Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
specific rate constant	ثابت ویژه سرعت
Other Matches
rate constant	ثابت سرعت
reaction rate of constant	ثابت سرعت واکنش
specific	مشخص
specific	بخصوص خاص
specific	ویژه
specific	مخصوص
specific	معین
specific	اخص
specific	ثابت
specific	مخصوص معین
specific	صریح
specific resistance	ضریب مقاومت
specific reluctance	واحد مقاومت مغناطیسی
specific viscosity	گرانروی ویژه
specific permeability	قابلیت نفوذ مخصوص
specific permeability	ضریب نفوذپذیری
specific performance	نحوه اجرای معین در قرارداد
specific resistance	مقاومت ویژه
specific resistivity	مقاومت مخصوص
specific rotation	چرخش ویژه
specific cost	هزینه مستقیم
specific search	شناسایی مخصوص
specific taxes	مالیاتهای خاص
specific variance	پراکنش اختصاصی
specific conductance	رسانندگی الکتریکی
specific lattice	شبکه ویژه
specific cost	هزینه ویژه
specific energy	انرژی مخصوص
specific humidity	نم ویژه
specific heat	گرمای ویژه
specific heat	دمای ویژه
specific duties	عوارض گمرکی براساس مشخصات کالا
specific humidity	رطوبت ویژه
specific drawdown	افت ویژه
specific donor	دهنده ویژه
specific intent	نیت خاص
specific devise	زمین مشخصی که به ارث گذاشته شود
specific guardian	ولی خاص
specific search	تجسس اختصاصی منطقه
specific gravity	گرانی ویژه
specific emission	ضریب صدور
She is very particular ( specific ) about her appearance .	درباره سرووضعش خیلی مقید است
specific code	کد مشخص
specific code	رمز خاص
specific code	کد دودویی که مستقیماگ واحد پردازش مرکزی را هدایت می کنند و فقط از آدرس ها مقادیر مطلق استفاده میکند
specific code	کد برنامه که طوری نوشته شده است که فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند
specific capacity	ضریب فرفیت
specific capacity	فرفیت مخصوص
specific address	نشانی خاص
specific address	آدرس ذخیره سازی که مستقیماگ و بدون تغییر به یک محل یا وسیله دستیابی دارد
species specific	نوع- ویژه
specific weight	وزن مخصوص
specific gravity	چگالی نسبی
specific gravity	ورن مخصوص
specific gravity	چگالی
specific yield	ابدهی ویژه
specific weight	وزن ویژه
specific weight	سنگینی ویژه
specific conductance	رسانایی
specific volume	حجم ویژه
specific conductance	رسانندگی
specific gravities	وزن مخصوص
specific gravities	گرانی ویژه
specific gravities	چگالی نسبی
specific gravities	ورن مخصوص
specific gravities	چگالی
specific gravity	وزن مخصوص
specific electrical conductivity	هدایت الکتریکی مخصوص
non specific factors of production	عوامل غیر اختصاصی تولید
molar specific heat	گرمای ویژه مولی
molecular specific heat	گرمای ویژه مولی
absolute specific gravity	سنگینی ویژه مطلق
ratio of specific heats	نسبت گرمایی ویژه
specific heat capacity	فرفیت گرمایی ویژه
specific ionization coefficient	ضریب ویژه یونش
specific fuel consumption	مصرف سوخت ویژه
specific magnetic reluctance	مقاومت مغناطیسی ویژه
specific inductive capacity	فرفیت القایی ویژه
specific inductivity capacity	فرفیت القایی ویژه
specific ion electrode	الکترود یون ویژه
specific rotatory power	توان چرخشی ویژه
brake specific fuel consumption	مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت
constant	ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
constant	سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است
constant	فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
constant	کد نمایش حروف که حاوی یک عدد ثابت دودویی در هر طول کلمه است
constant	فن آوری دیسک که در آن دیسک با سرعتهای مختلف طبق شیار می چرخد
constant	دادهای که مقدارش ثابت است
constant	آنچه تغییر نمیکند
constant	ثابت دایمی
constant	همیشگی
constant	پایدار
constant	ثابت قدم
constant	باثبات استوار
constant	وفادار
constant	دائمی
constant	ثابت
constant	پایا
constant	مقدار ثابت
constant	مداوم
constant	عدد ثابت
dissociation constant	ثابت تفکیک
inertia constant	ثابت اینرسی
hubble constant	ثابت هابل
gravitational constant	ثابت جاذبه
gravitational constant	ثابت گرانش
instability constant	ثابت ناپایداری
constant capital	سرمایه ثابت
frequency constant	ثابت فرکانس
constant cost	هزینه ثابت معادل cost fixed
decay constant	ثابت تباهی
constant current	شدت ثابت
ebullioscopy constant	ثابت غلیان نمایی
disintegration constant	ثابت تلاشی
declination constant	زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
dielectric constant	ثابت دی الکتریک
magnetic constant	ثابت مغناطیسی
boltzmann constant	ثابت بولتزمان
constant cost	قیمت ثابت
boltzmann constant	ثابت بولتزمن
magnetic constant	پرمئابیلیته ی در خلاء
madelung constant	ثابت مادلونگ
calibration constant	ثابت درجه بندی
lattice constant	ثابت شبکه
ionization constant	ثابت یون
electric constant	ثابت الکتریکی
curie constant	ثابت کوری
equilibrium constant	ثابت تعادل
constant speed	سرعت ثابت
constant return	بازده ثابت
constant pressure	فشار ثابت
constant power	توان دائمی
constant power	توان ثابت
constant potential	اختلاف پتانسیل ثابت
constant of the cone	زاویه کجی مخروق نقشه برداری لامبر ضریب مخروط لامبر
constant of motion	ثابت حرکت
constant luminance	روشنایی ثابت
constant factors	عوامل ثابت
gas constant	ثابت گازها
constant error	خطای ثابت
constant voltage	ولتاژ ثابت
constant voltage	فشار الکتریکی ثابت
cryoscopic constant	ثابت انجماد سنجی
field constant	ثابت میدان
figurative constant	ثابت تلویحی
force constant	ثابت نیرو
formation constant	ثابت تشکیل
constant current	جریان دائم
coupling constant	ثابت جفت شدن
constant current	جریان مستقیم جریان ثابت باطری
cosmological constant	ثابت کیهان شناختی
gas constant	ثابت گاز
multiplying constant	مضرب ثابت
A constant guest is never welcome . <proverb>	به همیشه میهمان خوشامد گفته نمى شود .
rydberg constant	ثابت ریدبرگ
screening constant	ثابت پوشش
weiss constant	ثابت وایس
velocity constant	ضریب سرعت
shielding constant	ثابت حفافتی
solar constant	ثابت خورشیدی
velocity constant	ثابت سرعت
stefan's constant	ثابت استفان
time constant	ثابت زمانی
spring constant	ضریب فنریت
stability constant	ثابت پایداری
absorption constant	ضریب جذب
planck's constant	ثابت پلانک
Napier's constant	عدد [ ایی ] [حرف لاتین] [ریاضی]
physical constant	ثابت فیزیکی [فیزیک]
planck's constant	کوانتوم کنش
overall formation constant	ثابت تشکیل کلی
physical constant	ثابتهای فیزیکی
propagation constant	ثابت انتشار
Napier's constant	عدد نپر [ریاضی]
attenuation constant	ثابت تضعیف
newton constant	ثابت نیوتون
proportionality constant	ثابت تناسب
real constant	ثابت حقیقی
Constant of integration	ثابت انتگرال گیری [ریاضی]
numeric constant	ثابت عددی
constant pressure combustion	احتراق در فشار ثابت
constant speed regulation	تنظیم با سرعت ثابت
constant speed propeller	ملخی که سیستم کنترل ان دارای یک گاورنر و یک فیدبک بوده و گام ملخ را به منظورثابت نگه داشتن سرعت دوران تنظیم میکند
constant speed motor	موتور با سرعت ثابت
constant speed drive	چرخدندهای با ضریبهای متغیر که برای ثابت نگه داشتن دور قسمت گردنده بین دو سیستم گرداننده و گردنده قرار میگیرد
constant return to scale	بازده ثابت نسبت به مقیاس
constant speed unit	گاورنری که توسط موتور کارمیکند و ملخ را کنترل مینماید
to be exposed to a constant stream of something	در معرض چیزی به طور مداوم بودن [بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود]
floating point constant	ثابت ممیز شناور
near-constant state of flux	تغییر همیشگی
A steadfast (constant) friend.	دوست ثابت وپابر جا
gas law constant	قانون ثابت گازها
constant cost industry	صنعت هزینههای ثابت
constant voltage charge	شارژ با ولتاژ ثابت
universal gas constant	ثابت گازها
constant velocity joint	تویی چرخ
constant temperature pressure	welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
constant stimulus method	روش محرک ثابت
constant potential transformer	مبدل با ولت ثابت
polaron coupling constant	ثابت جفت شدن پولارونها

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com