Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 155 (9 milliseconds)
English
Persian
special deposits
سپردههای ویژه
Other Matches
deposits
ذخیره رسوب
deposits
ذخیره معدنی
deposits
رسوب کردن
deposits
ایداع
deposits
ودیعه گذاشتن ذخیره کردن
deposits
ته نشین
deposits
لایه نازکی از ماده که روی سطح قرار دارد
deposits
چاپ گرفتن ازکل یا بخشی از فضای حافظه
deposits
پوشاندن سطح با لایه نازکی از ماده
deposits
نوشتن داده روی یک ثبات یا محل ذخیره سازی
deposits
نهشته
deposits
ترسیب
deposits
ذخیره کانسار
deposits
ذخیره ودیعه
deposits
سپرده
deposits
ته نشست ته نشین
deposits
گرو
deposits
پول بیعانه
deposits
: سپرده
deposits
به حساب بانک گذاشتن
deposits
سپردن ذخیره سپردن
deposits
کنار گذاشتن
deposits
: ته نشین کردن گذاشتن
deposits
رسوب
deposits
ته نشینی
deposits
پیش پرداخت
deposits
ودیعه
deposits
امانت
deposits
نهشت
deposits
پس انداز
deposits
سپردن پس اندازکردن
deposits
سرمایه گذاری کردن
deposits
پس مانده
organic deposits
رسوبهای الی
organic deposits
نهشتهای الی
pelagic deposits
نهشتهای دریامیانی
public deposits
سپردههای عمومی
soldier's deposits
حسابهای پس انداز سربازان
time deposits
مطالبه نقدی موجل از بانک
time deposits
سپردههای مدت دار
certificate of deposits
گواهی نامه سپرده
deltaic deposits
نهشتهای دلتایی
chemical deposits
نهشتهای شیمیایی
furnace deposits
ته نشستهای کوره
tidal mud deposits
گل رسوب شده حاصل از جزرو مد
special
<adj.>
ویژه
special
<adj.>
اضافه
special
<adj.>
خاص
special
مخصوص خاص
special
مخصوص
special
ویژه
special
مخصوصا
special
خاص
special
حرف چاپ اضافی که در محدوده استاندارد نوشتاری نیست
special
<adj.>
علاوه
special
حرف غیر عادی در یک نوشتار
special
سیستم برنامههای کاربردی مشخص و محدود
special
آنچه متفاوت یا غیر عادی است
special
استثنایی
special troops
یکانهای مخصوص
special symbol
نماد ویژه
special team
تیم ذخیره ها
special tribunal
دادگاه اختصاصی
special troops
یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
special staff
ستاداختصاصی
special staff
ستاد تخصصی
special purpose
یک منظوره
special purpose
خاص منظوره
special purpose
تک منظوره
special registrant
دفتر ثبت نام مخصوص
special relativity
نسبیت خصوصی
special school
اموزشگاه استثنایی
special services
خدمات مخصوص
special services
یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
special session
جلسه فوق العاده
special session
جلسه مخصوص
special sheaf
مروحه مخصوص
special verdict
رای هیات منصفه در حالتی که حقایق موضوع مطروحه را ان چنان که برایشان ثابت شده است اعلام و اخذ تصمیم را به دادگاه بسپارند
special verdict
تصمیم ویژه
special vertict
رایی که وقوع قضیهای راثابت میکندولی نتیجهای ازان نمیگیرد
special forces
نیروهای ویژه ضد چریک
[ارتشی ]
special session
نشست ویژه
special session
نشست فوق العاده
as a special exception
<adv.>
بطور استثناء
Are there any special fares?
آیا قیمت ارزانتر هم دارید؟
a special menu
صورت غذای مخصوص
Do you have any special rates?
آیا نرخهای ارزانتر دارید؟
special weapons
جنگ افزار مخصوص
special weapons
جنگ افزارهای ویژه
special effect
جلوههایویژه
special effects
جلوههای ویژه
special effects
تروکاژ
special mark
علامتمخصوص
Special Branch
سازمانپلیسبریتانیا
special symbol
نماد خاص
as a special exception
<adv.>
استثنأ
special delivery
پست سفارشی
special case
مورد ویژه
special character
دخشه
special character
ویژه
special character
دخشه ویژه
special character
علامت ویژه کاراکتر مخصوص
special contracts
عقود معینه
special contracts
منظور عقودی هستند که نام و صیغه خاص و شرایط ویژه دارند
special corrections
تصحیحات مخصوص
special damage
خسارت مخصوص
special degration
نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
special bastard
هر گاه پدر ومادر طفلی که حرامزاده بوده بعدا" ازدواج کنند نسب اوصحیح خواهد بود
special bastard
حرامزاده ویژه
special area
منطقه پرواز مخصوص
extra special
فوق العاده
extra special
ویژه
extra special
مخصوص
Paste Special
درج یک شی خاص
Paste Special
در یک متن
special ability
توانایی اختصاصی
special administration
اداره قسمت خاصی از ترکه
special agent
وکیل یا نماینده مقیدالوکاله
special agreement
قرارداد ویژه
special ammunition
مهمات مخصوص یا ویژه
special drawing right
حق برداشت مخصوص
special drawing right
حق برداشت ویژه
special operations
عملیات مخصوص یا ویژه
special majority
اکثریت خاص
special party
گروه ویژه
special jury
هیئت منصفه مخصوص
special passport
پاسپورت ویژه
special passport
پاسپورت مخصوص
special plea
دفاع خاص
special olympics
المپیک افراد استثنایی
special handling
ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر
special case
مورد خاص یااستثنایی
special property
مالکیت خاص
special pleading
علم تهیه لوایح دفاعی و طرح ریزی دفاع در محکمه
special duty
کار ویژه
special education
اموزش و پرورش استثنایی
special pleader
متخصص تهیه لوایح دفاعی
special forces
نیروهای مخصوص یانیروهای ویژه نیروی چریک و ضد چریک
special acceptance of a bill of
قبولی براتی که فقط در محلی خاص قابل پرداخت است
special purpose computer
کامپیوتر تک منظوره کامپیوتر با منظور خاص
special theory of relativity
نظریه نسبیت خصوصی
special weight race
مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
special drawing rights
این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
special interest group
گروه
special interest group
که علاقمند به سخت افزار یا نرم افزار خاصی هستند
special drawing rights
حق برداشت ویژه
special interest groups
گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
special libraries association
انجمن کتابخانههای مخصوص
I must make a special note of that.
من باید یادداشت ویژه ای برای این مورد بکنم.
digital video special effects
نمایشمخصوصعددیعوامل
Can I go earlier today, just as a special exception?
اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
Every man is made for a special job.
<proverb>
هر کس را بهر کارى ساختند .
special purpose programming language
زبان برنامه نویسی تک منظوره
extra special flexible wire rope
طناب فولادی ویژه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com