Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
spotting line
خط دیدبانی توپخانه دریایی یازمینی خط تنظیم تیر ودیدبانی اتش
Other Matches
spotting
تشخیص محل گلوله
spotting
دیدبانی کردن دید زدن
spotting
تنظیم تیر و دیدبانی اتش درتوپخانه دریایی
spotting
تشخیص دادن
mine spotting
کشف و علامت گذاری مین
range spotting
تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
terrain spotting
دیدبانی کردن زمین
terrain spotting
تجسس کردن زمین
mine spotting
کشف مین
bilateral spotting
دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
spotting scope
دوربین روی سه پایه
range spotting
تخمین مسافت کردن
spotting charge
خرج مشقی برای تصحیحات دیدبانی خرج مخصوص تنظیم تیر
spotting board
طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
line by line milling
فرز کردن سطر به سطر
line to line fault
اتصال کوتاه دوقطبی
line by line analysis
تجزیه سطر به سطر
line by line milling
فرز کردن سطری
line to line spacing
فاصله سطور
line to line fault
تماس خطوط
line to line fault
اتصال کوتاه خط به خط
line to line voltage
ولتاژ زنجیر شده
line to line voltage
ولتاژ بین دو خط
line to line fault
اتصال کوتاه بین دو فاز
down the line
ضربه از کنار زمین
Which line goes to ... ?
کدام خط به ... میرود؟
Which line goes to ... ?
کدام خط راه آهن به ... میرود؟
out of line
خارج از خط جبهه
on line
داخل رده
on line
مورداستعمال
down line
بار کردن پایین خطی
on line
درون خطی
out of line
جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
on line
مستقیم
on line
متصل
on line
در خط
line of d.
مرز
off line
وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
off line
برون خطی
off line
غیر متصل
off line
قطع
off line
منفصل
line up
به خط شدن
line up
به ترتیب ایستادن
line up
ردیف ایستادن تیم
line-up
به خط شدن
line-up
به ترتیب ایستادن
line-up
ردیف ایستادن تیم
line of d.
حد فاصل
on the line
هواپیمای اماده پرواز
in line
<idiom>
با محدودیت متداول
mean line
خط میان
necessary line
خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
line out
با خط علامت گذاشتن
below the line
درامد یا هزینه غیر مترقبه
all along the line
درامتدادهمه خط
all along the line
در همه جا
the line
صف
along line
در خط
along line
در امتداد خطوط
line out
قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
in line
همراستا
to come in to line
در صف امدن
to come in to line
موافقت کردن
out of line
<idiom>
ناصحیح
line up
<idiom>
سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
line up
<idiom>
به درستی میزان کردن
line up
<idiom>
به صف کردن
line by line
سطر به سطر
on line help
کمک مستقیم
old line
محافظه کار
down the line
<idiom>
درآینده
old line
دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
o o line
خط دیدبانی سپاه
o o line
خط تقسیم دیدبانی
in line
شمشیر در وضع حمله
line
طناب خط
line
بخط کردن
line
رشته
line
خط دار کردن
line
لاین
line
محصول
line
شعبه
by line
خط دوم یافرعی
line
اراستن
line
طرز
line
خط صف
line
صفی در خط
line
در سمت
line
سیم
line
جبهه جنگ
line
خط
line
پوشاندن
line
استرکردن
line
لوله منفردی در سیستم سیالات
line
ترازکردن
line
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line
خط زدن
line
حدود رویه
by line
خط فرعی راه اهن
by line
کار یاشغل اضافی وزائد
line
نسب
Are you still on the line?
خط را قطع نکردی؟
Are you still on the line?
هنوز پشت تلفن هستی؟
line
طناب سیم
line
رسن
line
ریسمان
line
رشته بند
line
ردیف
line
سطر
line
: خط
line
جاده
line
لجام
line
خط انداختن در
by-line
کار یاشغل اضافی وزائد
by-line
خط دوم یافرعی
by-line
خط فرعی راه اهن
line
اتصال فیزیکی به ارسال داده
line
دهنه
line
: خط کشیدن
message line
خط مخابره
median line
میانه
line up billiard
بیلیارد کیسه دار با روش برگرداندن گویهای کیسه افتاده به زمین
lubber's line
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
load line
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
lubber line
خط عمودی بر روی صفحه قطب نما
mooring line
سیم مهار
loop line
دوراهی
profile line
نیمرخ زمین
mach line
موج ضربهای ضعیف
local line
خط محلی
mason's line
ریسمان کار
marriage line
گواهینامه ازدواج
load line
خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
load line
خط بار
lumber's line
خط شاخص قلب نما که مشخص کننده سینه ناو است
lumber's line
خط سینه ناو
line width
پهنای خط
line transformer
مبدل خط
line voltage
ولتاژ خطی ولتاژ زنجیرشده ولتاژ خط
lyman line
خط لیمان
marline or line
طناب کوچک دولا
lubber's line
نشانگر سینه
line voltage
ولتاژ شبکه
line voltage
ولتاژ خط
marriage line
عقدنامه سند ازدواج
lubber line
خطی که روی صفحه قطب نماامتداد محور طولی هواپیما رانشان میدهد
mooring line
طناب مهار مین
peaked line
خط پاره پاره
pitch line
مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
possibilities line
خط امکانات
possibilities line
خط بودجه
poverty line
خط فقر
price line
خط قیمت
principal line
خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
private line
خط خصوصی
out of line coding
کدگذاری برون خطی
out line font
قلم متغیر
pipe line
خط لوله
phantom line
خط فرضی
penny a line
پست
penny a line
ارزان نویس بی مایه
percolation line
خط نفوذ
phase line
خط خیز
phase line
خط مبداء حرکت جنگی
peaked line
خط چین
pass a line
رد کردن طناب
overhead line
خط هوایی
overhead line
سیمکشی هوایی
phantom line
خط سری
out line font
فونت متغیر
orienting line
خط توجیه
night line
ریسمان ماهی گیری شبانه
new line character
دخشه تعویض سطر
outhaul line
برون کش
neutral line
خط بی اثر
multipoint line
خط چند نقطهای
multidrop line
پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
multicore line
خط چند رشتهای
mould line
خط حاصل از تلاقی دو سطح
morning line
امتیاز شرطبندی پیش ازمسابقه
no fire line
خط منع اتش
no fire line
خط منع اتش توپخانه
non switched line
خط گزینه نشده
penny a line
ارزان
on line system
سیستم درون خطی
on line storage
حافظه درون خطی
on line operation
عمل درون خطی
on line operation
عملکرد درون خطی
on line database
پایگاه داده درون خطی
offside line
خط فرضی موازی با دروازه
off line storage
حافظه برون خطی
off line operation
عملکرد برون خطی
nonswitched line
خط غیر گزینشی
mooring line
طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
line of retreat
خط بازگشت یکانها
line of flux
خطوط قوا
line of flux
خط قوه
line of flow
خط جریان
line of fire
خط اتش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com