English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 133 (7 milliseconds)
English Persian
special plea دفاع خاص
Other Matches
plea دادخواست
under the plea of بعنوان به بهانه
plea دفاع خوانده در برابر ادعای خواهان
plea مدافعه
plea پاسخ دعوی
plea ادعا
plea وعده مشروط
plea پیشنهاد
plea تقاضا استدعا
plea بهانه
plea عذر
plea منازعه
plea مشاجره مدافعه
plea bargain توافق مدافعه [حقوق]
sham plea دفاع ناموجه
plea of tender اعلام امادگی خوانده به ادای دین خواهان در دادگاه
plea of accused مدافعات متهم
plea of accused دفاع متهم
cop a plea <idiom> دردادگاه مقصراعلام شدن
plea agreement توافق مدافعه
sham plea دفاع پوچ
plea in abatement دفاعی که باعث معلق ماندن یابه تعویق افتادن دعوی خواهان شود
plea deal [between Prosecution and Defense] توافق مدافعه [بین دادستان و وکیل دفاع]
special <adj.> اضافه
special <adj.> ویژه
special <adj.> خاص
special <adj.> علاوه
special خاص
special مخصوص
special حرف غیر عادی در یک نوشتار
special حرف چاپ اضافی که در محدوده استاندارد نوشتاری نیست
special سیستم برنامههای کاربردی مشخص و محدود
special آنچه متفاوت یا غیر عادی است
special ویژه
special مخصوص خاص
special استثنایی
special مخصوصا
special troops یکانهای مخصوص
special tribunal دادگاه اختصاصی
special team تیم ذخیره ها
special symbol نماد خاص
special verdict رای هیات منصفه در حالتی که حقایق موضوع مطروحه را ان چنان که برایشان ثابت شده است اعلام و اخذ تصمیم را به دادگاه بسپارند
special verdict تصمیم ویژه
special troops یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
special registrant دفتر ثبت نام مخصوص
special relativity نسبیت خصوصی
special school اموزشگاه استثنایی
special services خدمات مخصوص
special services یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
special session جلسه فوق العاده
special session جلسه مخصوص
special sheaf مروحه مخصوص
special staff ستاد تخصصی
special staff ستاداختصاصی
special symbol نماد ویژه
special vertict رایی که وقوع قضیهای راثابت میکندولی نتیجهای ازان نمیگیرد
special weapons جنگ افزار مخصوص
special session نشست ویژه
special session نشست فوق العاده
as a special exception <adv.> بطور استثناء
as a special exception <adv.> استثنأ
special forces نیروهای ویژه ضد چریک [ارتشی ]
special olympics المپیک افراد استثنایی
special effects جلوههای ویژه
special effects تروکاژ
special mark علامتمخصوص
Special Branch سازمانپلیسبریتانیا
special effect جلوههایویژه
Do you have any special rates? آیا نرخهای ارزانتر دارید؟
a special menu صورت غذای مخصوص
Are there any special fares? آیا قیمت ارزانتر هم دارید؟
special weapons جنگ افزارهای ویژه
special purpose تک منظوره
Paste Special در یک متن
special character ویژه
special character دخشه ویژه
special character علامت ویژه کاراکتر مخصوص
special contracts عقود معینه
special contracts منظور عقودی هستند که نام و صیغه خاص و شرایط ویژه دارند
special corrections تصحیحات مخصوص
special damage خسارت مخصوص
special degration نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
special deposits سپردههای ویژه
special drawing right حق برداشت مخصوص
special character دخشه
special case مورد خاص یااستثنایی
special case مورد ویژه
Paste Special درج یک شی خاص
extra special مخصوص
extra special ویژه
special administration اداره قسمت خاصی از ترکه
special agent وکیل یا نماینده مقیدالوکاله
special agreement قرارداد ویژه
special ammunition مهمات مخصوص یا ویژه
special area منطقه پرواز مخصوص
special bastard حرامزاده ویژه
special bastard هر گاه پدر ومادر طفلی که حرامزاده بوده بعدا" ازدواج کنند نسب اوصحیح خواهد بود
special drawing right حق برداشت ویژه
special delivery پست سفارشی
special pleader متخصص تهیه لوایح دفاعی
special ability توانایی اختصاصی
special jury هیئت منصفه مخصوص
special passport پاسپورت مخصوص
special majority اکثریت خاص
extra special فوق العاده
special operations عملیات مخصوص یا ویژه
special passport پاسپورت ویژه
special pleading علم تهیه لوایح دفاعی و طرح ریزی دفاع در محکمه
special property مالکیت خاص
special purpose خاص منظوره
special purpose یک منظوره
special duty کار ویژه
special party گروه ویژه
special education اموزش و پرورش استثنایی
special forces نیروهای مخصوص یانیروهای ویژه نیروی چریک و ضد چریک
special handling ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر
special acceptance of a bill of قبولی براتی که فقط در محلی خاص قابل پرداخت است
special purpose computer کامپیوتر تک منظوره کامپیوتر با منظور خاص
special drawing rights حق برداشت ویژه
special drawing rights این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
special weight race مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
special interest group گروه
special interest group که علاقمند به سخت افزار یا نرم افزار خاصی هستند
special libraries association انجمن کتابخانههای مخصوص
special interest groups گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
special theory of relativity نظریه نسبیت خصوصی
I must make a special note of that. من باید یادداشت ویژه ای برای این مورد بکنم.
special purpose programming language زبان برنامه نویسی تک منظوره
Every man is made for a special job. <proverb> هر کس را بهر کارى ساختند .
Can I go earlier today, just as a special exception? اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
digital video special effects نمایشمخصوصعددیعوامل
extra special flexible wire rope طناب فولادی ویژه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com