English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 38 (4 milliseconds)
English Persian
spotlessly cleaned بطور بی لکه تمییز شده
Other Matches
spotlessly <adv.> بطور بی ایراد
spotlessly <adv.> بطور بی عیب و نقص
to spotlessly perform something اجرا کردن چیزی بطور بی ایراد
cleaned کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
cleaned صفحهای
cleaned که از زمان خواندن تغییری نکرده است
cleaned پاک کردن خطا از داده
cleaned دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
cleaned فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
cleaned مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
cleaned کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned بدون کثیفی یا خرابی یا برنامه
cleaned تمیز کردن چیزی
cleaned تمیزکردن
cleaned بی نقض
cleaned بی قید و شرط
cleaned پاکیزه
cleaned تمیز
cleaned خالص
cleaned زدودن
cleaned درست کردن
cleaned پاک کردن
cleaned عفیف
cleaned پاک
cleaned هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
cleaned بدون قید و شرط
cleaned ساده
cleaned مرتب کردن
cleaned تمیز کردن
cleaned شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
cleaned حرکت بدون نقص
cleaned بی نقص
cleaned نظیف طاهر
dry-cleaned لکه گیری کردن
dry-cleaned بابنزین پاک کردن
I want these clothes cleaned. من میخواهم این لباس ها تمیز شود.
We are now quits. We are now even . The slate is now cleaned. حالادیگر حسابمان پاک شد (نه بدهکار نه بستانکار )
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com