Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 161 (8 milliseconds)
English
Persian
special services
خدمات مخصوص
special services
یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
Other Matches
services
قسمتها
services
توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
services
1-توابع تامین شده در یک قطعه . 2-
services
تاسیسات
services
قسمتهای اداری ادارات نظامی
services
خدمات سرویسها
services
نیروهای سه گانه
services
نیروهای مسلح
services
خدمات
naming services
روش انتساب نام یکتا به هر کاربر یا گره یا کامپیوتر در شبکه که به سایر کاربران امکان دستیابی به منبع اشتراکی بدهد در یک شبکه گسترده 9
postal services
خدمات پستی
personnel services
خدمات کارمندی
personnel services
خدمات پرسنلی
public services
خدمات عمومی
military services
نیروهای نظامی وابسته به نیروهای مسلح
military services
قسمتهای نظامی
medical services
خدمات پزشکی
loyal services
خدمات صادقانه
joint services
خدمات مشترک
health services
خدمات بهداری قسمتهای بهداری
health services
خدمات بهداشتی
goods and services
کالاها و خدمات
public services
بریات عمومیه
teleinformatic services
هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
we owe him for his services
مدیون
we owe him for his services
خدمات او هستم
welfare services
خدمات رفاهی
emergency services
اورژانس
mail services
خدمات پستی
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
sister services
خدمات وابسته
signal services
قسمتهای مخابراتی
signal services
خدمات مخابراتی
technical services
خدمات فنی
field services
قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
armed services
قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
tea services
سرویس چای خوری
social services
خدمات اجتماعی
accessorial services
خدمات بارگیری و تخلیه بار
administrative services
قسمتهای اداری
advisory services
خدمات مشورتی
wire services
خبر گزاری
secret services
دستگاه محرمانه دولت
civil services
خدمات دولتی
administrative services
خدمات اداری
exchange services
خدمات فروشگاهی فروشگاهها
environmental services
دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
customs of the services
مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
Commemoration services were held .
مراسم یاد بودانجام شد
remote computing services
خدمات محاسباتی از راه دور
agricultural extension services
خدمات ترویج کشاورزی
special
خاص
special
مخصوص خاص
special
ویژه
special
استثنایی
special
مخصوصا
special
<adj.>
اضافه
special
حرف چاپ اضافی که در محدوده استاندارد نوشتاری نیست
special
<adj.>
خاص
special
<adj.>
علاوه
special
<adj.>
ویژه
special
مخصوص
special
حرف غیر عادی در یک نوشتار
special
آنچه متفاوت یا غیر عادی است
special
سیستم برنامههای کاربردی مشخص و محدود
special tribunal
دادگاه اختصاصی
special troops
یکانهای مخصوص
special troops
یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
special verdict
رای هیات منصفه در حالتی که حقایق موضوع مطروحه را ان چنان که برایشان ثابت شده است اعلام و اخذ تصمیم را به دادگاه بسپارند
special vertict
رایی که وقوع قضیهای راثابت میکندولی نتیجهای ازان نمیگیرد
special team
تیم ذخیره ها
special symbol
نماد خاص
special relativity
نسبیت خصوصی
special school
اموزشگاه استثنایی
special session
جلسه فوق العاده
special session
جلسه مخصوص
special sheaf
مروحه مخصوص
special staff
ستاد تخصصی
special staff
ستاداختصاصی
special symbol
نماد ویژه
special registrant
دفتر ثبت نام مخصوص
special weapons
جنگ افزار مخصوص
special forces
نیروهای ویژه ضد چریک
[ارتشی ]
special session
نشست ویژه
special session
نشست فوق العاده
as a special exception
<adv.>
بطور استثناء
as a special exception
<adv.>
استثنأ
Are there any special fares?
آیا قیمت ارزانتر هم دارید؟
a special menu
صورت غذای مخصوص
special weapons
جنگ افزارهای ویژه
special effects
جلوههای ویژه
special effects
تروکاژ
special mark
علامتمخصوص
Special Branch
سازمانپلیسبریتانیا
special effect
جلوههایویژه
Do you have any special rates?
آیا نرخهای ارزانتر دارید؟
special verdict
تصمیم ویژه
extra special
فوق العاده
special character
دخشه
special character
دخشه ویژه
special character
علامت ویژه کاراکتر مخصوص
special contracts
عقود معینه
special contracts
منظور عقودی هستند که نام و صیغه خاص و شرایط ویژه دارند
special corrections
تصحیحات مخصوص
special damage
خسارت مخصوص
special character
ویژه
special degration
نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
special deposits
سپردههای ویژه
special drawing right
حق برداشت مخصوص
special case
مورد خاص یااستثنایی
special case
مورد ویژه
special bastard
هر گاه پدر ومادر طفلی که حرامزاده بوده بعدا" ازدواج کنند نسب اوصحیح خواهد بود
extra special
ویژه
extra special
مخصوص
Paste Special
درج یک شی خاص
Paste Special
در یک متن
special ability
توانایی اختصاصی
special administration
اداره قسمت خاصی از ترکه
special agent
وکیل یا نماینده مقیدالوکاله
special agreement
قرارداد ویژه
special ammunition
مهمات مخصوص یا ویژه
special area
منطقه پرواز مخصوص
special bastard
حرامزاده ویژه
special drawing right
حق برداشت ویژه
special olympics
المپیک افراد استثنایی
special property
مالکیت خاص
special majority
اکثریت خاص
special pleading
علم تهیه لوایح دفاعی و طرح ریزی دفاع در محکمه
special pleader
متخصص تهیه لوایح دفاعی
special delivery
پست سفارشی
special passport
پاسپورت مخصوص
special operations
عملیات مخصوص یا ویژه
special party
گروه ویژه
special purpose
یک منظوره
special jury
هیئت منصفه مخصوص
special purpose
خاص منظوره
special purpose
تک منظوره
special duty
کار ویژه
special education
اموزش و پرورش استثنایی
special plea
دفاع خاص
special forces
نیروهای مخصوص یانیروهای ویژه نیروی چریک و ضد چریک
special handling
ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر
special passport
پاسپورت ویژه
special purpose computer
کامپیوتر تک منظوره کامپیوتر با منظور خاص
special libraries association
انجمن کتابخانههای مخصوص
special drawing rights
این اصطلاحات شامل افزودن قدرت وام دهی صندوق وافزایش میعان پولی جهان در این زمینه بوده است
special drawing rights
حق برداشت ویژه
special weight race
مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
special interest group
گروه
special interest group
که علاقمند به سخت افزار یا نرم افزار خاصی هستند
special interest groups
گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
special acceptance of a bill of
قبولی براتی که فقط در محلی خاص قابل پرداخت است
I must make a special note of that.
من باید یادداشت ویژه ای برای این مورد بکنم.
special theory of relativity
نظریه نسبیت خصوصی
digital video special effects
نمایشمخصوصعددیعوامل
Every man is made for a special job.
<proverb>
هر کس را بهر کارى ساختند .
Can I go earlier today, just as a special exception?
اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
special purpose programming language
زبان برنامه نویسی تک منظوره
extra special flexible wire rope
طناب فولادی ویژه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com