English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English Persian
specific search شناسایی مخصوص
specific search تجسس اختصاصی منطقه
Other Matches
specific مشخص
specific اخص
specific ثابت
specific مخصوص معین
specific صریح
specific معین
specific بخصوص خاص
specific مخصوص
specific ویژه
specific humidity رطوبت ویژه
specific heat دمای ویژه
specific humidity نم ویژه
specific intent نیت خاص
specific lattice شبکه ویژه
specific gravity گرانی ویژه
specific gravity چگالی نسبی
specific permeability ضریب نفوذپذیری
specific gravity چگالی
specific gravity وزن مخصوص
specific performance نحوه اجرای معین در قرارداد
specific heat گرمای ویژه
specific guardian ولی خاص
specific code کد مشخص
specific conductance رسانندگی الکتریکی
specific code رمز خاص
specific code کد دودویی که مستقیماگ واحد پردازش مرکزی را هدایت می کنند و فقط از آدرس ها مقادیر مطلق استفاده میکند
specific code کد برنامه که طوری نوشته شده است که فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند
specific capacity ضریب فرفیت
specific capacity فرفیت مخصوص
specific address نشانی خاص
specific address آدرس ذخیره سازی که مستقیماگ و بدون تغییر به یک محل یا وسیله دستیابی دارد
species specific نوع- ویژه
specific conductance رسانایی
specific energy انرژی مخصوص
specific emission ضریب صدور
specific duties عوارض گمرکی براساس مشخصات کالا
specific conductance رسانندگی
specific drawdown افت ویژه
specific donor دهنده ویژه
specific devise زمین مشخصی که به ارث گذاشته شود
specific cost هزینه ویژه
specific cost هزینه مستقیم
specific gravity ورن مخصوص
specific taxes مالیاتهای خاص
specific variance پراکنش اختصاصی
specific viscosity گرانروی ویژه
specific volume حجم ویژه
specific weight وزن مخصوص
specific weight سنگینی ویژه
specific weight وزن ویژه
specific yield ابدهی ویژه
She is very particular ( specific ) about her appearance . درباره سرووضعش خیلی مقید است
specific rotation چرخش ویژه
specific resistivity مقاومت مخصوص
specific gravities وزن مخصوص
specific permeability قابلیت نفوذ مخصوص
specific reluctance واحد مقاومت مغناطیسی
specific resistance ضریب مقاومت
specific gravities چگالی
specific gravities ورن مخصوص
specific resistance مقاومت ویژه
specific gravities چگالی نسبی
specific gravities گرانی ویژه
ratio of specific heats نسبت گرمایی ویژه
specific fuel consumption مصرف سوخت ویژه
molar specific heat گرمای ویژه مولی
specific electrical conductivity هدایت الکتریکی مخصوص
molecular specific heat گرمای ویژه مولی
specific inductivity capacity فرفیت القایی ویژه
specific rate constant ثابت ویژه سرعت
specific inductive capacity فرفیت القایی ویژه
specific ion electrode الکترود یون ویژه
specific rotatory power توان چرخشی ویژه
specific heat capacity فرفیت گرمایی ویژه
specific ionization coefficient ضریب ویژه یونش
specific magnetic reluctance مقاومت مغناطیسی ویژه
absolute specific gravity سنگینی ویژه مطلق
non specific factors of production عوامل غیر اختصاصی تولید
brake specific fuel consumption مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت
to search after جستجو کردن
to search after کاوش کردن
to search after تحقیق کردن
to search after بازرسی کردن
to search after زیر و رو کردن
to search جستجو کردن
to search گشتن [جستجو کردن]
to search [for] [someone] دنبال [کسی] گشتن [ برای مثال پلیس]
search me <idiom> نمی دونم ،ازکجا بدونم
to search out پیدا کردن
to search for anything چیزیراجستجو کردن
to search for anything پی چیزی گشتن
the search of جستجوی چیزی
search جستجو کردن
search درو در عمق با اتش
search شناسایی کردن
search کاوش کردن زمین
search مراقبت کردن از زمین
search بررسی وشناسایی زمین
in search of در جستجوی
in search of بجستجوی
search تلاش
search تجسس کردن
search تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
search بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
search جستجو برای یک موضوع داده
search جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
search بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
search جستجویی که هر عنصریت
search 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
search جستجوی متن ها روی یک موضوع خاص با یک داده مشخص
search روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
search روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
search نرم افزاری که جستجو در پایگاه داده را انجام میدهد وقتی که کاربر تقاضای یافتن اطلاع دارد
search تفتیش
search بازرسی کردن
search تجسس
search کاوش
search جستجوکردن
search گشتن
search جستجو
right of search حق جستجو
right of search حق بازرسی کشتی در دریاها
right of search حقی که کشتیهای دول متحارب برای جستجوی ناوگان ممالک بیطرف به منظور مطمئن شدن از بیطرفیشان دارند
search فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
search تکاپو بازرسی
search warrants حکم بازرسی و ورود
search warrants حکم تفتیش منزل
search warrant اجازه تفتیش
search results نتایج جستجو
search warrant حکم تفتیش
search parties گروه پیگرد
search warrant حکم بازرسی و ورود
search warrant حکم تفتیش منزل
air search تجسس هوایی
air search مراقبت هوایی
search results نتیجه های جستجو
visit and search بازدید و تجسس کردن ناو
search party گروه پیگرد
search party دستهی جستار گرد
body search بازرسیبدنی
To search ones conscience . کلاه خود را قا ضی کردن
search one's soul <idiom> کنکاش کردن درمورد بی گناهی کسی
dichotomizing search جستجوی دوقسمتی
search parties دستهی جستار گرد
search warrants اجازه تفتیش
search warrants حکم تفتیش
search result نتیجه جستجو
chaining search جستجوی زنجیرهای
antisubmarine search عملیات تجسس ضد زیردریایی
search and clear جستجو و پاک کردن دشمن
search sweeping مین روبی مراقبتی
search sweeping مین روبی ازمایشی
sector of search منطقه کاوش
sector of search منطقه مراقبت رادار
sector of search منطقه تجسس رادار
sequential search جستجوی ترتیبی
retrospective search جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
search cycle چرخه جستجو
multifile search جستجوی چند پروندهای
linear search جستجوی خطی
search string رشته جستجو
search radar رادار تجسسی
search and replace جستجوی کلمه پرداز و تابع جایگزینی مربوط به فایل کامل یا متن
search and replace خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
search and replace جستجو و جایگزینی
search and rescue عملیات تجسس و نجات
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
search key کلید جستجو
search light نورافکن
search memory حافظه جستجو
search mission ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
intercepting search کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
global search جستجوی سراسری
antisubmarine search کاوش ضد زیردریایی
dichotomizing search روش جستجو سریع برای استفاده از لیست داده ها.
dichotomizing search جستجوی دورستهای
area search جستجوی ناحیهای
cover search جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
backward search جستجوی پسرو
blind search جیستجوی بی نتیجه
binary search جستجوی دودوئی
binary search جستجوی دوتایی
area search کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
fibonacci search جستجو فیبو ناجی
fibonacci search جستجوی فیبوناچی
exhaustive search جستجو هر رکورد در پایگاه
area search جستجوی ناحیه
disjunctive search جستجو برای داده هایی که لااقل با یکی از اعداد کلید مط ابق هستند
dichotomizing search جستجوی دو حالته
area search کاوش منطقه
area search جستجوی دامنهای
search coil پیچک کاشف
automatic search jammer دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
search attack unit یکان تجسس و تک ضدزیردریایی
parallel search storage انباره جستجوی موازی
total search result مجموع نتیجه جستجو
search light illumination روشنایی با نورافکن
search light illumination روشن کردن منطقه با نورافکن
global search and replace جستجو و جایگزینی سراسری
optimum tree search جستجوی بهینه درخت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com