Dictiornary-Farsi | square foot | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
square foot	فوت مربع


Other Matches

four-square	کاملا مربع
to square up	خود را آماده کردن [برای دعوی یا حمله]
four-square	بیرودربایستی
four-square	محکم
all square	مساوی
square out	ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
four-square	قرص
four-square	پابرجا
four-square	مصمم
square one <idiom>	درآغاز
square away <idiom>	برنامه ریزی کردن
four-square	پراراده
four-square	به طور صریح
four-square	با صراحت
four-square	رک
four-square	مصممانه
four-square	استوار
mean square	یک مربع حسابی
four-square	چهارگوش
four-square	رک و راست
four-square	بیشیله پیله
four-square	راستگو
out of square	خارج از چهار گوش بطور نامنظم یا نادرست
square away	سروسامان دادن به دردسترس قرار دادن
out of square	کج
on the square	بانصاف
on the square	بدرستی
on the square	بدون کجی
by the square	مطابق نمونه
by the square	درست
by the square	بدقت
square in	پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
four-square	صادق
four-square	چهار گوشهی کامل
square	خانه شطرنج
square	گونیا
square	راست حسینی
square	برابر
square	عادلانه
square	منصف
square	جذر میدان
square	مجذور
square	مربع توان دوم
square	گوشه دار
square	چارگوش
try square	گونیای فلزی
three square	دارای سه ضلع مساوی
square	منظم حسابی
t square	خطکش چلیپایی
t square	خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
three square	بشکل مثلث
three square	سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
square	چهارگوش کردن مربع کردن
square	بتوان دوم بردن مجذور کردن
square	مرتب کردن کلاه
square	مربع
four-square	صریح
square	واریز کردن
square	مساوی
square	به یک طرف میله وعمود به ان
square	جوردراوردن
square	تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square	وفق دادن
square	چهار گوش
square bet	شرطچهارگوش
miter square	گونیا
square flag	پرچممربع
square move	حرکت
white square	خانهسفید
set square	گونیا
square deal	تقلب نکردن
square trowel	مالهچهاگوش
black square	خانهسیاه
magic square	چار گوشی که خانههای شطرنجی دارد
square sail	بادبانچهاگوش
mean square deviation	اختلاف
mean square deviation	میزان انحراف متداول
square lattice	شبکه مربعی
square neck	یقهچهاگوش
square root of	جذرعددی
mean square deviation	مغایرت
to play square	راست وحسینی بازی کردن
square toed	امل
square toed	قدیمی مسلک
square toed	دارای پنجه مربع
square stone	سنگ بادبر
square shouldered	دارای شانه پهن
square shouldered	چهارشانه
square shooter	باشرف
square shooter	ادم درستگار
square rigger	نوعی کشتی بادی
square toed	متروکه
square wave	موج چهار گوش
three square file	سوهان سه گوش
t mitre the square	گوشه نودزینه را نیم کردن
t mitre the square	گونیا را فارسی کردن
steel square	گونیای فولادی
square wood	چارتراش کردن الوار
square wood	بریدن الوار
square wave	باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
square wave	موج مربع
square wave	موج مربعی
square pyramid	هرم مربع القاعده
square potential well	چاه مربعی پتانسیل
square planar	مسطح مربعی
square dance	رقص چوبی
square dance	رقص محلی امریکا
square base	کف گلوله یا قسمت ته گلوله
square ball	پاس عرضی
weak square	خانه ضعیف شطرنج
weak square	حفره سوراخ
weak square	نقطه ضعف
word square	acrostic
word square	جدول کلمات متقاطع
square dome	چهار طاقی
square inch	اینچ مربع
square mil	میل مربع
square metre	متر مربع
square means second p	مجذوریعنی توان دوم
square matrix	ماتریس مربعی
square matrix	ماتریس مربع
square leg	محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او
square knot	گره مربع
square knot	گره مربر
square knot	گره مرکب از دونیم کره
root mean square	ریشه دوم میانگین حسابی توانهای دوم همه مقادیرممکن یک تابع
square bracket	براکت
color square	مربع رنگ نما
square bracket	قلاب
square radian	استرادیان [یکای زاویه فضایی ] [ریاضی]
square matrix	ماتریس مربعی [ریاضی]
square number	مربع کامل [ریاضی]
flight square	خانه فرار شطرنج
betwixt square	گونیا
bevel square	گونیا
to be back to square one <idiom>	دوباره به سر [آغاز] کار رسیدن
chi square	مربع خی
hollow square	[گچ بری هرمی رومی]
cross-in-square	[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
carpenters try square	گونیای درودگری
square design	طرح خشتی [طرح مربع شکل] [این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
to be back to square one <idiom>	دوباره به اول داستان رسیدن
back square	گونیای فلزی که در کارگاههااستفاده میشود
I cannot square it with my conscience to ...	من این را نمی توانم به وجدانم وفق بدهم ...
square brackets	قلابهای گوشه دار
square bracket	کروشه
square root	ریشه دوم
square root	جذر
square deals	باشرف بودن رک وراست
fair and square <idiom>	راست وبی پرده
The Ferdowsi Square .	میدان فردوسی
square deals	تقلب نکردن
square deal	باشرف بودن رک وراست
square meal	غذایمقوی
square roots	جذر
square roots	ریشه دوم
foot	قسمت پایین چیزی
to foot it	پازدن
to foot it	رفتن
to foot up	سرزدن
to foot up	بالغ شدن
to go on foot	پیاده رفتن
foot	قدم
foot	پا
foot	پازدن
foot	پاچه
to be at the foot of any one	پیرو یا شاگرد کسی بودن
foot	دامنه
foot	پایین بادبان
under foot	در زیر پا
foot	دایره اول هدف
foot	قسمت پایینی
foot	هجای شعری
under foot	درحیطه اقتدار
foot	فوت
to foot it	پای کوبیدن
on foot	پای پیاده
foot	پرداختن مخارج
You can't get there other than by foot.	به جز پیاده جوری دیگر نمی شود به آنجا رفت.
Can I get there on foot?	آیا میتوانم تا آنجا پیاده بروم؟
on foot	به صورت پیاده
foot	پایکوبی کردن
triangular set square	گونیای نقشه کشی
He gave me a square deal .	بامن منصفانه معامله کرد
bevelled edge square	زاویه حاده
square pyramidal molecule	مولکول هرمی مربع القاعده
square head plug	انشعابسرچهارگوش
square root method	روش جذرگیری
square-headed tip	سرچهاگوش
square root key	دکمهرادیکال
triangular set square	گونیای رسم کشی
bevel steel square	نقاله
ordinary least square method	روش حداقل مربعات معمولی
square law detection	یکسوکنندگی مربعی
weighted least square method	روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
root mean square velocity	جذر میانگین مجذور سرعت
pound per square inch	پوند بر اینچ مربع
root mean square error	جذر میانگین مجذور خطا
chi square test	ازمون "چی دو "
chi square distribution	توزیع مربع خی