Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
spin orbit coupling	جفت شدن اسپین- اوربیتال
Other Matches
spin spin coupling	جفت شدن اسپین- اسپین
spin coupling	جفت شدن اسپین
orbit	حدقه
orbit	راه
go into orbit <idiom>	از کوره در رفتن ،خیلی عصبانی شدن
orbit	چرخیدن به دور یک مدار
orbit	مدار
orbit	فلک
orbit	مسیر
orbit	دور حدود فعالیت
orbit	قلمرو
orbit	بدورمداری گشتن
orbit	دایره وارحرکت کردن
orbit	مسیردوران
orbit	دور زدن
keplerian orbit	مدار کپلری
larmor orbit	مدار لارمور
orbit of the moon	مدار ماه
orbit of the earth	مدار زمین
launching into orbit	شناورشدندرمواد
electron orbit	مدار گردش الکترون
electron orbit	مسیرگردش الکترون
transfer orbit	مدار انتقال
orbit point	نقطه لولای چرخش هواپیمادر هوا
expansion orbit	مدار نشان
minimum energy orbit	مدار انرژی می نیمم
space shuttle in orbit	نمایفضاپیمادرمدار
spin	تنیدگی
spin	فشردن سرد اسپین
spin	فشردن فلز
spin	اسپین
spin	چرخش به سرعت
to spin out	بسر بردن
off spin	چرخش توپ که تغییر سمت نزدیک توپزن میدهد
to spin out	امتداد دادن مفصلا درست کردن
spin-off	بخشهسازی
spin-off	برنامهی اشتقاقی
spin-off	شرکت بخشهسازی شده
spin	ماهیگیری با وسایل چرخان
spin	فرفره خوردن روی یک پا یا دو پا
to go for a spin	با خودرو گردش کوتاهی کردن
to spin something	چیزی را تند چرخاندن
spin	فرفره
spin	چرخش
spin	چرخیدن
spin	ریسیدن رشتن
spin	تنیدن
spin	چرخش توپ
spin	به درازاکشاندن چرخاندن
high spin	چرخش زیاد
spin casting	پرتاب قلاب ماهیگیری باوسایل چرخان
high spin	پرچرخش
spin bowler	توپ اندازی که به توپ چرخش میدهد
high spin	پر اسپین
sit spin	چرخیدن روی یک اسکیت
hot spin	فشردن در حالت گرم
one toe spin	چرخش با اسکیت قرقره دارروی قرقرههای جلویی
scratch spin	چرخش روی قسمت جلویی تیغه اسکیت
jump spin	چرخش با اغاز پرش بهوا
electron spin	اسپین الکترون
electron spin	تنیدگی الکترون
leg spin	چرخش توپ که تغییر مسیربطرف پا میدهد
low spin	کم اسپین
one heel spin	چرخش با اسکیت قرقره دارروی یک اسکیت
spin decoupling	واشدن اسپین
spin dyeing	زنگرزی پیش از ریسیدن
anti spin	سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
spin-offs	بخشهسازی
spin-offs	شرکت بخشهسازی شده
change spin	چرخیدن با تغییر پا
spin-offs	برنامهی اشتقاقی
to spin yarns	داستان ساختن
spin doctor	متخصصروابطاجتماعی
spin drier	ماشینخشککن
spin-dry	باماشینخشککردن
to spin a wheel	چرخی را تند چرخاندن
upright spin	چرخش ایستاده
top spin	چرخش فرفره مانند توپ بازی
spin paired	اسپین زوج شده
to spin one's wheels <idiom>	بدون نتیجه زحمت کشیدن [اصطلاح روزمره]
spin state	حالت اسپین
spin wall	دیوار درون بنا که بران بارگذاری میشود
to spin yarns	دروغ ساختن
to spin yarns	صفحه گذاشتن
to spin a yarn <idiom>	[یک مشت راست ودروغ سر هم کردن]
jackson haines spin	چرخیدن روی یک پا در حالت نشسته
electron spin resonance	رزونانس اسپین الکترون
lay back spin	چرخش روی یک پا با تکیه بعقب و بالابردن دستها و پای دیگر
spin casting rod	چوب ماهیگیری با قرقره چرخان
spin casting reel	قرقره چرخان ماهیگیری
spin paired complex	کمپلکس اسپین زوج شده
spin angular momentum	اندازه حرکت زاویهای اسپین
spin angular momentum	اندازه حرکت زاویهای اسپینی
teflon spin bar	میله همزن تفلونی
spin lattice intraction	بر هم کنش اسپین شبکه
to spin laundry in the washing machine	لباس های شسته شده را در ماشین لباسشویی تند چرخاندن
electron spin resonance [ESR]	تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
r c coupling	جفتگری مقاومتی
coupling	جفت شدگی
coupling	پیوست
coupling	جفت شدگی اتصال درگیری
coupling	کوپلینگ
coupling	جفت شدن
coupling	نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
dc coupling	جفت شدگی جریان مستقیم
coupling	تزویج
coupling	اتصال
coupling	جفت ساز
coupling	جفت اتصال
coupling	جفت کردن
coupling	جفتگری
coupling	مفصل
coupling	چفت کردن
coupling	بهم وصل کردن اتصالیها
coupling coefficient	ضریب اتصال
tight coupling	جفت شدگی
tight coupling	محکم
coupling capacity	فرفیت اتصالی
coupling capacitor	خازن اتصال
coupling capacitor	خازن جفت ساز
spring coupling	کوپلینگ فنری
coupling coil	سیم پیچ پیوست
coupling coil	سیم پیچ تزویج
coupling constant	ثابت جفت شدن
coupling element	عنصر اتصال
coupling element	عنصر پیوست
coupling factor	ضریب اتصال
coupling factor	ضریب پیوست
coupling impedance	امپدانس تزویج
coupling impedance	مقاومت فاهری پیوست
coupling base	اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
transformer coupling	جفتگری با مبدل
transformer coupling	پیوست ترانسفورماتور
trap coupling	بسترابط
adjustable coupling	جفتگیری متغیر
reducing coupling	کمکردنجفتاتصال
pipe coupling	جفتسازلوله
hydraulic coupling	اتصالهیدرولیک
coupling knuckle	برآمدگیاتصال
coupling bolt	توپاتصال
compression coupling	فشردگیرابط
capacitive coupling	جفتگری خازنی
clamp coupling	قید و بست
close coupling	جفتگری قوی
clutch coupling	پیوست کلاج
clutch coupling	تزویج کلاج
conduit coupling	مهره ماسوره
coupling base	وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
coupling of circuits	پیوست مدارها
hose coupling	پیوست لوله پلاستیکی
flange coupling	پیوست صفحهای
electron coupling	تزویج الکترونی
electron coupling	پیوست الکترونی
electromagnetic coupling	تزویج الکترومغناطیسی
electric coupling	پیوست الکتریکی
loose coupling	جفتگری ضعیف
electric coupling	تزویج الکتریکی
mains coupling	پیوست شبکه
direct coupling	کوپلینگ مستقیم
intermediate coupling	پیوست واسطه
inductance coupling	تزویج اندوکتانس
impedance coupling	جفتگری با ناگذرایی
impedance coupling	تزویج پیچک
impedance coupling	پیوست امپدانس
inductance coupling	پیوست القائی
inductive coupling	جفتگری القایی
inductive coupling	شفت مکانیکی که توسط اتصالات مغناطیسی میچرخد
inductive coupling	پیوست القائی
input coupling	پیوست ورودی
input coupling	تزویج اولیه
direct coupling	جفتگری مستقیم
diazo coupling	جفت شدن دی ازویی
coupling transformer	ترانسفورماتور تزویج ترانسفورماتور پیوست
resistance coupling	جفتگری مقاومتی
coupling resistance	مقاومت اتصالی
coupling valve	ارزش اتصال
coupling probe	میله جفتگری
sleeve coupling	پیوست تزویجی
coupling of circuits	تزویج مدارات
coupling resistance	مقاومت پیوست
railroad coupling	پیوست یا تزویج راه اهن
oxidative coupling	جفت شدن اکسایشی
coupling magent	اهنربای اتصال
coupling instability	نااستواری پیوست تزلزل تزویج
coupling instability	نااستواری اتصال
critical coupling	تزویج بحرانی
critical coupling	کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
sleeve coupling	تزویج مفصلی
input coupling loop	حلقه پیوست ورودی
impulse starter coupling	جفتگری ضربه ساز
coupling measuring set	دستگاه اندازه گیری اتصالی
coupling guide device	دستگاهحافظاتصال
air hose coupling	دستگاه نشان دهنده ازدیاد باد
polaron coupling constant	ثابت جفت شدن پولارونها
coupling knuckle pin	برآمدگیسوزناتصال
position coupling key	کلید اتصال
main coupling transformer	ترانسفورماتور پیوست شبکه
quick disconnect coupling	کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
resistance capacitive coupling	جفتگری مقاومتی
universal joint coupling	اتصال قفل کاردان

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com