English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
specification plate صفحهاختصاصی
Other Matches
specification تعیین
specification درجه بالای دقت یا مشخصات زیاد
specification یات مشخصات ساخته نشده باشد
specification کارکردن با مشخصاتی که در یک صفت پذیرفته شده اند
specification ی درباره تواناییهای برنامه , مشخصات و روش ها
specification مین شود یا کاری که باید انجام شود
particular specification مشخصات ویژه در قرارداد
specification مشخصه
specification اوصاف و مشخصات دقیق یک اختراع که بر مبنای ان اختراع ثبت میشود
specification خصوصیات
specification تشخیص
specification تصریح
specification ذکرخصوصیات
specification مشخصات
specification دفترچه مشخصات
specification ویژگی
specification معیارها توضیحات
job specification ویژگیهای شغلی
standard specification مقررات استاندارد
standard specification دستورات استاندارد
contract specification مشخصات قرارداد
programming specification مستند مفصل قدمهای دقیق برنامه نویسی
program specification مشخصه برنامه
program specification خصیصه برنامه
functional specification مشخصه عملیاتی
general specification مشخصات عمومی قرارداد
job specification مشخصات شغلی
aircraft specification خصوصیات هواپیما
high Sierra specification روش استاندارد صنعتی برای ذخیره سازی داده روی ROM-CD
enhanced expanded memory specification مشخصات حافظه گسترشی پیشرفته
plate صفحه فلزی ورقه
plate صفحه اند
plate بقدر یک بشقاب
L-plate تحتتعلیم
Could we have a plate please? ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
a plate یک بشقاب
plate : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plate روکش کردن
x plate صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
plate لوح
plate قاب
plate صفحه
plate متورق کردن
plate پلاک
plate لوحه روکش
plate اندودن
plate :بشقاب
plate تسمه
plate پلاکهای توضیحات دستگاهها
plate ورقه اهن
plate لوحه
plate ورقه تنکه
plate روپوش دادن
plate اب دادن
plate پلیت
plate نعل اسب
plate زره
plate کلیشه
plate ورقه
plate زره پوش کردن
plate شیشه
plate rectifier یکسوساز صفحه
pole plate حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
plate rheostat رئوستای صفحهای
plate shears قیچی ورق بر
plate spring فنر بشقابکی
plate roll غستگاه نورد صفحه
plate strap تسمه صفحه
screw plate حدیده
screw plate مفتول کش
rating plate پلاک قدرت
rating plate پلاک مشخصات
rating plate صفحه مشخصات
screw=plate حدیده
plate rectifier یکسوسازاندی
positive plate صفحه مثبت
plate valve سوپاپ بشقابکی
plate rack جایی که بشقاب هامی گذارندخشک شود
plate pulsing ضربه گری صفحه اند
plate clutch کلاج صفحهای
plate circuit مدار صفحه اند
plate capacitor خازن صفحهای
plate basket سبد قاشق و چنگال
pattern plate صفحه مدل
nickel plate اب نیکل دادن گالوانیکی
negative plate صفحه منفی
shamrock plate plate union eyed three
mica plate ورق میکا
licence plate پلاک اتومبیل
plate clutch کلاج دیسکی
plate condenser خازن صفحهای
plate girder تیر ساخته شده از تسمه
plate puller انبر صفحه باتری
plate proof نمونه اول صفحات و مطلب چاپ شده
plate press پرس صفحه باتری
plate point نقطه پلیت
plate mill غستگاه نورد صفحه
plate mill دستگاه فرز غلطکی
plate mark طرف ودولت روی سیمینه وزرینه گذاشته میشود
home plate صفحهبازی
plate mark نشان عیار
plate layer متصدی تعمیر خط اهن
plate mark انگ
shielded plate صفحه محافظ
side plate پیشدستی
salad plate بشقابسالادخوری
reel plate صفحهقرقرهای
pressure plate صفحهنگهدار
plate grid صفحهمشبک
pitcher's plate صفحهاتصال
pad plate صفحهلایی
needle plate صفحهسوزنی
mounting plate صفحهپایه
foot plate صفحه پایه
escutcheon plate صفحهروقفلی
sill plate صفحهپایه
slide plate صفحهلغزان
paper plate بشقاب کاغذی
finger-plate ورق دست خور
crown-plate بالشتک
There is a plate missing. یک بشقاب کم است.
Could we have a plate for the child? آیا ممکن است بشقابی برای بچه مان به ما بدهید؟
The plate is chipped. لبه بشقاب پریده است
warning plate صفحههشدار
warming plate صفحهگرم کننده
top plate صفحهبالایی
strike plate صفحهتوپی
splash plate صفحهآبپاش
double plate صفحهیدوبله
dinner plate بشقابپلوخوری
tally plate برچسب تست
tally plate برچسب ازمایش
surface plate تراز فلزی یا اهنی
surface plate تراز
stencil plate الگوی نقشه برداری
spring plate صفحه فنری
sole plate کف پنجره
sole plate بالشتک
silver plate بانقره اندودن
silver plate فرف نقره
silver plate اب نقره
theoretical plate بشقابک نظری
tie plate بالشتک ریل
armoured plate ورقهزرهی
absorbing plate صفحه جاذب
license plate پلاک
license plate نمرهی اتومبیل
book plate برچسب کتاب
wobble plate دیسکی که بصورت لولایی یاصلب به عنوان مکانیزم حرکت دهنده روی شفت نصب شده است
wobble plate صفحه جنبان
water plate بشقابی که ته ان دو طبقه وبرای انست که اب گرم درمیان ان بریزند...نگاه دارند
wall plate زیرسری
union plate صفحه چند چشمی
tin plate حلبی
silver plate نقره اندود
kicking plate ورق پاخور
bridge plate پل بین سکوی بارگیری وخودرو
bottom plate صفحه مبنا
bolster plate صفحه برای مهار کردن
boiler plate سطح یخزده و سفت برف
block the plate موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
bed plate پایه یا شاسی فولادی پیش ساخته که به عنوان فونداسیون به کار برده میشود
bed plate صفحه فلزی که در کف ابگیرنصب میشود تا از فرسایش جلوگیری کند
bearing plate صفحه تکیه گاه
bearing plate صفحه اتکاء
battery plate صفحه باتری
base plate صفحه زیر ستون
base plate صفحه پای ستون
breast plate زره سینه
breast plate سینه بند اسب
chrome plate روکش کردن با کروم
chain plate صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
centre plate keel drop
cap plate سرستون
cadminum plate ابکاری کادمیومی کردن
butt plate صفحه فلزی روی ته قنداق تفنگ
butt plate صفحه ته قنداق تفنگ
butt plate صفحه کف قنداق
buckled plate صفحه تاشده
buckled plate صفحه دولا شده
accumulator plate صفحه اکومولاتور
baffle plate موج گیر
baffle plate سپر
anchor plate سپر
active plate صفحه موثر
hot-plate اجاق برقی
hot-plate صفحه داغ
hot-plate چراغ خوراک پزی برقی یانفتی ویا گازی
hot plate اجاق برقی
hot plate صفحه داغ
hot plate چراغ خوراک پزی برقی یانفتی ویا گازی
plate glass شیشه سنگ شیشه تختهای
plate glass شیشه لوحی
number plate پلاک علائم مشخصه
anchorage plate صفحه مهاری
angle plate صفحه زاویه دار
backing plate صفحه تقویتی در هنگام تعمیرورقههای فلزی
back plate صفحه متحرکی که سیلندرچرخ و کفشکها روی ان سوار میشوند
armor plate ورق زرهی
armor plate زره دار کردن پوشاندن بازره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com