English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (2 milliseconds)
English Persian
spun glass شیشه تاب خورده
spun glass شیشه مذاب الیاف مانند
spun glass شیشه ریسیده
Other Matches
spun yarn نخ تابدار و ریسیده شده
spun concrete بتن پیش تنیده
spun concrete بتن تنیده
factory-spun نخ کارخانه ای
spun or span گذشته
factory-spun نخ ماشین ریس
hand spun نخ تابیده با دست [دستریس]
S-twist [S-spun] نخ چپ تاب [جهت پیچیدن الیاف بدور یکدیگر در این نوع نخ مانند حرف اس لاتین است.]
spun wool [پشم ریسیده شده و بصورت نخ درآمده]
fine spun باریک
spun rayon ابریشم مصنوعی تابیده
Z-twist [Z-spun] راست تاب
fine spun غیرعملی
fine spun نازک ریسته
hard spun [نخ با تاب زیاد با زاویه ای معادل سی تا چهل و پنج درجه نسبت به محور عمودی]
spun yarn نخ تابیده
fine spun دقیق خیالی
looking glass ایینه
looking-glass ائینه
glass استکان
to f. glass شیشه گری کردن
looking glass self خود ایینهای
looking glass اینه
glass شیشه گرفتن
glass عینک
glass الت شیشهای
glass شیشه الات
glass شیشه ذره بین عدسی
glass ایینه شیشه دوربین
glass گیلاس جام
glass لیوان
glass ابگینه
glass شیشه
glass عینک دار کردن شیشهای کردن
glass صیقلی کردن
glass عدسی
glass زجاج
glass لیوان یخ
glass دستگاه ارتفاع سنج دوربین
glass دستگاه بارومتر
security glass شیشه نشکن
rolled glass شیشه نورد خورده
safety glass عینک ایمنی
safety glass شیشه ایمنی
safety glass شیشه بی خطراتومبیل
sheet glass شیشه ورقی
sheet glass شیشه جام
safety glass شیشه اطمینان
security glass شیشه ایمنی
rain glass میزان الهوا
rain glass میزان سنج
measuring glass پیمانه
measuring glass درجه دار
minute glass ساعت ریگی دقیقهای
mirror glass شیشه اینه
muscovy glass سنگ طلقی
muscovy glass شیشه معدنی
night glass دوربین شب
object glass عدسی شیئی
object glass عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
objective glass عدسی شیئی
obscured glass شیشه تار
obscured glass شیشه مات
opaque glass شیشه کدر
opera glass دوربین مخصوص اپرا
ornamental glass شیشه تزئینی
pier glass ایینه قدی
race glass دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
safety glass شیشه نشکن
sight glass شیشه مرئی
soluble glass سدیم سیلیکات
burgundy glass بورگندی
champagne glass گیلاسگردشامپاین
cocktail glass لیوانمخصوصمشروب
glass cover پوشششیشهای
glass dome برآمدگیشیشهای
glass roof سقفشیشهای
glass slide اسلایدشیشهای
glass sphere گویشیشهای
hock glass جام پایهبلند
liqueur glass جام لیکور
port glass جام شرابقرمزوشیرینپرتقالی
glass fibre فایبرگلاس
a glass of water یک لیوان آب
There is a glass missing. یک لیوان کم است.
burgundy glass لیوان
brandy glass گیلاسکنیاک
soluble glass شیشه مایع
spy glass تلسکپ یادوربین کوچک
stined glass شیشه رنگی
tempered glass شیشه ابداده
watch glass شیشه ساعت
water glass شیشه محلول
water glass اب شیشه
water glass لیوان اب
water glass شیشه مایع
weather glass هواسنج میزان الهوا
wire glass شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
wired glass شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
beer glass لیوانآبجو
bordeaux glass گیلاسمخصوصشرابفرانسوی
crown glass شیشه پنجره [در قرن نوزدهم انگلیس]
glass eye عینک
gauge glass درجه اب
frosted glass شیشه مات
frosted glass شیشه کدر
focusing glass ذره بین جیبی
flint glass فرف بلور
flint glass بلور
finger glass فرف انگشت شوئی
stained glass شیشه کاری منقوش
glass blower شیشه گر
glass electrode الکترود شیشهای
glass dust خرده شیشه
glass cutter شیشه بر
glass cutter الماس شیشه بری
glass cloth شیشه پاک کن
glass cloth کهنه شیشه پاک کن
glass bulb حباب شیشهای
glass blowing شیشه گری
field glass عدسی درونی دوربین یاذره بین
field glass دوربین صحرایی
eye glass عینک دستی
burning glass عدسی محدب یاایینه مقعر
burning glass ذره بین
stained glass شیشه بندی منقوش
bell glass مردنگی
plate glass شیشه سنگ شیشه تختهای
plate glass شیشه لوحی
magnifying glass ذره بین
burning glass عینک جوشکاری
cast glass شیشه جام ریختگی
eye glass شیشهای که برای کمک بینایی بکارمیبرند
drinking glass فنجان
drinking glass گیلاس
cupping glass شاخ حجامت
crystal glass بلور
crown glass شیشه گردیاچرخی
colored glass شیشه رنگی
cast glass شیشه ریخته گی
cut glass بلور کریستال
liquid glass شیشه مایع
granulated glass شیشه اج دار
granulated glass شیشه دان دان
glass wool پشم شیشه
glass wool تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
glass wool پشم یا براده شیشه پشم شیشه
glass ware فروف شیشه
ground glass نوعی شیشه نورافشان که دارای سطحی تراشیده است
hand glass ایینه
lime glass شیشه اهکی
lead glass شیشه سربی
hour glass ساعت ریگی
he is blowing glass شیشه را با فوت درست کردن
hard glass شیشه سخت
hand glass ساعت شنی
hand glass ذره بین
hand glass کوچک دسته دار
glass vessels فروف شیشهای
glass jaw بوکسوراسیب پذیر
glass kiln کوره شیشه گری
glass jaw ارواره شیشهای
glass house گلخانه
glass frit شیشه متخلخل
glass fibers الیاف شیشه
glass paper کاغذ گلاسه
glass eyed بی حالت
glass rebate دوراهه شیشه
glass eyed کور
glass rod میله شیشهای
glass eye چشم مصنوعی
glass rule خط کش شیشهای
glass separator میان گیر شیشهای باتری
glass tube لوله شیشهای
glass snake نوعی سوسمارمخصوص امریکای جنوبی
glass eye چشم شیشهای
black glass bottle بطلی
black glass bottle بطری
glass type tube لامپ الکترونی شیشهای
glass membrance electrode الکترود شیشه غشایی
white wine glass جام مشروبسفید
glass-lined tank مخزنکوچکشیشهای
The glass is full of water. لیوان پر از آب است
Empty this glass of water. این لیوان آب راخالی کن
rough cast glass شیشه خام
He emptied the glass to the last drop . لیوان را تا آخرین قطره خالی کرد
to temper [metal or glass] آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
glass transition temperature دمای تبدیل شیشهای
octal glass type tube لامپ الکترونی هشت پایهای
glass-fronted display cabinet بوفه
people who live in glass houses should not throw stones <idiom> هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم ب"سند
to emtpy [your] glass in one gulp [at a gulp] جام را یک نفس خالی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com