپ بهتری داشته باشد ولی هنوز نسبت به سایر خصوصیات محدود است
cartridge ایبدن چاپگر در یک کارتریج بسته
cartridge دیسک سخت قابل جابجایی
cartridge کاست قابل حمل حاوی دیسک یا نوار یا برنامه یاداده
cartridge جعبه نوار که شامل نوار مغناطیسی است
cartridge جعبه پلاستیکی که محفظه جوهر است
cartridge فشنگ
cartridge گلوله
cartridge کارتریج
cartridge پیکاپ گرامافون
cartridge محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
cartridge فیوز فشنگی
cartridge بخش متصل
cartridge کارتریجی که حاوی داده ذخیره شده است
cartridge که قابل نصب در کامپیوتر است و حاوی داده و برنامههای جانیبی ذخیره شده در قطعه ROM است
cartridge قاب نوار
cartridge (rifle) گلولهتفنگ
cartridge (shotgun) گلولهتفنگشکاری
cartridge chamber گلولهفشنگ
cartridge drive درایوفشنگی
cartridge film فیلمفشنگی
cartridge mixer اجزایشیرآب
cartridge stem ساقهکارتریج
game cartridge محلورودیبازی
dummy cartridge فشنگ مشقی
dummy cartridge فشنگ اموزشی
cartridge belt نوار فشنگ
rom cartridge ROکارتریج
tape cartridge کارتریج نوار
ribbon cartridge کارتریج نوار
phone cartridge پیکاپ گرامافون
toner cartridge کارتریج جوهر
fuse cartridge فشنگ فیوز
emergency cartridge کارتریج اضطراری
magnetic cartridge پیکاپ مغناطیسی
cartridge case پوکه فشنگ
cartridge heater گرم کن فشنگی
cartridge box خشاب فشنگ
cartridge box جعبه فشنگ
cartridge case پوکه
cartridge shell بدنه پوکه فشنگ
cartridge font فونت کارتریج
cartridge fuse فیوز فشنگی
cartridge belt فانوسقه
cartridge shell بدنه پوکه
cartridge paper کاغذ مخصوصنقاشی
blank cartridge فشنگ بی گلوله
cartridge starter سیستم استارت موتور اصلی که توسط کارتریج قابل شارژی کار میکند
magnetic tape cartridge کارتریج نوار مغناطیسی
cartridge actuated device وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
knife-blade cartridge fuse فیوزفشنگیتیغهدار
solid بدن [کالبد]
solid ثابت
solid سه بعدی سایه دار ایجاد میکند
solid چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
solid رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود
solid خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
solid تن
solid قابل اطمینان
solid تنه
solid looking دارای قیافه جامد وبیروح
solid توپر
solid جسم [بدن]
solid یک پارچه
solid منجمد سخت
solid بسته
solid ناب
solid قوی خالص
solid استوار
solid محکم
solid سه بعدی
solid مکعب
solid ماده جامد سفت
solid ز جسم
solid جامد
solid یکسان فضائی
solid سخت پا
solid یکپارچه
solid توپر سخت محکم
solid مکعب حجمی
solid دج
solid پر
solid توپر نیرومند
solid سخت
solid تیمی با بازیگران خوب
solid partition جداگر یکپارچه
solid shaft محور توپر
solid angle زاویه فضایی
solid body جسم سخت
solid angle زاویه سه بعدی مخروط وامثال ان
solid floor کف زیر بر
solid propellant سوخت جامد
solid sodding پوشش یکدست چمنی
solid solution محلول جامد
This is a very solid car. این اتوموبیل خیلی محکم است
solid color رنگ یکدست
Seven solid years. هفت سال تمام (پیاپی،آز گار )
solid dam سد بی دررو
solid dike اب بند
solid door لنگه در توپر
solid geometry هندسه فضایی
solid geometry هندسه ی فضایی
solid jet فوران پر
solid line خط پر
It must have a solid foundation. اساس کار باید محکم باشد
solid solution کریستال مخلوط
solid figure بدن [کالبد]
solid fuel سوخت جامد
solid support تکیه گاه جامد
solid figure تنه
solid figure جسم [بدن]
solid figure تن
crystalin solid جامد متبلور
monoatomic solid جامد تک اتمی
solid geometry هندسه سه بعدی
color solid سه بعدی رنگ نما
solid wire سیم تک رشته
solid shot ساچمهخالص
of solid build خوش بنیه
solid dam سد کور
regular solid کثیرالاضلاع پنج ضلعی منظم
unit solid angle زاویه واحد فضایی
gas solid chromatography کروماتوگرافی گاز- جامد
solid rubber tyre لاستیککائوچوییسفت
substitutional solid solution محلول جامد جانشینی
solid-rocket booster راکدثابتبالارونده
solid-shade dyeing یکدست و همرنگ
airless solid injection تزریق بدون کمپرسور
solid-shade dyeing رنگرزی یکنواخت
Iranian goods are usally solid. جنس ساخت ایران غالبا" محکم است
the state effusion seminal causedby cleanness ofجنابت
to be in a state of a بیم داشتن
to be in a state of a هراسان بودن
to be in a state of f. پیوسته درتغییربودن
state حالت
to keep state شان یا مقام خودراحفظ کردن
to keep state خود را گرفتن
two state دو حالتی
state افهار داشتن افهارکردن
state مقام ورتبه
state جزء به جزء شرح دادن
state سیاسی رسمی وضع
state تعیین کردن حال
state دولتی
state کیفیت
state دولت
state دولتی حالت
state کشور
state کشوری
state ایالت
state جمهوری کشور
state ملت
state دولت استان
state ایالت کشوری
state چگونگی
state ابهت
state- تعیین کردن حال
state- جزء به جزء شرح دادن
state- دولت استان
state- مقام ورتبه
state- ابهت
state- توضیح دادن
state- تعیین کردن وقرار دادن
state- حال
state- وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state وضعیت
state- مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
corresponding state حالت متنافر
state- کیفیت
state- دولت
state- کشور
state- ایالت کشوری
state- دولتی
state- حالت
state- افهار داشتن افهارکردن
state- چگونگی
state- سیاسی رسمی وضع
state وضعیت چیزی
state مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
state حال
state- دولتی حالت
state افهار کردن وتصریح کردن
state توضیح دادن
state- کشوری
state- ملت
state- ایالت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com