Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 138 (8 milliseconds)
English	Persian
specific performance	نحوه اجرای معین در قرارداد
Other Matches
non performance	عدم اجرا
performance	نمود
performance	انشاء معامله
performance	ایفاء
performance	اجراء
performance	قطعه با کیفیت بالا یا با خصوصیات خوب
performance	روش قضاوت کارایی سیستم
performance	نحوه کار کسی یا چیزی
performance	کارائی
non performance	عدم انجام
performance	ساخت
performance	نمایش
performance	ایفا کاربرجسته
performance	اجرا
performance	شاهکار کارایی
performance	انجام
performance	عملکرد
performance	سطح کارائی
performance	میزان کارائی
performance	کار وسیله یادستگاه بازده عمل
performance	عمل کرد
part performance	عقد معین
optimal performance	کارکرد بهینه
part performance	عقد یا قرارداددارای تشریفات یا شکل خاص
condition of non performance	شرط فعل نفیا"
maximum performance	کارایی حداکثر
maximum performance	عملکرد حداکثر
impossibility of performance	عدم امکان در اجرا
impossibility of performance	تعذر
condition of performance	شرط فعل اثباتا"
engine performance	توان موتور
engine performance	قدرت موتور
engineered performance	زمان لازم برای اتمام یک واحد از کار
performance guarantee	ضمانت حسن انجام کار
performance appraisal	عملکرد سنجی
performance bonds	ضمانتنامه انجام کار
performance test	ازمون عملی
performance test	ازمون عملکردی
performance standard	معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
performance rating	درجه بندی عملکرد
performance of the dam	زیست سد
performance of a contract	اجرای قرارداد
performance monitor	برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
performance evaluation	ارز یابی کارایی
performance factor	ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
feature of performance	ویژگی عملکرد
high frequency performance	رفتار فرکانس بالا
operational performance category	امادگی عملیاتی از طبقه
operational performance category	طبقه امادگی عملیاتی
supervening impossibility of performance	غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
It was an enjoyable performance, if less than ideal.	این نمایشی لذت بخشی بود اگرچه کاملا ایده آل نبود.
good performance guarantee	ضمانت حسن انجام کار
condition about performance of an act	شرط فعل
arthur performance scale	مقیاس عملکردی ارتور
good performance bond guarntee	وثیقه انجام تعهد
As a university professor , his performance stank.	طرف گند زد به هر چه استاد دانشگاه !
leiter international performance test	ازمون عملی بین المللی لایتر
specific	مخصوص معین
specific	اخص
specific	مشخص
specific	ثابت
specific	صریح
specific	معین
specific	بخصوص خاص
specific	مخصوص
specific	ویژه
specific resistance	ضریب مقاومت
specific permeability	قابلیت نفوذ مخصوص
specific permeability	ضریب نفوذپذیری
specific reluctance	واحد مقاومت مغناطیسی
specific lattice	شبکه ویژه
specific intent	نیت خاص
specific humidity	نم ویژه
specific energy	انرژی مخصوص
specific guardian	ولی خاص
specific heat	گرمای ویژه
specific heat	دمای ویژه
specific resistance	مقاومت ویژه
specific resistivity	مقاومت مخصوص
She is very particular ( specific ) about her appearance .	درباره سرووضعش خیلی مقید است
specific yield	ابدهی ویژه
specific weight	وزن ویژه
specific weight	سنگینی ویژه
specific volume	حجم ویژه
specific viscosity	گرانروی ویژه
specific variance	پراکنش اختصاصی
specific taxes	مالیاتهای خاص
specific weight	وزن مخصوص
specific search	تجسس اختصاصی منطقه
specific search	شناسایی مخصوص
specific rotation	چرخش ویژه
specific humidity	رطوبت ویژه
specific gravities	وزن مخصوص
specific gravity	چگالی نسبی
species specific	نوع- ویژه
specific address	آدرس ذخیره سازی که مستقیماگ و بدون تغییر به یک محل یا وسیله دستیابی دارد
specific address	نشانی خاص
specific capacity	فرفیت مخصوص
specific capacity	ضریب فرفیت
specific gravities	چگالی
specific gravities	ورن مخصوص
specific gravities	چگالی نسبی
specific gravity	گرانی ویژه
specific gravity	ورن مخصوص
specific gravity	چگالی
specific gravity	وزن مخصوص
specific gravities	گرانی ویژه
specific code	کد برنامه که طوری نوشته شده است که فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند
specific code	کد دودویی که مستقیماگ واحد پردازش مرکزی را هدایت می کنند و فقط از آدرس ها مقادیر مطلق استفاده میکند
specific drawdown	افت ویژه
specific conductance	رسانایی
specific duties	عوارض گمرکی براساس مشخصات کالا
specific cost	هزینه مستقیم
specific emission	ضریب صدور
specific cost	هزینه ویژه
specific devise	زمین مشخصی که به ارث گذاشته شود
specific conductance	رسانندگی الکتریکی
specific donor	دهنده ویژه
specific code	کد مشخص
specific code	رمز خاص
specific conductance	رسانندگی
specific electrical conductivity	هدایت الکتریکی مخصوص
non specific factors of production	عوامل غیر اختصاصی تولید
specific fuel consumption	مصرف سوخت ویژه
molecular specific heat	گرمای ویژه مولی
molar specific heat	گرمای ویژه مولی
absolute specific gravity	سنگینی ویژه مطلق
specific rate constant	ثابت ویژه سرعت
specific heat capacity	فرفیت گرمایی ویژه
specific inductive capacity	فرفیت القایی ویژه
specific inductivity capacity	فرفیت القایی ویژه
ratio of specific heats	نسبت گرمایی ویژه
specific rotatory power	توان چرخشی ویژه
specific ion electrode	الکترود یون ویژه
specific ionization coefficient	ضریب ویژه یونش
specific magnetic reluctance	مقاومت مغناطیسی ویژه
brake specific fuel consumption	مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com