English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
source data دادههای منبع
Search result with all words
data source منبع داده
source data automation خودکاری داده منبع
source data automation کنترل خودکار داده منبع
Other Matches
source در عمل کشیدن و قرار دادن , شی اصلی شی ای است که انتخاب شده است و پس کشیده شده است
source کامپیوتری که میتواند منبع را کامپایل کند
source 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
source که بعداگ توسط کامپایلر به کد ماشین تبدیل میشود
source نرم افزارای که به کاربر امکان تغییر دادن , حذف و افزودن دستورات در فایل اصلی برنامه میدهد
source فرم یا تنی که داده از آن بازیابی میشود تا وارد پایگاه داده ها شود
source مجموعه پانچ کارتها که حاوی کد اصلی برنامه است
source روش
source حرکت داده بین دو شبکه که داده را با Taken بررسی میکند و داده را به ایستگاه صحیح می فرستد
source برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
source نقط های که سیگنال ارسالی وارد میشود به شبکه
source نقط ه اصلی یا شروع
the source خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
second source منبع دوم
source مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
source خصوصیت برخی bridge ها که
source منبع برق
source منبع
source ماخذ
source منبع منشاء
source مایه مبداء
source چشمه
source سرچشمه
source ماخذ عامل یا جاسوس خارجی برای کسب اطلاعات
source منشاء
source استاندارد IEEE , IBM وغیره IBM و غیر IBM نوع Taken Ring امکان استاندارد bridge می دهند تا داده را ردو بدل کنند
source مبداء
source language زبان منبع
source file فایل مبدا
source document سند اصلی
source document سند منبع
source disk دیسک مبداء
source language 1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
image source منبع تصویر
source program برنامه مبداء
source of power منبع انرژی
source of power منبع قدرت
source listing لیست منبع
source listing لیست برداری منبع
source language زبان اصلی
source program برنامه منبع
source computer کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
message source منبع پیام
line source منبع خطی منبع شبکه
line source منبع خطی شکل
lighting source منبع روشنایی
light source منبع نور
information source منبع اطلاعات
incandescent source منبع ملتهب
excitation source منبع برانگیختگی
message source منشاء پیام
neutron source منبع نوترون
source computer کامپیوتر منبع
source code کد مبداء
source code کد منبع
radiation source منبع تشعشع
radio source چشمه شبه اختری
radio source چشمه اخترواره
quasistellar source چشمه اخترواره
power source منبع قدرت
discrete source چشمههای مجزا
source register ثبات منبع
source routine روال منبع
It is a source lf pride . مایه افتخار است
x ray source منبع اشعه رونتگن
welding source منبع جریان جوش
voltage source منبع فشار الکتریکی
voltage source منبع قدرت
voltage source منبع ولتاژ
voltage source منبع الکتریسیته
quasistellar source چشمه شبه اختری
source trait ویژگی پایه
The water is turbid from its source . <proverb> آب از سر چشمه گل آلود است .
Water must be stopped at its source . <proverb> آب را از سر بند باید بست .
extirpate the source of dispute قلع ماده نزاع
low frequency source منبع فرکانس پایین
basic source of food منابعاولیهغذا
light source colour رنگ منبع نور
data ارقام
data سوابق عناصر داده ها
known data عناصر تیرمعلوم
known data عناصر معلوم
data دادههای اماری
data داده
data داده ها
data مختصات
data سوابق دانسته ها
data اطلاعات
data مفروضات
data value مقدار داده
t data دادههای ازمون
data name نام داده
data redundancy حشو داده ها
data stream سیر داده
data strike چاهک داده ها
data structure ساخت داده ها
data structure ساختار داده ها
data structures ساختارهای داده
data table جدول داده ها
data tablet یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی صفحه داده دهی
data preparation امایش داده ها
data termianl پایانه دادهای
data reduction تقلیل داده ها کاهش داده ها
data redundancy زائد بودن داده ها
data register ثبات داده ها
data structure ساختمان داده ها
data set مجموعه داده ها
data set ترتیب داده
data set name نام مجموعه داده ها
data set دادگان
data sharing اشتراک داده
data security امنیت داده ها
data section بخش داده ها
data scope یک دستگاه مخصوص نمایش که کانال ارتباطات داده راکنترل نموده و محتوای اطلاعات منتقل شده روی ان را نمایش میدهد
data sheet برگ داده ها
data sheet ورق داده ها صفحه داده ها
data statement حکم دادهای
data retrieval بازیابی داده ها
data modification اصلاح داده ها
data organization سازمان داده ها
data origination اساس داده
data origination سرچشمه داده ها
data origination سر منشاء داده ها
data packet منبع ارسال سری داده در یک بسته
data packet نرم افزاری که حاوی یک رشته بررسی خطا میباشد
data plotter رسام داده ها
input data معطیات ورودی
data manipulation دستکاری داده ها
data modem modem
data model مدل داده
data mile میل
data medium رسانه داده ها
data medium داده رسان
data mask نقاب داده ها
data plotter رسم کننده داده ها
data management مدیریت داده ها
data mile میل دریایی
data rate نرخ
data rate میزان داده
data record رکورد داده ها
data recorder داده نگار
data recorder ضباط داده ها
data recording داده نگاری
data recording ضبط داده ها
data reduction داده کاهی
data pulse ضربان داده
data protection حفافت داده ها
data logging ضبط دادههای مربوط به حوادثی که در زمانهای متوالی اتفاق می افتند
data point نقطه داده
data preparation داده امایی
data preparation امایش داده ها اماده سازی داده مهیاسازی داده ها
data privacy محرمانه بودن داده ها
data processor داده پرداز
data processor پردازنده داده ها
data reduction تقلیل داده ها
raw data ارقام خام
raw data دادههای اولیه
raw data دادههای خام
quantitative data دادههای کمی
qualitative data دادههای کیفی
output data داده خروجی
original data داده اصلی
ordnance data اطلاعات مربوط به جنگ افزارو مهمات
ordinal data داده ترتیبی یا وصفی
objective data دادههای واقعی
objective data دادههای عینی
numeric data دادههای عددی
numeric data داده عددی
raw data داده خام
received data داده دریافت شده
replot data عناصر دوباره بردن هدفها
hunger for data میل شدید به داده ها
data panel دکمهاطلاعات
data hold ذخیرهاطلاعات
transmitted data دادههای ارسال شده
transmitted data دادههای مخابره شده
transaction data دادههای تراکنشی
tidal data دادههای کشندی
test data دادههای ازمایشی
test data دادههای ازماینده
technical data عوامل فنی
technical data اطلاعات فنی
symbolic data داده سمبلیک
serial data داده سری
sample data داده نمونه
restricted data اطلاعات طبقه بندی شده
nominal data داده اسمی
meteorological data اطلاعات هواسنجی
discrete data داده گسسته
digutal data داده رقمی
digital data داده دیجیتالی
digital data داده رقمی
data word کلمه داده
data verification بازبینی داده
data validation معتبرسازی داده
data unit واحدداده ها
data unit واحد داده
data type نوع داده ها
data transmission مخابره داده
data transmission ارسال داده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com