Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 82 (5 milliseconds)
English
Persian
spin drier
ماشینخشککن
Other Matches
drier
کسی یاچیزی که میخشکاند
drier
:
drier
: خشک ترین
drier
خشک کننده
drier
ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
drier
: خشک تر
spin spin coupling
جفت شدن اسپین- اسپین
dish drier
خشک کننده فروف
naphthenate drier
ماده خشک کننده نفت
spin-off
شرکت بخشهسازی شده
to spin out
بسر بردن
to spin out
امتداد دادن مفصلا درست کردن
off spin
چرخش توپ که تغییر سمت نزدیک توپزن میدهد
spin
فرفره
spin-off
بخشهسازی
spin-off
برنامهی اشتقاقی
to go for a spin
با خودرو گردش کوتاهی کردن
to spin something
چیزی را تند چرخاندن
spin
چرخش به سرعت
spin
چرخش توپ
spin
فرفره خوردن روی یک پا یا دو پا
spin
به درازاکشاندن چرخاندن
spin
تنیدن
spin
ماهیگیری با وسایل چرخان
spin
ریسیدن رشتن
spin
چرخیدن
spin
چرخش
spin
فشردن فلز
spin
فشردن سرد اسپین
spin
تنیدگی
spin
اسپین
spin-offs
بخشهسازی
spin state
حالت اسپین
spin wall
دیوار درون بنا که بران بارگذاری میشود
top spin
چرخش فرفره مانند توپ بازی
spin-offs
شرکت بخشهسازی شده
spin-offs
برنامهی اشتقاقی
to spin one's wheels
<idiom>
بدون نتیجه زحمت کشیدن
[اصطلاح روزمره]
to spin yarns
دروغ ساختن
to spin yarns
صفحه گذاشتن
to spin yarns
داستان ساختن
to spin a yarn
<idiom>
[یک مشت راست ودروغ سر هم کردن]
spin-dry
باماشینخشککردن
spin doctor
متخصصروابطاجتماعی
upright spin
چرخش ایستاده
spin dyeing
زنگرزی پیش از ریسیدن
leg spin
چرخش توپ که تغییر مسیربطرف پا میدهد
to spin a wheel
چرخی را تند چرخاندن
sit spin
چرخیدن روی یک اسکیت
scratch spin
چرخش روی قسمت جلویی تیغه اسکیت
one toe spin
چرخش با اسکیت قرقره دارروی قرقرههای جلویی
one heel spin
چرخش با اسکیت قرقره دارروی یک اسکیت
low spin
کم اسپین
high spin
پر اسپین
jump spin
چرخش با اغاز پرش بهوا
spin paired
اسپین زوج شده
high spin
چرخش زیاد
spin bowler
توپ اندازی که به توپ چرخش میدهد
anti spin
سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
change spin
چرخیدن با تغییر پا
electron spin
تنیدگی الکترون
spin decoupling
واشدن اسپین
spin coupling
جفت شدن اسپین
electron spin
اسپین الکترون
high spin
پرچرخش
spin casting
پرتاب قلاب ماهیگیری باوسایل چرخان
hot spin
فشردن در حالت گرم
electron spin resonance
رزونانس اسپین الکترون
spin angular momentum
اندازه حرکت زاویهای اسپینی
teflon spin bar
میله همزن تفلونی
spin paired complex
کمپلکس اسپین زوج شده
spin casting rod
چوب ماهیگیری با قرقره چرخان
spin orbit coupling
جفت شدن اسپین- اوربیتال
spin casting reel
قرقره چرخان ماهیگیری
spin angular momentum
اندازه حرکت زاویهای اسپین
spin lattice intraction
بر هم کنش اسپین شبکه
lay back spin
چرخش روی یک پا با تکیه بعقب و بالابردن دستها و پای دیگر
jackson haines spin
چرخیدن روی یک پا در حالت نشسته
electron spin resonance
[ESR]
تشدید پارامغناطیس الکترون
[فیزیک]
to spin laundry in the washing machine
لباس های شسته شده را در ماشین لباسشویی تند چرخاندن
Dont spin such yarns . Dont tell lies.
دیگر صفحه نگذار ( دروغ نساز )
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com