English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
sponge absorbs water اسفنج ابراجذب میکند
sponge absorbs water میکشد
sponge absorbs water میمکد
Other Matches
Dry sand absorbs water. ماسه خشک آبرا جذب می کند
absorbs فراگرفتن جذب شدن
absorbs تحلیل بردن مستغرق بودن
absorbs مجذوب شدن در
absorbs اشامیدن
absorbs مکیدن
absorbs فروبردن
absorbs کاملافروبردن
absorbs دراشامیدن
absorbs درکشیدن
absorbs جذب کردن
sponge اسفنج
To sponge on some one . کاسه لیسی کردن ( چاپلوسی کردن یا انگه شدن )
to sponge [on] انگل شدن
to sponge off با اسفنج شستن
to sponge down با اسفنج شستن
sponge اسنفج
sponge ابر
sponge لایه اسفنجی راکت پینگ پنگ
sponge طفیلی کردن یاشدن
sponge جذب کردن
sponge ابر حمام با اسفنج پاک کردن یاترکردن
sponge طفیلی
to sponge off با اسفنج پاک کردن
to sponge down با اسفنج پاک کردن
sponge انگل شدن
sponge انگل
sponge rubber ابرحمام
platinum sponge اسفنج طلای سفید
vegetable sponge اسفنجسبزیجات
sponge cakes کیک پف الود
synthetic sponge اسفنجمصنوعی
natural sponge اسفنجطبیعی
sponge cakes کیکی که با روغن نباتی درست میشود
sponge cake کیک پف الود
sponge cake کیکی که با روغن نباتی درست میشود
to chuck up the sponge از خیالی دست کشیدن
to throw up the sponge سپر انداختن
to chuck up the sponge سپرانداختن
sponge lead سرب اسفنجی
sponge-tipped applicator فرچهرژگونه
to p something with water اب روی چیزی پاشیدن چیزیراخیس کردن
water way مسیل
f.water عرق رازیانه
to keep ones he above water از زیر بدهی بیرون آمدن
above water <adj.> شناور
above water <adj.> روی آب
mean water میان اب
water آب
water way ابراهه
She let the water out . آب را ول کرد
water down <idiom> ضعیف شدن
water course مجرای اب
water course حق الشرب
water course حق المجری
on the water در کشتی
of the first water بهترین
water way راه ابی
to water something آب دادن [گیاه]
water still دستگاه تقطیر اب
water اب
by water از راه دریا
by water از راه رودخانه
water اب دادن
water مایع
water ابگونه
by water با کشتی
water پیشاب
first water درجه اول
to water آب ریختن
to water آب دادن
first water بالاترین مقام
water fowl پرنده ابی
water pump پمپ اب
water proof دافع اب
water proof رطوبت ناپذیر
water hazard مانع ابی در مسیر گوی گلف
water heater ابگرم کن
water hole چاله اب
water heater فرف ابگرم کن
water gas گاز اب
water front جبهه رطوبتی
water gauge اب پیم
water glass شیشه محلول
water glass اب شیشه
water hole سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
water glass لیوان اب
water glass شیشه مایع
water guage فشار سنج اب
water hammer ضربت قوج
water gauge اندازه اب نما
water hammer ضربت قوچ
water hardening سختگردانی با اب
water pump تلمبه اب
water hyacinth سنبل ابی
water pepper زنجبیل سگ
water mill اسیاب
water moccasin مار سمی ابزی جنوب امریکا
water nymph حوری دریایی
water nymph الهه دریایی
water pepper فلفل ابی
water pipe لوله اب
water pipe تنبوشه
water pressure فشار اب
water point نقطه تقسیم اب
water pipe لوله مخصوص لوله کشی اب
water plate بشقابی که ته ان دو طبقه وبرای انست که اب گرم درمیان ان بریزند...نگاه دارند
water polo بازی در استخربطول 02 تا 03 متر و عرض 8 تا 01 متر بین 2 تیم 7نفره
water polo واترپولو
water polo واترپلو
water polo بازی فوتبال ابی
water mill اسیاب ابی
water meter اب سنج
water meter کنتور اب
water hyacinth وردالنیل
water injection پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
water jacket ابدان
water jacket صندوق اب
water jump مانع ابی
water jump چاله ابی در مسیر دو 0003 متربا مانع
water level تراز اب
water level سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
water level سطح اب
water lily نیلوفر ابی
water line خط ابخور ناو
water logging ابسیری
water loss ابکاهی
water lowering زهکشی
water melon هندوانه
water pollution الودگی اب
water fowl مرغ ابی
the water was overknee اب از زانو میگذشت
water aspirator خرطوم ابی
water bag کیسه اب
water bailiff میراب
water bailiffs مامور تفتیش کشتیها در بندر
water bailiffs مامور جلوگیری از صید غیرمجاز
water balance بیلان اب
water bearer دلو
water bearer ساکب الماء
water bearer ریزنده اب ابریز
water bed تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
water bed تشک ابی
water bonded اب بند شده
waste water فاضلاب
wade into the water راه رفتن در اب
to drink water اب خوردن
to drink water اب اشامیدن
to keep ones head above water خود را از بار بدهی رها کردن
to sniff up water اب رابه بینی کشیدن
to soften a water سبک ترکردن یاشیرین کردن اب
to splash into water به اب زدن
unavailable water رطوبت غیر قابل استفاده
underground water اب زیرزمینی
underground water اب درون زمین
undermining by water اب شستگی
undermining by water اب رفتگی کف
up to the middle in water تا کمر در اب
voidance water منجلاب
voidance water زیر اب
water boy بچه سقا
water boy سقا
water buffalo گاو میش اهلی شده اسیایی
water cure علاج بااب معالجه بااب
water damage خسارت اب دیدگی
water displacement زهکشی کردن
water displacement زهکشی سیستم زهکشی مهمات نوعی روش پر کردن خرج فسفرسفید در داخل گلوله
water disposal فاضلاب
water disposal اگوکشی
water disposal ساختن اگو
water dog سگ ابی
water dog شناگر ماهر
water dog سگ تربیت شده برای اوردن مرغ ابی
water driver مقنی
water fast رنگ نرو
water fast غیر قابل پاک شدن بوسیله اب
water fast پارچه شورنرو
water cure اب درمان
water cress شاهی اتی
water canteen قمقمه
water car ارابه اب فروشان
water car ارابه اب پاش
water carriage حمل از راه اب
water carrier دلو
water circulation گردش اب
water coiour ابرنگ
water colour ابرنگ
water colour رنگاب
water colour نقاشی ابرنگی
water container فرف اب
water content درصد رطوبت
water cooling خنک کنندگی اب
water cooling خنک کردن بااب
water filter صافی اب
water purification تصفیه اب
water jug پارچآب
in hot water <idiom> در دردسر
THere is not even a ripple in the water . <proverb> آب از آب تکان نمى خورد .
If it has not water for me it certainly has bread . <proverb> آب براى من ندارد براى تو که دارد .
Water is light . <proverb> آب روشنائى است .
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com