English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (9 milliseconds)
English Persian
source register ثبات منبع
Other Matches
second source منبع دوم
source کامپیوتری که میتواند منبع را کامپایل کند
source 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
source که بعداگ توسط کامپایلر به کد ماشین تبدیل میشود
source نرم افزارای که به کاربر امکان تغییر دادن , حذف و افزودن دستورات در فایل اصلی برنامه میدهد
source فرم یا تنی که داده از آن بازیابی میشود تا وارد پایگاه داده ها شود
source مجموعه پانچ کارتها که حاوی کد اصلی برنامه است
source مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
source در عمل کشیدن و قرار دادن , شی اصلی شی ای است که انتخاب شده است و پس کشیده شده است
source روش
source حرکت داده بین دو شبکه که داده را با Taken بررسی میکند و داده را به ایستگاه صحیح می فرستد
source برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
source نقط های که سیگنال ارسالی وارد میشود به شبکه
source نقط ه اصلی یا شروع
the source خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
source خصوصیت برخی bridge ها که
source استاندارد IEEE , IBM وغیره IBM و غیر IBM نوع Taken Ring امکان استاندارد bridge می دهند تا داده را ردو بدل کنند
source منشاء
source منبع برق
source منبع
source ماخذ
source مایه مبداء
source سرچشمه
source منبع منشاء
source چشمه
source مبداء
source ماخذ عامل یا جاسوس خارجی برای کسب اطلاعات
quasistellar source چشمه شبه اختری
radio source چشمه اخترواره
radio source چشمه شبه اختری
radiation source منبع تشعشع
quasistellar source چشمه اخترواره
source code کد منبع
source code کد مبداء
source computer کامپیوتر منبع
source computer کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
source data دادههای منبع
power source منبع قدرت
neutron source منبع نوترون
excitation source منبع برانگیختگی
image source منبع تصویر
incandescent source منبع ملتهب
information source منبع اطلاعات
light source منبع نور
lighting source منبع روشنایی
line source منبع خطی شکل
data source منبع داده
message source منبع پیام
message source منشاء پیام
discrete source چشمههای مجزا
source disk دیسک مبداء
source document سند منبع
source program برنامه مبداء
source routine روال منبع
source trait ویژگی پایه
voltage source منبع ولتاژ
voltage source منبع قدرت
voltage source منبع فشار الکتریکی
voltage source منبع الکتریسیته
welding source منبع جریان جوش
x ray source منبع اشعه رونتگن
source program برنامه منبع
source of power منبع انرژی
source document سند اصلی
source file فایل مبدا
source language زبان منبع
source language 1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
source language زبان اصلی
source listing لیست برداری منبع
source listing لیست منبع
source of power منبع قدرت
It is a source lf pride . مایه افتخار است
line source منبع خطی منبع شبکه
source data automation خودکاری داده منبع
source data automation کنترل خودکار داده منبع
extirpate the source of dispute قلع ماده نزاع
basic source of food منابعاولیهغذا
low frequency source منبع فرکانس پایین
The water is turbid from its source . <proverb> آب از سر چشمه گل آلود است .
Water must be stopped at its source . <proverb> آب را از سر بند باید بست .
light source colour رنگ منبع نور
register ثبات CPU که حاوی ادرس دستوربعدی برای پردازش است
register فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
register ثبات کاربردرحافظه اصلی ونه درCPU
register تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
register دستوری که میله آدرس آن حاوی ثباتی است که عملوند ذخیره شده است
register مهمترین ثبات داخلی ذخیره سازی درCPU که حاوی داده پردازش شدنی است
register ثباتی که حاوی شماره بیت وضعیت است مثل پرچم رقم نقلی صفریاسرریز
register مشابه 8481
register ثباتی درCPU که حاوی ادرس محل بعدی دستیابی باشد
register محل ذخیره سازی برای داده کنترل
register فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
register ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
op register ثباتی که حاوی کد عمل دستور در حال اجرا باشد
p register ثبات P
register نمایش محتوای تمام ثباتها
register ذخیره موقت دستورات اجرایی
register ثباتی درCPU که محل دستورات را ذخیره میکند
register ثباتی درکامپیوترکه قادربه ذخیره سازی تمام بیتهای یک آدرس است که بعداگ به عنوان واحد مجزا قابل پردازش هستند
register منطبق کردن
register نشان دادن
register در دفتر واردکردن
register نگاشتن
register ثبت کردن
register لیست یا فهرست
register پیچ دانگ صدا
register دفتر ثبت
register ثبات
to register نام نویسی کردن [ثبت کردن ]
register ثبت تیر کردن
register اسم نویسی کردن
register کفگیرک نشانه روی ثبت کردن
register رجیستر
register سجل
register ثبت رکورد
register نامنویسی
register شمارگر
register دفتر ثبت نام
register ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد.
register ذخیره موقت داده که در حافظه نوشته یا از حافظه خوانده میشود
in register روی هم افتاده
register ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
register 1-محل مخصوص درCPU
register ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
register که حاوی آدرس شروع برنامه است
register انجام عملی به یک محرک
in register مطابق
B register 1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register ثباتی درCPU
stack register ثبات پشته
status register ثبات وضعیت
storage register ثبات انباره
switch register ثبات راه گزین
air register تنظیم نوبت پرواز
arithmetic register ثبات حسابی
arithmetic register ثبات حسابی ثبات محاسباتی
air register تنظیم حرکات هوایی
base register ثبات پایه
base register ثبات مینا
bounds register ثبات کرانه ها
accumulator register مهمترین ثبات ذخیره سازی داخلی CUP که شامل نتیجه یک عمل یا کلمه داده پردازش شونده است
adjunct register ثبات بیت که در آن بیتهای ابتدایی اطلاعات کنترلی و سایر بیتها در اختیار برنامه است
address register ثبات ادرس
to register with the police نشانی خود را در اداره پلیس ثبت کردن [نقل منزل]
to register [with a body] اسم نویسی کردن [خود را معرفی کردن] [در اداره ای] [اصطلاح رسمی]
register offices اداره ثبت احوال
cash register صندوق پول شمار
cash register ماشین صندوقداری
electoral register لیستافراد دارایحقرای
treble register ثبتصدایزیر
bass register محلثیتصدایبم
accumulator register دستور تغییر محتوای آکومولاتور یک واحد کم یا زیاد
accumulator register آدرسی که توسط یک دستور در آکومولاتور قابل دستیابی است
register office اداره ثبت احوال
voucher register قسمت یا دفتر ثبت اسناد یااسناد هزینه
accumulator register ثبات انباشتگر
address register ثبات نشانی
cash register صندوق [محل پرداخت پول]
buffer register ثبات میانگیر
check register بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
register of patents دفتر ثبت اختراعات
register of commerce دفتر ثبت تجارتی
register length درازای ثبات
register capacity گنجایش ثبات
general register ثبات عمومی
general register ثبات کلی
parish register دفتر ثبت وقایع سه گانه
index register ثبات شاخص
next instruction register ثباتی در CPU که حاوی محل ای است که دستور بعدی باید ذخیره شود
input register ثبات ورودی
instruction register ثبات دستورالعمل
land register ثبت املاک
memory register ثبات حافظه
mask register ثبات نقابی
link register ثبات پیوند
relocation register ثبات جابجایی
sales register صندوق پول یا ماشین دخل مغازه
data register ثبات داده ها
document register ثبات
document register بایگانی
document register ثبت کردن سند
document register ثبت سند
arithmetic register ثبات ریاضی
cash register ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
control register ثبات کنترل
exchange register ثبات معاوضهای
shift register ثبات تغییر مکان
shift register ثبات تغییرمکان
discount register دفتر ثبت تخفیفها و امتیازاتی که از طرف فروشنده به خریدار داده شده است
memory address register ثبات نشانی حافظه
memory data register ثبات داده حافظه
delay line register ثبات با خط تاخیری
net register tonnage گنجایش خالص
current address register ثبات نشانی جریان
program state register ثبات حالت برنامه
general purpose register ثبات همه منظوره
dynamic shift register ثبات تغییر مکان پویا
statip shift register ثبات تغییر مکان ایستا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com